• عدد المراجعات :
  • 729
  • 6/22/2011
  • تاريخ :

الدرس مائة و ثلاثة

نستعلیق

تعليم اللغة الفارسية

السلام عليکم ورحمة الله وبرکاته، وأهلاً ومرحباً بکم أعزائي في حلقة جديدة من برنامجکم "تعلّم الفارسية". الحوار في هذه الحلقة أيضاً يدور حول محافظة خوزستان الايرانية ومدينة أهواز محافظة خوزستان غنية بآبار النفط والغاز الطبيعي، حيث ينقل النفط منها عبر أنابيب إلي الموانيء الايرانية علي ساحل الخليج الفارسي، ويصدر بواسطة الشاحنات إلي الدول الأخري. ويمرّ نهر کارون الکبير من وسط مدينة أهواز، وتبدو سماؤها حمراء اللون ليلاً بسبب أعمدة الغاز المشتعلة في مناطق بأطراف المدينة.

 

المفردات: الجزء الاول

لماذا؟ چرا؟

السماء= آسمان

أحمر= قرمز

ليل= شب

ليالي= شبها

حيناً =گاهي

بسبب= به خاطر

بئر= چاه

آبار= چاه ها

أقدم= قديمي ترين

يصدر= صادر مي کند

عائدات= درآمد

بيع= فروش

 

 

الحوار: الجزء الاول.

محمد: چرا اينجا آسمان قرمز است؟

محمد: لماذا السماء حمراء هنا؟

سعيد: آسمان شبهاي اهواز گاهي قرمز است. اين رنگ قرمز به خاطر اشتعال گاز خارج شده از چاه هاي نفت است.

سعيد: سماء أهواز حمراء حيناً في الليل. هذا اللون الأحمر هو بسبب الغاز المشتعل الصادر من آبار النفط.

محمد: بله. راهنماي تور هم گفت استان خوزستان چاه هاي نفت بسياري دارد.

محمد: نعم. قال دليل الرحلة أيضاً إنّ في محافظة خوزستان آبار نفط کثيرة.

سعيد: قديمي ترين چاه هاي نفت ايران در خوزستان است.

سعيد: أقدم آبار النفط الايرانية في محافظة خوزستان.

محمد: پس ايران نفت بسياري از اين استان صادر مي کند.

محمد: إذن تصّدر ايران نفطاً کثيراً من هذه المحافظة.

سعيد: بله. در بيشتر مناطق اين استان، چاه هاي نفت وجود دارد.

سعيد: نعم. توجد آبار للنفط في أغلب مناطق هذه المحافظة.

 

********

 

المفردات: الجزء الثاني

سلعة= کالا

سلع= کالاها

نهر= رود

أکبر= بزرگترين

يمّر= مي گذرد

باخرة= کشتي

بواخر= کشتي ها

تنقّل= رفت وآمد

جسر= پل

أتمشي= قدم مي زنم

عليه= روي آن

مشياً= پياده

 

 

الحوار: الجزء الثاني.

محمد: در آمد اصلي ايران از فروش نفت است. درست است؟

محمد: العائدات الأصلية لايران هي من النفط. صحيح؟

سعيد: بله. اما ايران کالاهاي ديگري هم صادر مي کند.

سعيد: نعم. لکن تصدر ايران سلعاً أخري أيضاً.

محمد: اين چه رود بزرگي است. آيا اين رود همان کارون است؟

محمد: ما أکبر هذا النهر! هل هذا هو نهر کارون ذاته؟

سعيد: بله. اين همان رود کارون است، که از وسط شهر اهواز مي گذرد.

سعيد: نعم. هذا هو نهر کارون، الذي يمّر من وسط مدينة أهواز.

محمد: فکر نمي کردم رود کارون اين قدر بزرگ باشد.

محمد: ما ظننتُ أن يکون نهر کارون کبيراً إلي هذا الحد.

سعيد: رود کارون بزرگترين رود ايران است. بعضي از کشتي ها مي توانند در اين رود رفت وآمد کنند.

سعيد: نهر کارون أکبر أنهار ايران. تستطيع بعض البواخر التنقـّل عبر هذا النهر.

محمد: اين چه پل زيبايي است! دوست دارم روي آن قدم بزنم.

محمد: ما أجمل هذا الجسر! أودّ أن اتمشي عليه.

 

********

 

الآن نستمع إلي الحوار بالفارسية فقط.

محمد: چرا اينجا آسمان قرمز است؟

سعيد: آسمان شبهاي اهواز گاهي قرمز است. اين رنگ قرمز به خاطر اشتعال گاز خارج شده از چاه هاي نفت است.

محمد: بله. راهنماي تور هم گفت استان خوزستان چاه هاي نفت بسياري دارد.

سعيد: قديمي ترين چاه هاي نفت ايران در خوزستان است.

محمد: پس ايران نفت بسياري از اين استان صادر مي کند.

سعيد: بله. در بيشتر مناطق اين استان، چاه هاي نفت وجود دارد.

محمد: در آمد اصلي ايران از فروش نفت است. درست است؟

سعيد: بله. اما ايران کالاهاي ديگري هم صادر مي کند.

محمد: اين چه رود بزرگي است. آيا اين رود همان کارون است؟

سعيد: بله. اين همان رود کارون است، که از وسط شهر اهواز مي گذرد.

محمد: فکر نمي کردم رود کارون اين قدر بزرگ باشد.

سعيد: رود کارون بزرگترين رود ايران است. بعضي از کشتي ها مي توانند در اين رود رفت وآمد کنند.

محمد: اين چه پل زيبايي است! دوست دارم روي آن قدم بزنم.


الدرس مائة و اثنان

الدرس مائة و واحد

الدرس المائة

الدرس التاسع والتسعون

الدرس الثامن والتسعون

الدرس السابع والتسعون

الدرس السادس والتسعون

طباعة

أرسل لصديق

التعلیقات(0)