تبیان، دستیار زندگی
پیامبر فرمود: فردا پرچم را به دست کسی می‌دهم که حمله می‌برد و فرار نمی‌کند و خدا و رسولش او را دوست می‌دارند، او هم خدا و رسولش را دوست می‌دارد، و خدا خیبر را بدست او می‌گشاید.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مروری بر نبرد خیبر

نبرد

روزى كه ستاره فروزان اسلام در سرزمین «مدینه‏» درخشید، ملت ‏یهود بیش از قریش، عداوت پیامبر و مسلمانان را به دل گرفتند، و با تمام دسیسه‏ها و قواى خود، بر كوبیدن آن كمر بستند.  یهودیانى كه در مدینه و اطراف آن سكونت داشتند، به سرنوشت‏ شومى كه نتیجه مستقیم اعمال و حركات ناشایسته خود آنها بود، دچار شدند. گروهى از آنها اعدام و برخى مانند قبیله ‏هاى «بنى قین قاع‏» و «بنى النضیر» ، از سرزمین مدینه رانده شدند و در «خیبر» و «وادى القرى‏» و یا «اذرعات شام‏» سكونت گزیدند.

جلگه وسیع حاصلخیزى را كه در شمال مدینه، به فاصله سى دو فرسنگى آن قرار دارد، «وادى خیبر» مى‏نامند و پیش از بعثت پیامبر، ملت ‏یهود براى سكونت و حفاظت‏ خویش در آن نقطه، دژهاى هفتگانه محكمى ساخته بودند. از آنجا كه آب و خاك این منطقه براى كشاورزى آمادگى كاملى داشت، ساكنان آنجا در امور زراعت و جمع ثروت و تهیه سلاح و طرز دفاع، مهارت كاملى پیدا كرده بودند، و آمار جمعیت آنها بالغ بر بیست هزار بود، و در میان آنها مردان جنگاور و دلیر فراوان به چشم مى‏خورد.

چرا خیبر

جرم بزرگى كه یهودیان خیبر داشتند، این بود كه تمام قبائل عرب را براى كوبیدن حكومت اسلام تشویق كردند، و سپاه شرك با كمك مالى یهودان خیبر، در یك روز از نقاط مختلف عربستان حركت كرده، خود را به پشت مدینه رسانیدند. در نتیجه، جنگ احزاب رخ داد، و سپاه مهاجم با تدابیر پیامبر و جانفشانى یاران او، پس از یكماه توقف در پشت ‏خندق، متفرق شدند و به وطن خود - از آن جمله یهودان خیبر به خیبر - بازگشتند و مركز اسلام آرامش خود را بازیافت.

ناجوانمردى یهود خیبر، پیامبر را بر آن داشت كه این كانون خطر را برچیند، و همه آنها را خلع سلاح كند. زیرا بیم آن مى‏رفت كه این ملت لجوج و ماجراجو، بار دیگر با صرف هزینه ‏هاى سنگین، بت ‏پرستان عرب را بر ضد مسلمانان برانگیزند، و صحنه نبرد احزاب بار دیگر تكرار شود.

عامل دیگرى كه پیامبر را مصمم ساخت قدرت خیبریان را در هم شكند، و همه آنها را خلع سلاح نماید و حركات آنان را زیر نظر افسران خویش قرار دهد، این بود كه او با ملوك و سلاطین و رؤسای جهان مكاتبه نموده و همه آنها را با لحن قاطع به اسلام دعوت كرده بود. در این صورت هیچ بعید نبود كه ملت‏ یهود آلت دست كسرى و قیصر شوند و با كمك این دو امپراتور، براى گرفتن انتقام، كمر ببندند، و نهضت اسلامى را در نطفه خفه سازند و یا خود امپراتوران را بر ضد اسلام بشورانند، چنانكه مشركان را بر ضد اسلام جوان شورانیدند.  خصوصا كه در آن زمان ملت‏ یهود در جنگهاى ایران و روم، با یكى از دو امپراتور همكارى داشت. از اینرو، پیامبر لازم دید، كه هر چه زودتر این آتش خطر را براى ابد خاموش سازد.

