تبیان، دستیار زندگی
«و این سرزمین از دشمن، از خشکسالی و از دروغ بپاید و بدین سرزمین دشمن، بدسالی و دروغ نیاید.» نقل به مضمون از سنگ نبشته داریوش در تخت جمشید فارس در دوران باستان در جنوب ایران تا کرانه های خلیج فارس، سرزمینی گسترده است که از ر...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پیشینه ی تاریخی فارس در گذر زمان


پیشینه ی تاریخی فارس در گذر زمان

«و این سرزمین از دشمن، از خشکسالی و از دروغ بپاید و بدین سرزمین دشمن، بدسالی و دروغ نیاید.»

نقل به مضمون از سنگ نبشته داریوش در تخت جمشید


فارس در دوران باستان

در جنوب ایران تا کرانه های خلیج فارس، سرزمینی گسترده است که از روزگار باستان، پارس (فارس) نام داشت و از آغاز دوره اسلامی تاکنون، مرکز آن شیراز بوده است. این سرزمین، از چند هزار سال پیش زیستگاه پررونق اقوام بومی ایران، و به ویژه ایلامیان بود و از این قوم، آثار بسیار در گوشه و کنار فارس، به جای مانده است. آثاری چون کورنگون مَمَسَنی، نقش رستم،

تخت جمشید ، تپه ی سبز و تپه ی مالیان (هر دو در مرودشت) و ...

سه هزار سال پیش از این، قومی که خود را آریایی می خواند، از جنوب روسیه ی امروزی به فلات ایران سرازیرشد و پس از درگیری های فراوان با بومیان آن سامان، به پیروزی رسید و برای خود سکونتگاه هایی برپا داشت. بیشتر این آریاییان، چوپان و گله دار و کوچ نشین بودند و به صورت قبیله ای زندگی می کردند.

دین آنان گونه ای بینش توحیدی بود. آنان به خدای یگانه و بزرگی به نام «اهورامزدا» ایمان داشتند و نیروهای طبیعی، مانند آب، آتش، خاک و خورشید را دارای فـَرَّه ایزدی می پنداشتند و سرچشمه بدی ها و تاریکی ها را در وجود اهریمن می جستند. آریاییان، قبیله های بزرگی داشتند که معروف تر از همه پارسیان، مادها، سَکاها، بلخیان، سُغدیان، خوارزمیان، هراتیان و پارتیان بودند. همه این قبیله ها به یک زبان بزرگ، اما با لهجه های متفاوت سخن می گفتند و سرزمین خود را به نام «آریّا وَئیَج» (ایران ویج) می خواندند و بعدها که دارای حکومت شدند، میهن شان را «کشور ایرانیان» و زبان اصلیشان را «اَئیریانو خششرَ» می خواندند. این اصطلاح بعدها به اِئران شَتر و ایران شهر و سرانجام «ایران» تبدیل شد.

پارسیان، یکی از اقوام ایرانی بودند که سه هزار سال پیش، به فارس آمدند و در چند مکان، از جمله در اَنشان یا مالیان امروزی در 46کیلومتری شمال شیراز، و پاسارگاد ساکن شدند. پایتخت آنان، نخست

پاسارگاد  بود و بعدها به همدان انتقال یافت.

در اواخر سده هشتم پیش از میلاد، مادها در ایران غربی نیرو گرفتند و گرد هم جمع شده، با آشوریانِ تاراج گر به زد و خورد پرداختند و صد سال بعد آنان را از پای درآوردند و حکومتی بزرگ برپا داشتند که 120 سال پایدار ماند. فرمانروایی آنان سرانجام توسط کوروش بزرگ فرو پاشید.

کوروش بزرگ فرزند کمبوجیه (پادشاه پارسیان) و شاهدختی مادی بود و با کارهای درخشانش بزرگترین پادشاهی جهان آن روزگار را پدید آورد.

مورخان کوروش را پادشاهی دانا و مدیر و مدبّر، و مفسران بزرگی چون «علامه ی طباطبایی» او را


ذوالقرنین

نامیده اند. کوروش پس از نزدیک به 30 سال فرمانروایی در جنگ با کوچ نشینان ماساگتی – از اقوام سَکایی آسیای میانه – کشته شد و پسرش کمبوجیه جای او را گرفت و به مصر لشکر کشید و آنجا را به فرمان خود درآورد، ولی با شورش مُغان روبه رو شد و پیش از گرفتن کین خویش در مصر درگذشت.

