بسم الله الرحمن الرحیم
انسان موضوعی است که می توان او را از زوایای مختلف مورد مطالعه قرار داد و به اصطلاح موجود چند بعدی است گاهی از جنبه فردی گاه اجتماعی گاه اخلاقی و یا عرفانی گاه از منظر زیباییشناسی و هنر گاه از حیث روان شناختی و روانکاوی گاه اجتماعی و سیاست ورزی و گاهی فلسفی و دینی ،مورد مطالعه قرار می گیرد. روشن است سیر مطالعاتی انسان از منظر های فوق الذکر و نتایج حاصل از آنها، هیچ منافاتی با هم ندارند.
اما انسانشناسی تمدنی به معنی شناخت و تحلیل انسان و کنشهای انسانی در جهان تمدنی، مسألهای اساسی در فلسفه نظری تمدن است. در انسانشناسی تمدنی در حوزه معرفتی فلسفه نظری تمدن به سطحی از انسانشناسی پرداخته میشود که کنشهای انسانی در جهان تمدنی را مورد تحلیل فلسفی قرار میدهد.
بر اساس آموزههای قرآنی، اساس تحولات و تغییرات اجتماعی هدفدار در جوامع بشری، شالوده روانی و درونی انسان است. ازاینرو، انسان را میتوان عامل اصلی و تعیینکننده در پیدایش و سقوط تمدنها به شمار آورد. خواست و اراده انسانها مبنای همه تحولات فردی و اجتماعی است. محتوای درونی انسان واجد دو عنصر اصلی اندیشه و اراده است، که با درهمآمیختن آنها، اهداف انسان در جهان خارج تحقق مییابد؛ ازاینرو، هرگونه تغییر و تحولی در ساختارهای سیاسی و اجتماعی، تابع تغییر در اساس روانی و باطنی انسان است.
بسم الله الرحمن الرحیم
وفای به عهد و پیمان، که یکی از فرایض اخلاقی و از جمله آداب معاشرت و حسن سلوک با مردم به شمار میرود، باید همیشه مورد توجه باشد.
در قرآن مجید و روایات اسلامی به این امر فوقالعاده اهمیت داده شده است به آیات ذیل توجه کنید:
«وَ الَّذِینَ هُمْ لِاَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ؛
مؤمنان آنها هستند که امانتها و عهد خود را مراعات میکنند.»(مومنون آیه8)
«... الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ اِذا عاهَدُوا...؛
) ... نیکوکاران کسانی هستند که به عهد خود (هنگامی که عهد بستند) وفا میکنند....»(بقره آیه ۱۷۷
«وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ اِسْماعِیلَ اِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ کانَ رَسُولاً نَبِیًّا
در کتاب آسمانی خود از اسماعیل یاد کن که او در وعدههایش صادق، و رسول و پیامبر بزرگی بود.»(مریم آیه54 )
«... اَوْفُوا بِالْعَهْدِ اِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُلاً؛
)... به عهد (خود) وفا کنید که از عهد سؤال میشود.»(اسراء آیه ۳۴
در روایات نیز به وفای به عهد و پیمان توصیه زیادی شده است که توجه شما را به پارهای از آن روایات جلب میکنیم:
رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود:
«من کان یؤمن بالله و الیوم الاخر فلیف اذا وعد؛
) آن کس که به خدا و روز جزا ایمان دارد باید به وعده خود وفا کند.»(اصول کافی جلد ۲ ص۳۶۴
حضرت علی (علیهالسّلام) فرمود:
«ان الوفاء بالعهد من علامات اهل الدین؛
وفای به عهد از نشانههای مردم متدیّن است.»(سفینة البحار، ج۲، ص۶۷۵.)
در حدیث دیگری رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود:
«لا دین لمن لا عهد له؛
کسی که پایبند به پیمان خود نباشد دین ندارد.»
(بحارالانوار، ج۸۴، ص۲۵۲.)
