تبیان، دستیار زندگی
عمار براى رساندن انوار رسالت، پیکر تکیده‏اش را به میان هجمه شمشیرهاى بوسفیانى کشانده است تا شاید ایمان آمیخته با گوشت و خونش، بر قلب اهالى صفین، تلنگرى بزند؛ تا مگر گروهى که در حیرانى حق و باطل سر در گم ‏اند، با شهادت او، به پایان فصل خزان ‏زده تردید برسن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تخته سنگ داغ ابوجهل ‏هاى امت

عمار
هیچ چیز به اندازه عظمت روحهای بزرگ ، انسان را تحت تاثیر قرار نمی دهد.  جوان ، در پی الگویی است که با معیار و راهنما قرار دادن آن ، به " چگونه بودن " و " چگونه زیستن " خود ، شکل و جهت دهد . بزرگان نیز چنین اند؛ اما این ویژگی تاثیر پذیری از سرمشقها، در سنین کودکی و نوجوانی و جوانی بیشتر است.

تاریخ اسلام ، سرشار از چهره هایی است که هر کدام دنیایی از عظمت و پاکی و قهرمانی را در خود دارند. اصحاب با ایمان و فداکار رسول خدا صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله و یاران با اخلاص امیر مومنان علیه ‏السلام و شاگردان و اصحاب خود ساخته امامان دیگر ، هر یک به نوبه خود ، ارزشها را به ما الهام می دهند و روح ما را به تعالی و عروج می کشند. اما «عمار یاسر» ، در این میان از بارزترین شخصیتهای مومن و وفادار و فداکار در راه حق و رسالت و ولایت است. تاریخ شهامتهای مسلمانان صدر اسلام و جانبازیهای یاران عاشق علی علیه ‏السلام به حماسه های این یار همیشه در پیکار امیر مومنان ، آراسته است.

عمار تاریخ عجیبی در اسلام دارد، سراسر فهم و درایت و ایمان و ایثار! عاشق رسول خدا بود. در مدینه با رسول خدا مشغول ساختن مسجد بود، هر یک از اصحاب و خود رسول الله سهمیه ای برای آوردن خشت و گل داشتند؛ سهمیة رسول الله را عمار تقبل نموده و این پیرمرد که قریب شصت سال دارد چنان با ذوق و شوق کار میکرد که موجب عبرت دیگران بود.

رسول خدا صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله گرد از صورت عمار با دست و آستین مبارک پاک میکرد و می فرمود: عمار این قدر به خودت زحمت مده .  عمار می گفت : دوست دارم در ساختن این مسجد بیش از این کار کنم.  پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله دستی به شانه عمار زد و فرمود : « ای أبویقظان(عمار)! بشارت باد تو را! چون تو برادر وصی من علی بن أبی طالب علیه السلام میباشی در دیانتش، و از افاضل اهل ولایت او ، و از کشته شدگان در راه محبت او هستی! تو را گروه ستمگر می کُشند ».

صفین، پهنه آزمون الهى

«آیا کسانى که بر زبان، اقرار بندگى پروردگار را جارى ساختند، گمان مى‏برند خدا بر ادعاى مسلمانى‏شان محک نخواهد زد و در معرکه امتحان، حقیقت کفر و ایمانشان را نخواهد آزمود».

عمار براى رساندن انوار رسالت، پیکر تکیده‏اش را به میان هجمه شمشیرهاى بوسفیانى کشانده است تا شاید ایمان آمیخته با گوشت و خونش، بر قلب اهالى صفین، تلنگرى بزند؛ تا مگر گروهى که در حیرانى حق و باطل سر در گم ‏اند، با شهادت او، به پایان فصل خزان ‏زده تردید برسند

بى‏گمان چنین نیست و امروز صفین، پهنه همان آزمون الهى است.

بسیارى از این چهره‏ها که در پیشگاه ولایت على علیه‏السلام ، به جاى سینه پرمهر، شمشیر و سنان پیش آورده‏اند، تنها به گردش روزگار، رنگ عوض کرده‏اند و ایمان را پشت درهاى بسته دنیاطلبى جا گذارده‏اند هر چند اسلام، مرزهاى شرک را یکایک از جغرافیاى خاک ‏ها برچیده است، در قلب منافقان صفین، هنوز «هُبل» روزهاى جاهلى پرستش مى‏شود و «لات» و «عزّا»ى نفس، خدایى مى‏کند.

سینه عمار از هجوم این همه فتنه به تنگ آمده است و تخته سنگ داغ ابوجهل‏هاى امت، دوباره بر قلبش سنگینى مى‏کند.

چه خوب مى‏شد رسول خدا صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله هنوز در میان مسلمین بود، تا مترسک‏ هاى هزار چهره شرک، بر زمین سبز نمى‏شدند و در کنج دل ‏هاى کینه‏ جوى ‏شان مى‏ پوسیدند!

روزگار على علیه ‏السلام ، بسى سخت ‏تر از زمانى است که دیدگان عمار، زیر آوار شکنجه مشرکان، پدرش یاسر را در خضاب خونین مسلمانى ‏اش خفته دید و سینه موّحد مادرش سمیه را شکافته!

زمانه مولا پر از صورتک‏هاى رنگ به رنگ است که به نام دین، گروهى را گرد خویش آورده‏اند. حالا صحنه صفین چقدر شبیه وعده پیامبر شده است که عمار، به دست گروهى گمراه به شهادت مى‏رسد.

ولایت نابى که در سینه عمار مى‏جوشد، میان کارزار اُحُد و هم ‏نفسى با رسول خدا صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله ، یا میدان صفین و دوشادوشى على علیه ‏السلام ، فرقى نمى‏بیند. هر جا عرصه محبت اولیاى خدا باشد، عطر وفادارى مردانى از جنس عمار، ملکوتیان را سرمست مى‏کند و فاصله‏هاى زمانى را از میان برمى‏دارد.

عمار براى رساندن انوار رسالت، پیکر تکیده‏اش را به میان هجمه شمشیرهاى بوسفیانى کشانده است تا شاید ایمان آمیخته با گوشت و خونش، بر قلب اهالى صفین، تلنگرى بزند؛ تا مگر گروهى که در حیرانى حق و باطل سر در گم ‏اند، با شهادت او، به پایان فصل خزان ‏زده تردید برسند.

هنگام وداعِ یاورى قدیمى و دوستى دیرآشنا با چشم‏هاى باران زده على علیه ‏السلام است. عمار، آسوده خاطر از تحقق وعده دوست، براى رضوان الهى بى ‏تاب است.

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


جواد محدثی

فاطره ذبیح‏زاده

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.