فروشندهای آراسته نیازمندیم!
افزایش روزافزون آگهی استخدام منشی زن و به كارگیری آنان در ادارات و شركتهای دولتی و خصوصی گویا به یكی از امور مرسوم و عادی كشورمان تبدیل شده است؛ اما در این میان جای این سؤال باقی میماند كه به راستی علت استفاده از زنان و دختران برای امور منشیگری چیست و چرا مدیران كمتر علاقه مند به استخدام مردان برای این امور هستند؟!
جای هیچ شكی نیست كه منشیگری یكی از مشاغلی است كه نیاز به ارتباط و روابط عمومی قوی دارد و ملایمت در رفتار و سخن را میطلبد و از سوی دیگر شخص استخدام شده ، در سیطرهی كامل مدیران خواهد بود. در نتیجه مدیران مؤسسات و شرکتهای خصوصی بیش از همه تن به استخدام دختران و زنان جوان مینمایند. انگار که این شغل ناخواسته به نام خانمها سند زده شده است .
اما دلیل گرایش زنان به این گونه شغلها چیست؟
واقعیت این است که فضای موجود در جامعه امروز با حال و هوای نسلهای گذشته به طور کامل متفاوت است. جامعه ما در حال گذر از جامعهای سنتی به مدرن است. در جامعه مدرن زنان همپای مردان در جامعه کار میکنند و جنسیت در کار چندان مفهومی ندارد. این روزها دختران دیگر خانه نشین و در انتظار ازدواج نیستند، بلکه بیش از آن ترجیح میدهند از پایگاه اجتماعی و اقتصادی مستقل از یک مرد (پدر و همسر) برخوردار شوند. هم چنین امروزه افزایش آمار طلاق در کشور زنان را به این فکر واداشته که در صورت متارکه از همسر از پشتوانه مالی برای ادامه زندگی به تنهایی برخوردار شوند. در حالی که با ورود به بازار کار این افراد از حداقلهای یک زندگی برخوردار خواهند شد تا در مواجه با مشکلات بتوانند از پس آن بر بیایند. بنابراین خیلی از دختران ترجیح میدهند در مشاغل کاذب و دون پایه مشغول به کار شوند. مشاغلی که نیاز به تخصص آن چنانی ندارد و بیش از همه رسیدگی به ظاهر ، شیک بودن و عشوه و ناز در کلام را میطلبد.
درست است که وارد شدن به شبکههای اجتماعی و تأمین نیازهای آتی، انگیزهای برای ورود افراد به مشاغل غیر تخصصی مانند فروشندگی و منشیگری است ، اما جایگاه اجتماعیای که این شغلها به بانوان میدهند به هیچ عنوان جایگاه سالم و مورد انتظار جامعه نیست
از طرفی کار علاوه بر این که معیشت افراد را تأمین میکند باید ضمانتی هم برای تأمین آتیه افراد داشته باشد و از همین رو اندیشیدن به آینده و دوران سخت سالمندی باعث گرایش افراد به داشتن شغلی سازمانی ولو در ردههای پایین میشود. از همین رو اشتغال زنان به سمت و سوی شغلهایی که در ردههای پایین و غیره مولد قرار دارد، میرود تا نیاز به خدمات درمانی و بیمه بیکاری و بازنشستگی ... تأمین شود.
از سویی دیگر هم افزایش هزینههای زندگی آن قدر سنگین هست که شانههای نحیف مردانی که حداقل دو شیفت کار میکنند نمیتواند به تنهایی تحملش کند و نیاز است حتی خانمهایی که تمایل چندانی به کار در بیرون از خانه ندارند هم وارد بازار کار کند.
در مجموع همه این عوامل دست به دست هم داده تا جامعه ما از نظر مشاغل دچار سردرگمی کند و این تغییرات اجتماعی نیز در نهایت باعث دامن زدن به مشکلات میشود.
حال سوال اینجاست که آیا شغلهایی که برای خانمها وجود دارد، بر اساس شایستگی و توانمندیهای آنان است؟
بر اساس نظرات کارشناسان، زنان نیز از این که شغلهایی به نامشان به ثبت رسیده باشد که کمتر نیاز به مهارت و تواناییهای ویژه دارد، راضی نیستند. اما با وجود بازار کاری که بیشتر طالب فروشندگانی با ظاهری آراسته و خانمهایی جهت پاسخ به تلفن هستند چاره چیست؟؟
از آنجایی که نیازهای مالی مهمترین دلیلی است که زنان را مجبور به انجام هر کاری میکند. در عدم مهارتهای شغلی ،وضعیت اقتصادی خانوادهها و نیاز به کسب درآمد ، زنان را به سوی این گونه شغلها برده است.
در نتیجه بیشتر خانمها در مشاغلی به کار گرفته میشوند که چندان تخصصی نیست و متأسفانه کمتر به تواناییهای خانمها توجه میشود و به جز معدودی از خانمها که در جایگاههای مناسب شغلی قرار دارند بیشتر آنها در ردههای پایین اشتغال قرار دارند.
درست است که وارد شدن به شبکههای اجتماعی و تأمین نیازهای آتی، انگیزهای برای ورود افراد به مشاغل غیر تخصصی مانند فروشندگی و منشیگری است ، اما جایگاه اجتماعیای که این شغلها به بانوان میدهند به هیچ عنوان جایگاه سالم و مورد انتظار جامعه نیست.
و در نهایت در نتیجه افزایش روز افزون حرکت زنان و دختران جوان به سمت این گونه شغلها، پرواضح است وادادگی، خضوع، عشوه و در سیطره بودن زنان در مقابل مردان غریبه و به طور كلی استفاده ابزاری از جاذبه جنسی زن، تبعات منفی و غیر خوشایندی را به همراه دارد و جامعه را از سلامتی و رشد مثبت خود باز میدارد.
فرآوری: فاطمه برادران بخش اجتماعی تبیان
منابع: بیداری اندیشه / خبر آنلاین/ مهر
لینکهای مرتبط :