من در خیبر را کنده به جای سپر به کار بردم و پس از پایان نبرد آن را مانند پل به روی خندقی که یهودیان کنده بودند، قرار دادم. سپس آن را میان خندق پرتاب کردم! مردی پرسید آیا سنگینی آن را احساس نمودی؟ گفتم به همان اندازه سنگینی که از سپر خود احساس می‌کردم

تاکتیک های سیاسی و نظامی هوشمندانه

پیامبر خدا به همراه لشگر اسلام که 1600 نفر بود و 200 سواره داشت به سمت خیبر به راه افتاد. در تاریخ حرکت آنان مورخان اسلامی وحدت نظر ندارند؛ به عنوان نمونه "ابن هشام" تاریخ حرکت مسلمانان را ماه محرم می‌داند.(1) ولی  "ابن سعد" تاریخ حرکت را در جماد الاولی سال هفتم می‌داند.(2) اما از آنجایی که پیامبر سفیرانی را در ماه محرم به "حبشه" فرستاده بود تا آنکه مهاجران به "حبشه" را به این نبرد فرا خواند و مهاجران به همراه سفیران در جمادی ‌الاخر سال هفتم برای نبرد خیبر به پیامبر پیوستند، می توان گفت قول دوم صحیح‌ تر است.

اتخاذ مواضع سیاسی توسط وجود مقدس پیامبر اکرم در بر پایی این نبرد آن هم پس از رهایی از شر مشرکان مکه با صلح حدیبیه از نکات بسیار زیبای تاریخ اسلام است. زیرا، فکر پیامبر با بستن پیمان حدیبیه، از ناحیه جنوب آسوده بود. ایشان می‌دانست که اگر حرکتی به سمت یهود آغاز کند، قریش دست کمک به سوی یهود دراز نخواهد کرد.

در این بین ایشان بر تاکتیک استتار در نبرد نظامی تأکید داشتند به این صورت که محل استقرار آنان برای حملات غافل‌گیرانه باید مخفی می‌ماند و همچنین برای گمراه کردن دشمن، قبل از هر اقدامی منطقه مورد نظر باید محاصره می‌شد.

شاید گروهی تصور کردند که منظور پیامبر از  این راهپیمائی به سوی شمال، سرکوبی قبائل «غطفان» و «فزاره» - که همدستان یهود در جنگ احزاب بودند – می‌باشد. پیامبر، وقتی به بیابان «رجیع» رسید، محور حرکت ستون را به سوی خیبر قرار داد، و بدین‌وسیله ارتباط این دو متحد را از هم گسست، و از اینکه قبائل مزبور به یهودیان خیبر کمک کنند، جلوگیری نمود. با اینکه محاصره خیبر قریب یک ماه طول کشید، با این حال، قبائل مزبور نتوانستند، متحدان خود را یاری نمایند.(3)

امام علی

پرچم به دست مرد خدا

حمله مسلمانان به قلاع یهودیان خیبر آغاز شد. مسلمانان توانستند پس از فتح قلعه ‌ها یکی پس از دیگری بیشتر قلعه‌ها را فتح کنند؛ اولین قلعه ‌ای که فتح شد، «حصن ناعم» بود. پس از فتح 5 قلعه مسلمانان به طرف دو قلعه باقی مانده «وطیح» و «سلالم» حمله کردند اما با مقاومت شدید یهودیان مواجهه شدند. بنا به تصریح اکثر منابع تاریخی، پس از آنکه "ابوبکر" و "عمر" از فتح دژ دست خالی برگشتند.(4) پیامبر فرمود: فردا پرچم را به دست کسی می‌دهم که حمله می‌برد و فرار نمی‌کند و خدا و رسولش او را دوست می‌دارند، او هم خدا و رسولش را دوست می‌دارد، و خدا خیبر را بدست او می‌گشاید.(5)

روز بعد همه جمع شدند تا ببینند این افتخار نصیب چه کسی می‌شود. لذا حضرت فرمود: علی کجاست؟ گفتند: او چشم درد دارد و استراحت می‌کند. حضرت فرمود تا او را حاضر کردند. آنگاه دستی به چشم علی علیه السلام کشید و البته در نقل ‌هایی دیگر آمده که آب دهان مبارک را بر چشمان او زد و سلامت او را از خدا خواست، (6) و چون بهبود یافت پرچم را به او سپرد. حضرت به دستور پیامبر نمایندگانی را برای دعوت یهودیان به اسلام فرستاد اما با عدم پذیرش آنان حضرت تا پای قلعه پیش رفت. نبرد حضرت با "حارث" برادر "مرحب" و در نهایت پیروزی بر "مرحب" که از سرداران بزرگ سپاه یهود بود از افتخارات مولای متقیان به شمار می‌آید.(7)