آنگاه داریوش بر تخت هخامنشی نشست و 36 سال بر ایران فرمان راند. هخامنشیان نزدیک به 218 سال بر این سرزمین حکومت کردند تا این که اسکندر بر ایران تاخت و شاهنشاهی هخامنشی را برانداخت، اما دولتش هفت سال بیش نپایید و آرزوهایش برباد رفت.

اگرچه حاکمان پارس به سلطه سلاطین اشکانی در روزگار قدرت آنان گردن نهادند، اما پارس هرگز جزو امپراتوری اشکانی نشد. شاهان پارس قدرت خود را تا سواحل کارمانیا و سواحل عربستان بسط دادند.

از روایات مربوط به اردشیر اول ساسانی چنین بر می آید که در زمان او، پارس به ممالک کوچکی تقسیم شده بود. از سکه های کشف شده ی آن دوران می توان دریافت که در آن زمان، تمدن یونانی به کلی از پارس رخت بر بسته بود و سنت های تاریخی و اساطیری کهن و دین زردشت استیلای کامل داشت.

براساس شواهد، در آن زمان پارس تنها سرزمینی بود که دین زردشتی حقیقی و نوشته های مقدس در آن محفوظ مانده بود. به همین دلیل، تجدید حیات آیین زردشتی، با قیام اردشیر اول و کشور گشایی های او از پارس آغاز شد. اردشیر اول، دودمان ساسانیان را بنیاد گذاشت و دین زردشتی را در سراسر ایران مستقر کرد.

استخر که پایتخت پارس بود، در دوره ساسانی شهری بزرگ و آباد بود اما پس از بنیان گذاری پادشاهی ساسانی، پایتخت به تیسفون منتقل شد.

از آثار پراهمیت تاریخی پیش از اسلام در سرزمین فارس، می توان از تخت جمشید، پاسارگاد، نقش رستم، قصر اردشیر، قلعه دختر، بیشابور، قصر ابونصر، بند بهمن، قصر ساسانی در سروستان و بسیاری نمونه های دیگر یاد کرد.


فارس در دوران اسلامی

مسلمانان به پیروی از ساسانیان، ایالت فارس را به پنج ولایت که هر کدام را یک «کوره» می گفتند، تقسیم کردند. این تقسیم بندی تا حمله ی مغولان برجای بود.

پنج کوره ی فارس عبارت بود از:

کوره ی اردشیر خوره که مرکز آن شیراز بود، کوره ی شاپور خوره که مرکز آن شهر شاپور بود، کوره ی ارجان که مرکز آن به همین نام بود، کوره ی استخر که مرکز آن پرسـِـپولیس بود و کوره ی دارابجرد که مرکز آن دارابجرد بود.

فارسیان از آغاز عاشق خاندان نبوت و اهل بیت بودند. اولین ایرانی که در جستجوی پیامبر به سوی حجاز شتافت و به دین اسلام مشرف شد، سلمان فارسی بود که این افتخار را یافت که خاتم پیامبران درباره ی او می فرماید: «سلمان از اهل بیت ماست».

در زمان ضعف قدرت خلافت در قرن سوم هـ.ق، فارس به تصرف «یعقوب لیث» مؤسس سلسله صفاریان درآمد. وی شیراز را تصرف کرد و برادرش عمرولیث مسجد جامع بزرگی در شهر ساخت که هنوز پابرجاست. پس از آن، فارس به تصرف آل بویه درآمد و «عضدالدوله دیلمی» بر بیشتر ایران و قسمتی از بین النهرین تسلط یافت. از کارهای برجسته او ساختن بند امیر بر رود کُـر بود.

پس از آل بویه، سلجوقیان بر فارس مسلط شدند. با ضعف سلاجقه، «سنقرابن مودود»، دودمان اتابکان فارس را تأسیس کرد. این دودمان، در 543 هـ.ق بر سرزمین فارس فرمانروایی یافت و آخرین فرمانروای آن، «آبش خاتون»، پس از یک سال سلطنت در 667 هـ.ق به همسری «منکو تیمور»، یکی از پسران هلاکوخان مغول درآمد. از آن پس سلطنت وی نامی بیش نبود و چندی نگذشت که فارس به دست امرای مغول افتاد.

در 754 هـ.ق، «امیر مبارزالدین محمد» پادشاه سلسله آل مظفر، فارس را تصرف کرد. شاهان این دودمان تا سال 795 هـ.ق، که امیر تیمور خاندان آل مظفر را برانداخت بر فارس فرمانروایی داشتند.

در سال 909 هـ.ق، فارس تحت استیلای «شاه اسماعیل» صفوی درآمد. در زمان او و جانشینانش، فارس و مرکز آن شیراز، آبادی و رونق یافت. در این دوران، «الله وردی خان» و پسرش «امامقلی خان» فرمانروایان کاردان و با تدبیر فارس در زیبا ساختن و آبادانی شهر شیراز کوشیدند.

