تبیان، دستیار زندگی
در تبیین این مسئله نخست باید دانست اساساً، آیا این مطلب صحت دارد که حضرت یوسف (علیه السلام)در مقابل پدرش از اسب پایین نیامد؟! آن گاه ثابت شود که چنین کاری بی احترامی محسوب می شود، سپس به شبهه فوق پاسخ داده شود. سراسر آیه های سوره یوسف بر علم و دانش، برد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بی احترامی به پدر و پوسیدن بدن


در بحث احترام به والدین و عواقب بی احترامی به آنها برخی می گویند که حضرت یوسف (علیه السلام)در اثر بی احترامی به پدرش و پایین نیامدن از اسب هنگام ملاقات با حضرت یعقوب (علیه السلام)بدنش پس از مرگ پوسیده شد.

حضرت یوسف

در تبیین این مسئله نخست باید دانست اساساً، آیا این مطلب صحت دارد که حضرت یوسف (علیه السلام)در مقابل پدرش از اسب پایین نیامد؟! آن گاه ثابت شود که چنین کاری بی احترامی محسوب می شود، سپس به شبهه فوق پاسخ داده شود.

سراسر آیه های سوره یوسف بر علم و دانش، بردباری و شکیبایی و پاکی و عصمت حضرت یوسف (علیه السلام)گواهی می دهد. قرآن، سرگذشت او را به عنوان نمونه پاکی و مظهر عفت و عصمت بیان می کند، اما با این وجود، در دو روایت آمده است که حضرت یوسف پس از ورود پدر و مادرش به مصر، در برابر آنان از مرکب پایین نیامد و بدین جهت، نور نبوت از نسل او خارج شد.[1]

اولاً: این دو روایت از نظر سند، قابل اعتماد نیستند؛ زیرا که مرسل و مرفوع اند[2] و در علم درایه و حدیث، ثابت شده است که روایاتی اگر چنین خصوصیاتی داشته باشند، به تنهایی مورد قبول نبوده و به آن عمل نمی شود، مگر این که مؤیدی داشته باشد که در این جا نه تنها مؤیدی وجود ندارد، بلکه بر خلاف آن است؛ به همین دلیل، مفسران این روایات را مخالف با آیاتی می دانند که نشان دهنده اطاعت حضرت یوسف (علیه السلام)، از فرمان الهی است و ایشان کمال احترام را نسبت به پدر انجام می داد؛ چنان که قرآن کریم می فرماید: «و هنگامی که بر یوسف وارد شدند، او پدر و مادر خود را در آغوش گرفت و گفت: همگی داخل مصر شوید که ان شاء الله در امن و امان خواهید بود».[3] به علاوه، از جملات این آیه شریفه استفاده می شود که حضرت یوسف (علیه السلام)در خارج شهر به استقبال پدر و همراهانش رفته بود و در ساختمان و یا چادرهایی منزل گرفته، در انتظار قدوم آنان به سر می برد و هنگامی که پدر و همراهانش وارد شدند، حضرت یوسف نسبت به آنان اظهار محبت ویژه ای کرد و پس از انجام دادن مراسم استقبال، از پدر و همراهانش خواست تا به مصر وارد شوند و در آن دیار سکنا گزینند؛ در غیر این صورت واژه ورود و دخول جایگاهی نداشت، بلکه کلمه ملاقات و مانند آن مناسب بود.[4]

هیچ روایت معتبری در این باره (پوسیده شدن حضرت یوسف به موجب بی احترامی به پدر) در منابع روایی نقل نشده است
اگر بپذیریم که دو روایت درست باشد، دیر پیاده شدن در مقابل پدر، کار حرامی نیست تا ارتکاب آن، گناه و خلاف عصمت شمرده شود، به طوری که موجب پوسیده شدن بدن حضرت یوسف شود، بلکه مرتکب ترک اولی شده و این منافاتی با عصمت او ندارد.

نبودن پیامبر در نسل یوسف موضوع مسلم و ثابتی نیست. اگر هم چنین باشد، برای حکمت و مصلحتی بوده که خدا می داند، نه به خاطر ترک اولی؛ بنابراین، بی احترامی به پدر از طرف حضرت یوسف (علیه السلام )، صحت ندارد.

با توجه به این که در مورد بی احترامی حضرت یوسف (علیه السلام)به پدرش، حضرت یعقوب (علیه السلام)، سند درستی در دست نیست و آیات قرآن هم برخلاف آن است، اما تذکر چند نکته پیرامون پوسیده شدن بدن حضرت یوسف قابل بیان است.

الف. از آن جا که بدن انسان از گوشت، خون، استخوان و … تشکیل شده و همه اینها از بین رفتنی است، از این رو اصل این است که بدن انسان ها در زیر خاک پوسیده شود و این امر دلیل بر عذاب الهی نیست.

ب. در آیات و روایات رابطه ای بین بی احترامی به پدر و پوسیده شدن بدن دیده نشده است.

ج. هیچ روایت معتبری در این باره (پوسیده شدن حضرت یوسف به موجب بی احترامی به پدر) در منابع روایی نقل نشده است.

د. بی گمان پوسیده نشدن بدن انسان یک امتیازی است که شامل بعضی از اولیا الله می شود و از آن جا که حضرت یوسف (علیه السلام)از اولیا الله است احتمال می رود که بدن آن حضرت از بین نرفته باشد.

پی نوشت ها :

[1] . کلینى‏، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 311، اسلامیه، چ دوم، تهران، 1362 ش‏؛ شیخ صدوق، علل الشرایع، ج 1، ص 55، داورى‏، چ اول،قم.

[2] . مرفوع، حدیثی است که از وسط سلسله سند یا آخر آن، یک تن یا بیشتر افتاده باشد و همچنین حدیثی است که در آخر به معصوم اضافه و انتساب یابد؛ و مرسل حدیثی است که ناقل آن، حدیث را از پیغمبر و یا امام نشنیده و بدون وساطت صحابی از معصوم نقل می کند، مدیر شانه چی، کاظم، علم الحدیث، ص   187 و 179، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ شانزدهم، 1381 ش.

[3] . یوسف، 99.

[4] . طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، موسوى همدانى، سید محمد باقر، ج 11، ص 336، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1374 ش؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 10، ص 79، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، تهران،  1374 ش.

گروه دین تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.