پیامبر فرمود: فردا پرچم را به دست کسی می‌دهم که حمله می‌برد و فرار نمی‌کند و خدا و رسولش او را دوست می‌دارند، او هم خدا و رسولش را دوست می‌دارد، و خدا خیبر را بدست او می‌گشاید

نویسندگان سیره مطالب شگفت‏انگیزى درباره كندن درب خیبر به دستان على و رشادت ‏هاى آن حضرت كه در فتح این دژ انجام داده، نوشته‏اند. مرحوم شیخ مفید  (ره) در این باره از آن حضرت چنین نقل می‌کند: ‌

من در خیبر را کنده به جای سپر به کار بردم و پس از پایان نبرد آن را مانند پل به روی خندقی که یهودیان کنده بودند، قرار دادم. سپس آن را میان خندق پرتاب کردم! مردی پرسید آیا سنگینی آن را احساس نمودی؟ گفتم به همان اندازه سنگینی که از سپر خود احساس می‌کردم.(8)

این حوادث، هرگز با قدرتهاى معمولى بشرى وفق نمى‏دهد. امیرمؤمنان، خود در این باره توضیح داده و شك و تردید را از بین برده است. آن حضرت در پاسخ شخصى چنین فرمود:

«من هرگز آن در را با نیروى بشرى از جاى نكندم، بلكه در پرتو نیروى خداداد و با ایمانى راسخ به روز باز پسین این كار را انجام دادم».(9)

عطوفتی مثال زدنی

پیشواى بزرگ مسلمانان پس از فتح خیبر، بال هاى عطوفت ‏خود را بر سر مردم خیبر گشود،(مردمى كه با صرف هزینه‏هاى زیاد، اعراب بت‏پرست را بر ضد او شورانیده و مدینه را مورد تهاجم و در آستانه سقوط قرار داده بودند) و تقاضاى یهودیان خیبر را، مبنى بر اینكه آنان در سرزمین خیبر سكنى گزینند، و اراضى و نخلهاى خیبر در اختیار آنها باشد و نیمى از درآمد را به مسلمانان بپردازند، پذیرفت (10) حتى به نقل ابن هشام (11) مطلب یاد شده را خود پیامبر پیشنهاد كرد، و دست‏ یهود را در امور كشاورزى و غرس نهال و پرورش درختان باز گذارد.

پی نوشت:

1) سیره ابن هشام، ج 2، ص 328.

2) طبقات الکبری، ج 7؛ ص 77.

3) ابن هشام، همان، ج 3، ص 330.

4) البدایه و النهایه، همان، ج 7، ص 337.

5) البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج 7، ص 336، بیروت ، دارالفکر، 1407 – 1986، تاریخ طبری، ج 3، ص 12، تحقیق محمد ابوالفضل  ابراهیم، بیروت دار، التراث، ط، الثانیه، 137 – 1968.

6) تاریخ الاسلام، ذهبی، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، ج 3، ص 625، بیروت دارالکتاب العربی، چاب دوم، 1413 – 1993؛ امتاع الاسماع، مقریزی، تحقیق محمدبن عبدالحمید المنیسی، ج 11، ص 286. الاصابه فی تمییز الصحابه، ابن حجر عسقلانی؛ تحقیق احمد عبد الموجود و علی محمد معوض بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، 1415 – 1995.

7) تاریخ الاسلام، همان، ج 2، ص 415.

8) ارشاد شیخ مفید، ص 59.

9) ما قلعتها بقوة بشریة و لكن قلعتها بقوة الهیة و نفس بلقاء ربها مطمئنة رضیة ؛ بحارالانوار، ج21، ص21.

10) سیره ابن هشام، ج 1، ص 337.

11) همان، ص 356.

فرآوری: ابوالفضل صالح صدر

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منبع: کتاب «فروغ ولایت»، اثر استاد جعفر سبحانی.

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.