در جنگ میان «نادرشاه» و افاغنه غلزایی تحت فرمان اشرف افغان، فارس رنج و ویرانی فراوانی دید. این جنگ با شکست افاغنه در 1142 هـ.ق پایان یافت.

پیشینه ی تاریخی فارس در گذر زمان

پس از مرگ نادر، بار دیگر فارس دستخوش پریشانی شد، ولی با روی کارآمدن «کریم خان زند» صلح و آبادی به این ناحیه بازگشت. از کاردانی و تدبیر و دوراندیشی کریم خان، آثار ارزشمندی به ویژه در شهر شیراز به جای مانده است.

پس از مرگ کریم خان در سال 1193 هـ.ق، بر سر جانشینی او میان بازماندگانش اختلاف پدید آمد و سرانجام، «لطفعلی خان زند» به فرمانروایی رسید. پس از آن، فارس در جنگ های لطفعلی خان زند و «آقا محمدخان قاجار» آسیب فراوان دید و سرانجام قاجاریه حکومت یافتند. پس از وفات فتحعلی شاه در سال 1250 هـ.ق، پسرش «حسینعلی میرزا فرمانفرما» در فارس به دعوی سلطنت برخاست، اما کاری از پیش نبرد.

فارس در دوران قاجاریه، همچنان از ایالات آباد و پر اهمیت کشور به شمار می آمد و راه ارتباطی خلیج فارس و مرکز، به عنوان نخستین خاکریز، مورد توجه خاص استعمارگران بود. اما مردم قهرمان این سرزمین کهن، هیچگاه در مقاومت و مبارزه با استعمار و استبداد از پا ننشستند. نهضت تنباکو به رهبری «میرزای شیرازی» در سال 1309 هـ.ق همواره الهام بخش مبارزات ضد استبدادی و ضد استعماری ایران و منطقه بوده است.

پس از قاجار، اگرچه فارس نقش ارتباطی مهم خود را از دست داد، ولی به علت داشتن آثار با ارزش سیاسی و تاریخی و آرامگاه های دانشمندان، شاعران و عرفای بزرگی چون

سعدی ، حافظ ، ابوعبداله خفیف، ملاصدرا، خواجو، شیخ روزبهان و بواسحاق کازرونی و ... همچنان به عنوان یکی از پرآوازه ترین استان های ایران با شهرتی جهانی در گسترده ی فرهنگ و ادب و عرفان جایگاه خود را حفظ کرد. افزون بر این حرم های مطهر شاهچراغ (ع)، سید علاءالدین حسین (ع)، علی بن حمزه (ع) و ... همواره فارس را در چشم عاشقان اهل بیت و شیعیان جهان گرامی داشته است.


وجه تسمیه

پیش از ورود آریایی ها، بومیان فلات ایران در فارس هم زندگی می کردند و دولت ایلام از شوش تا غرب فارس و حتی تا شیراز کنونی را پیش از هخامنشیان در تسلط خود داشت.

آریایی ها، یک بار در چهار هزار سال پیش و بار دیگر 3400 تا 3700 سال پیش، به ایران آمدند. گروهی از آنها از راه کرمان به فارس وارد شدند و در شمال فارس، در منطقه ای که آب فراوان وجود دارد، استقرار یافتند.

رشیدترین طایفه آریایی های فارس، پارسه (PARSA = پارس) نام داشت. از این رو نام این طایفه در 11 سده پیش از میلاد، بر قلمروی آنان نهاده شد. به تدریج روستاها و شهرهای آنان ساخته شد و نام نخستین شهر آنان یعنی پارسه کده (پاسارگاد)، به قولی از نام همین طایفه گرفته شده است. «پارسه» دومین نامی است که بعدها به نام شهر پارسه (پرسـِـپولیس یونانی) بر تخت جمشید گذاشته شد.

با شکل گیری حکومت هخامنشیان واژه «پارس» به سراسر قلمرو آنان، یعنی ایران اطلاق شد و بعدها با تغییرات سیاسی، واژه «پارس» ویژه استان فارس شد. «فارس» معرّب «پارس» است. بعدها برای استان فارس واژه «فارسستان» به کار رفت.


