معرفی صفات مؤمنان راستین
مىدانیم روش قرآن این است كه بسیارى از حقایق را در مقایسه با یكدیگر بیان مىكند ، تا كاملاً مفهوم و دلنشین گردد .
در اینجا نیز بعد از شرحى كه درباره مجرمان و كافران در آیات پیشین بیان شد به صفات برجسته مؤمنان راستین مىپردازد ، و اصول عقیدتى و برنامه های عملى آنها را به طور فشرده ضمن دو آیه با ذكر هشت صفت ، بیان مىدارد .
«باید توجه داشت كه آیه نخست (آیه 15)، نخستین آیه " سجده واجب" در قرآن مجید است ، و چنان كه كسى تمام آن را تلاوت كند یا از دیگرى بشنود واجب است سجده كند، البته وضو در آن واجب نیست، ولى احتیاط واجب آنست كه پیشانى بر چیزى بگذارند كه سجده بر آن صحیح است.
نخست مىفرماید: « إِنَّما یُؤْمِنُ بِآیاتِنَا الَّذِینَ إِذا ذُكِّرُوا بِها خَرُّوا سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ هُمْ لا یَسْتَكْبِرُونَ ؛ تنها كسانى به آیات ما ایمان مىآورند كه هر وقت این آیات به آنها یاد آورى شود به سجده مىافتند، و تسبیح و حمد پروردگارشان را بجا مىآورند و تكبر نمىكنند .» (سجده،15)
تعبیر به" انما " كه معمولاً براى حصر است ، بیانگر این نكته می باشد كه هر گاه كسى دم از ایمان مىزند و داراى ویژگیهایى كه در این آیات آمده نیست، در صف مؤمنان راستین نمىباشد ، و چنین فردی ضعیف الایمان است كه نمىتوان وى را به حساب آورد .
در این آیه چهار قسمت از صفات مؤمنان راستین بیان شده :
1- به محض شنیدن آیات الهى به سجده مىافتند ، تعبیر به " خروا " به جاى" سجدوا " اشاره به نكته لطیفى است كه این گروه مؤمنان بیدار دل به هنگام شنیدن آیات قرآن چنان شیفته و مجذوب سخنان پروردگار مىشوند كه بى اختیار به سجده مىافتند و دل و جان را در این راه از دست مىدهند .(به كار بردن این تعبیر در مورد سجده كنندگان اشاره به این است كه آنها در همان لحظه كه براى سجده به زمین مىافتند ، صدایشان به تسبیح بلند است).
آرى نخستین ویژگى آنها همان عشق سوزان و علاقه آتشینشان به كلام محبوب و معبودشان می باشد .
همین ویژگى در بعضى دیگر از آیات قرآن به عنوان یكى از برجستهترین صفات انبیاء ذكر شده است ، چنان كه خداوند در باره گروهى از پیامبران بزرگ مىفرماید : « إِذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِیًّ ؛ هنگامى كه آیات خداوند رحمان بر آنان خوانده مىشد به خاك مىافتادند و سجده مىكردند و گریه شوق سر مىدادند . » (مریم ، 58)
گر چه " آیات " در اینجا به طور مطلق ذكر شده ، ولى پیدا است كه منظور از آن بیشتر آیاتى است كه دعوت به توحید و مبارزه با شرك مىكند .
2 و 3- نشانه دوم و سوم آنها " تسبیح" و" حمد" پروردگار است، از یك سو خدا را از نقائص پاك و منزه مىشمرند ، و از سوى دیگر او را به خاطر صفات كمال و جمالش ، حمد و ستایش مىنمایند .
4- وصف دیگر آنها ، تواضع و فروتنى و ترك هر گونه استكبار است ؛ چرا كه كبر و غرور نخستین پله نردبان كفر و بى ایمانى است ، و تواضع و فروتنى در مقابل حق و حقیقت نخستین گام ایمان است ! آنها كه در راه كبر و خود بینى گام بر مىدارند ، نه در برابر خدا سجده مىكنند ، نه تسبیح و حمد او را بجا مىآورند ، و نه حق بندگان او را به رسمیت مىشناسند ، آنها بت بزرگى دارند و آن خودشان است!
آرى آنها به هنگامى كه چشم غافلان در خواب است مقدارى از شب را بیدار مىشوند، و در آن هنگام كه برنامههاى عادى زندگى تعطیل است، خلاصه زمانی که بهترین شرائط حضور قلب فراهم است با تمام وجودشان رو به درگاه معبود مىآورند، و سر بر آستان معشوق مىسایند، و آنچه در دل دارند با او در میان مىگذارند
برداشتهایی از این آیه (سجده 15) :
1 ـ سجده عاشقانه و تسبیح و ستایش خداوند ، نشانهى مؤمن است : «إِنَّما یُؤْمِنُ»
2 ـ قرآن در شیوهى تبلیغ و ارشاد خود ، در كنار ترسیم چهرهى مجرمان ، نشانههاى مؤمنان را نیز بیان مىكند :«الَّذِینَ إِذا ذُكِّرُوا ... خَرُّوا» ...
3 ـ تعلّق نگرفتن هدایت خدا به گروهى از مردم ، به خاطر تكبّر خود آنهاست :«لَوْ شِئْنا لَآتَیْنا كُلَّ نَفْسٍ هُداها ... إِنَّما یُؤْمِنُ ... الَّذِینَ ... هُمْ لا یَسْتَكْبِرُونَ»
4ـ آیات الهى ، با فطرت و خرد بشر هماهنگ است و تنها به تذكّر نیاز دارد : «إِذا ذُكِّرُوا» ...
