تبیان، دستیار زندگی
بار دگر مدینه غمی تازه دیده است داغی دگر به جان و دل او رسیده است تنها مدینه نیست که در سوگ و ماتم است ماتم نشین و غم زده هر آفریده است
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شام مدینه

امام باقر

بار دگر مدینه غمی تازه دیده است

داغی دگر به جان و دل  او رسیده است

تنها مدینه نیست که در سوگ و ماتم است

ماتم نشین و غم زده هر آفریده است

از بس به خاک اوست نهان چلچراغ نور

شام مدینه آینه دار سپیده است

بر محنت و غریبی گلهای باغ عشق

گریان شده است دیده هر کس شنیده است

از بس که داغ بر دل زهرا نهاده اند

خون جگر ز چشم پیمبر چکیده است

گلچین روزگار که دستش شکسته باد

از باغ  اهل بیت گلی تازه چیده است

سوزد دلم ز داغ غم باقر العلوم

آن کس که کشته ره و عشق و عقیده است

از غربت و مصیبت آن حجت خدا

نخل بلند قامت هستی خمیده است

آن نازنین که در سفر کربلا و شام

خونین جگر به سینه صحرا دویده است

همراه کاروان اسیران دشت خون

بر جان بلا و محنت جانان خریده است

ای تربت بقیع به عرش افتخار کن

اینجا سرور قلب نبی آرمیده است

از سوز سینه گفت «وفائی» به اهل دل

خار غمش به پای دل ما خلیده است

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


سید هاشم وفائی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.