در هوای علی...
دین، چیزی کم داشت و فاصلهاش تا کامل شدن، علی علیهالسلام بود... بازوی علی علیهالسلام را گرفت و بالا برد. آسمان، همپای او قد کشید. سروها، خودشان را بالا کشیدند. نسیم، در گوش آسمان زمزمه میکرد: « هر کس من پیشوای اویم، علی علیهالسلام پیشوای اوست...»
هیچگاه زمین بیحجت نمیماند.
آری! وقتی دستان محمد صلیاللهعلیهوآله و علی علیهالسلام در آسمان اوج گرفت و به هم رسید، برکه کمجان غدیر، اشک شوق جاری کرد.
غدیر، همه همهمهها را میشنید: «بیعت میکنیم با دلهای خود و جانهای خود و دست و زبان خود...»
گیسوان بلند نخلستانها در هوای علی علیهالسلام وزیدن گرفت. گل از روی گل شکفت و دلهای خسته و بیرمق روزگار، سرشار از شادمانی شد.
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
شهلا خدیوی