5- سجدههاى مؤمنان ، تنها مخصوص هنگام نماز نیست : «إِذا ذُكِّرُوا ... خَرُّوا»
6ـ در عبادت ، هم زمان بودن مطرح است : «إِذا» ، هم زمینه : «ذُكِّرُوا» ، هم عمل : «خَرُّوا»
7ـ سجده باید عاشقانه باشد : «خَرُّوا سُجَّداً» گویا با تمام وجود به خاك مىافتند.
8ـ بهترین ذكر در حال سجده ، تسبیح همراه با ستایش است : «سُجَّداً وَ سَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ»
9ـ سجدهاى ارزش دارد كه به دنبالش غرور و تكبّر نباشد : «خَرُّوا سُجَّداً ... وَ هُمْ لا یَسْتَكْبِرُونَ»
سپس در آیه 16به اوصاف دیگر مؤمنان اشاره كرده و می فرماید : « تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ ؛ پهلوهایشان از بسترها در دل شب دور مىشود ، بپا مىخیزند و رو به درگاه خدا مىآورند و به راز و نیاز با او مىپردازند : (تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ) » (سجده ،16)
" تتجافى" از ماده " جفا" در اصل به معنى برداشتن و دور ساختن است .
" جنوب" جمع " جنب" به معنى پهلو است و"مضاجع" جمع" مضجع" به معنى بسترمی باشد ، و دور شدن پهلو از بستر كنایه از برخاستن از خواب و پرداختن به عبادت پروردگار در دل شب است .
آرى آنها به هنگامى كه چشم غافلان در خواب است مقدارى از شب را بیدار مىشوند ، و در آن هنگام كه برنامههاى عادى زندگى تعطیل است و شواغل فكرى به حد اقل مىرسد ، و آرامش و خاموشى همه جا را فرا گرفته و خطر آلودگى عبادت به ریا كمتر وجود دارد ، خلاصه زمانی که بهترین شرائط حضور قلب فراهم است با تمام وجودشان رو به درگاه معبود مىآورند ، و سر بر آستان معشوق مىسایند ، و آنچه در دل دارند با او در میان مىگذارند ، با یاد او زندهاند و پیمانه قلب خود را از مهر او لبریز و سرشار دارند .
سپس مىافزاید :" آنها پروردگار خود را با " بیم" و" امید" مىخوانند : (یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً).
آرى دو وصف دیگر آنها " خوف" و" رجا" یا" بیم" و" امید" است .
نه از غضب و عذاب او ایمن مىشوند ، و نه از رحمتش مأیوس مىگردند ، توازن این بیم و امید كه ضامن تكامل و پیشروى آنها در راه خدا است ، همواره در وجودشان حكمفرما است ؛ چرا كه غلبه خوف بر امید ، انسان را به یأس و سستى مىكشاند .
مراقب دشمنان حرکت تکاملی باشید !
غلبه رجاء و طمع انسان را به غرور و غفلت وا مىدارد ، و این هر دو دشمن حركت تكاملى انسان در سیر او به سوى خدا است .
آخرین و هشتمین ویژگى آنها این است كه :" از آنچه به آنها روزى دادهایم ، انفاق مىكنند : (وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ) " .
نه تنها از اموال خویش به نیازمندان مىبخشند كه از علم و دانش ، نیرو و قدرت ، رأى صائب و تجربه و اندوختههاى فكرى خود ، از نیازمندان نیز مضایقه ندارند .
كانونى از خیر و بركتند ، و چشمه جوشانى از آب زلال نیكیها كه تشنه كامان را سیراب و محتاجان را به اندازه توانایى خویش بى نیاز مىسازند .
پیامهای آیه16 ، سجده :
1ـ سحر خیزى و دل كندن از رختخواب ، یكى دیگر از نشانههاى مؤمنان است : «تَتَجافى جُنُوبُهُمْ» ...
2ـ عبادتهایى كه با نوعى ریاضت و خفا همراه باشد ، ارزش بیشترى دارد : «تَتَجافى»
3ـ مؤمن ، نه مأیوس است ، نه مغرور، هم بیم دارد و هم امید : «یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً»
4ـ تواضع ، سحرخیزى و انفاق ، خصلت دایمى مؤمنان است : «لا یَسْتَكْبِرُونَ ... یَدْعُونَ ... یُنْفِقُونَ»
5 ـ رابطهى شبانه با خداوند ، باید با رسیدگى به محرومان همراه باشد : «یَدْعُونَ ... یُنْفِقُونَ»
6ـ مورد انفاق ، تنها مال نیست ، بلكه شامل علم و آبرو و دیگر سرمایههاى انسان نیز مىشود : «مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ»
نتیجه گیری :
آرى ! می توان گفت اوصاف مؤمنان مجموعهاى است از : عقیده محكم ، ایمان قوى ، عشق سوزان به اللَّه ، عبادت و اطاعت ، كوشش و حركت و كمك در تمام ابعاد به بندگان خدا .
آمنه اسفندیاری
بخش قرآن تبیان
منابع:
1- تفسیر نور ، ج9
2- تفسیر نمونه ،ج17