مفاخر

در سده ی چهارم: ام سلمه بیگم شاعر و نویسنده، عمان نی ریزی شاعر و خوش نویس، مولانا مایلی نی ریزی شاعر، سید جواد نی ریزی عالم، حکیم محمد کاظم نی ریزی طبیب، میرزا محمد هاشم پزشک بلند پایه شیرازی که نادرشاه افشار هنگام فتح هند او را با خود به ایران آورد، ابوماهر موسی بن یوسف سیار شیرازی پزشک و حکیم، ابوالعلاء شیرازی پزشک، ابن عجیم پزشک و اخترشناس، احمدبن ابی اشعث پزشک، ابوزید فارسی نویسنده ی کتاب «راه های دریایی بین هند و ایران».

در سده هفتم مولانا نجم الدین محمود ابن صائن الدین الیاس شیرازی دانشمند و پزشک، سید قطب الدین محمد الحسینی عارف، استاد میرزا احمد نی ریزی خوش نویس، شعله نی ریزی شاعر، حاج زین العطار از پزشکان زمان شاه شجاع مظفری، حسن بن احمد فارسی استاد علم نحو و ادبیات.

در سده ی هشتم ابوالحسن عبدالملک ابن محمد شیرازی ریاضی دان و اخترشناس، خواجه شیرازی اخترشناس و رئیس رصدخانه شاه جهان، استاد قوام الدین شیرازی معمار و کاشی ساز و کاشی کار مسجد گوهرشاد مشهد، روزبه پسر دادویه ملقب به ابن مقفع اولین مترجم کلیله و دمنه به زبان عربی، سیبویه ادیب و نویسنده جامع ترین دستور زبان عربی که آن را قرآن النحو لقب داده اند، ابوعلی فارسی استاد علم نحو و مؤلف کتاب «الحجت» درباره ی قرائت های قرآن، ابن مقله خوش نویس قرن چهارم که شش گونه ی جدید خط کوفی را ابداع کرد، ابراهیم و پسرش اسحاق که به موصلی مشهور بودند از موسیقی دانان قرن چهارم، «منصور حلاج» عارف و صوفی بلند آوازه، ابوحیان توحیدی دانشمند، فیلسوف و متکلم بنام سده چهارم و اوایل سده ی پنجم، شیخ کبیر ابوعبدالله خفیف از بزرگترین مشایخ و عرفای سده ی چهارم، ساکت نی ریزی شاعر و خوشنویس.

در سده ی پنجم مؤید شیرازی از بزرگان دانش و عرفان، شیخ ابواسحاق فیروزآبادی از دانشمندان و مدرسان، وصّاف الحضره از ادیبان و نویسندگان در زمان ایلخانان مغول، قاضی عضدالدین ایجی از دانشمندان عهد مظفری، ملاصدرای شیرازی حکیم و فیلسوف سده ی یازدهم مؤلف کتاب «الاصول من الکافی» و «الرساله ی فی الحدوث العالم» و «الحکمت العرشیه» و ...، شیخ روزبهان از دانشمندان و عرفای قرن ششم، سید نظام الدین محمود ملقب به شاهد اعلی الی الله عارف و حکیم قرن نهم، باباکوهی از مشایخ صوفیه اوایل قرن پنجم، علامه قطب الدین شیرازی دانشمند و پزشک قرن هفتم، ملامحمد عسکر و ملامحمد شفیع ارسنجانی معروف به اشرف الکتاب نـَسخ نویس قرن سیزدهم، احمد وقار شیرازی خوش نویس و ادیب قرن سیزدهم، اسدالله شیرازی ملقب به «کاتب السطانی» از خوش نویسان دوره ی فتحعلی شاه تا ناصرالدین شاه قاجار، حسین حکاک خوشنویس و کتیبه نگار و سجع مهر که مهرهای ناصرالدین شاه را حک کرد، شوریده شیرازی، علی ابزری طبیب و مؤلف قرن نهم، شریف الدین جرجانی عالم و دانشمند قرن نهم، مکتبی شیرازی شاعر قرن دهم، بابا فغانی شاعر قرن دهم، اهلی شیرازی شاعر قرن دهم، انور زند شیرازی شاعر قرن دوازدهم، راز شیرازی نویسنده و عارف قرن سیزدهم، رحمتعلی شیرازی شاعر و عارف قرن سیزدهم، دستغیب شیرازی فقیه و مجتهد قرن سیزدهم، داور شیرازی شاعر و تذکره نویس قرن سیزدهم، قاآنی شاعر مشهور قرن سیزدهم، آتشی شیرازی شاعر معاصر، حجاب شیرازی شاعر و خطاط معاصر، علی اصغر حکمت نویسنده و مترجم معاصر و...

کتاب سازمان میراث فرهنگی استان فارس

زهره پری نوش - سایت تبیان

گالری عكس آرامگاه سعدی

کتاب های «

تاریخی » ، « اسلامی »، « متفرقه » در فروشگاه اینترنتی تبیان