همانگونه که از آیات و روایات استفاده میشود مسئله وفای به عهد از مسائل مهم و اساسی به شمار میرود که در دین مقدس اسلام مورد کمال عنایت قرار گرفته است، زیرا اگر بنا باشد به این مسئله اساسی توجه نشود زندگی مردم متلاشی خواهد شد و در اثر بینظمی و هرج و مرج مردم از یکدیگر سلب اعتماد خواهند کرد و در نتیجه زیربنای روابط اجتماعی سست میشود. از این رو اسلام آنقدر به وفای به عهد اهمیت میدهد که حتی در مورد دشمن و کسی که از نظر عقیده و مسلک و هدف با انسان توافق ندارد وفای به عهد و پیمان را لازم میشمرد.
امام صادق (علیهالسّلام) فرمود:
«ثلاثٌ لم یجعل الله عزوجل لاحد فیهن رخصة: اداء الامانة الی البر و الفاجر و الوفاء بالعهد للبر و الفاجر و بر الوالدین برین کانا اوفاجرین؛
سه چیز است که خداوند به هیچ کس اجازه تخلّف از آن را نداده است: ادای امانت در مورد هر کس خواه نیکوکار باشد یا بدکار، و وفای به عهد درباره هر کس خواه نیکوکار باشد یا بدکار، و نیکی به پدر و مادر خواه نیکوکار باشند یا بدکار.
( اصول کافی، ج۲، ص۱۶۲، حدیث ۱۵.)
بسم الله الرحمن الرحیم ; كلمه (اصطناع ) افتعال از (صنع ) و به معناى احسان است - به طورى كه گفته اند - وقتى گفته مى شود (صنع فلانا - فلانى را صنع كرد) معنايش اين است كه به او احسان نمود، و چون گفته شود (اصطنع فلانا) معنايش اين مى شود كه احسان خود را درباره فلانى تحقق داد و تثبيت كرد و از قفال نقل شده كه گفته : وقتى گفته مى شود (فلانى فلان را اصطناع كرد) معنايش اين است كه آنقدر به وى احسان كرد كه وى را به او نسبت مى دهند، و مى گويند: اين صنيع فلانى است و اين نمك پرورده او است.
در نتیجه برگشت معناى اصطناع موسى به اين است كه خداى تعالى او را براى خود اختصاص داد، و آن وقت موقعيت كلمه (لنفسى ) كاملا روشن مى شود، و اما از نظر ساختار کلام مناسب تر آن است كه بگوييم (اصطناع ) متضمن معناى اخلاص است، و به هر حال معناى آن اين است كه من تو را خالص براى خودم قرار دادم، و همه نعمتهايى كه در اختيار تو است همه اينها از من و احسان من است، و در آن غير من كسى شركت ندارد، پس تو خالص براى منى، آن وقت مضمون آيه مورد بحث با آيه (و اذكر فى الكتاب موسى انه كان مخلصا). روشن مى شود.
از اينجا معلوم مى شود اينكه بعضى گفته اند: مراد از اصطناع، اختيار است، و معناى اختيار خدا موسى را براى خود اين است كه او را حجت ميان خود و خلق خود قرار دهد، به طورى كه كلام او و دعوتش كلام و دعوت وى باشد، و نيز گفتار بعضى ديگر كه گفته اند: مراد از كلمه (لنفسى ) براى وحى و رسالت من است، و نيز گفتار ديگران كه گفته اند: يعنى (براى محبتم ) هيچ يك درست نيست، چون به دون دليل مقيد كردن است.
و نيز روشن مى شود كه اصطناع و احسان نمودن خدا موسى را براى خود، از بزرگترين نعمتهاى او بوده است و ممكن هم هست جمله (و اصطنعتك لنفسى )، عطف تفسيرى بر جمله (جئت على قدر) باشد .
( علامه طباطبایی، المیزان .سوره طه آیه :
بسم الله الرحمن الرحیم
گناه را اینگونه تعریف کرده اند:عملی است كه با اراده و رضایت الهی در تضاد بوده، با ایجاد نوعی تاریكی معنوی در نفس انسان، آدمى را از خدای متعال كه نور آسمانها و زمین است، دور مى سازد و به عبارت دیگر، موجب بازماندن وى از کمال و قرب به خدا مىگردد.در زبان قرآن و روایات، با واژه های مختلفی از گناه یاد شده است که هر کدام از بخشی از آثار شوم گناه پرده برمی دارد و بیانگر گوناگون بودن گناه است. از جمله واژه ها عبارتند از: ذنبْ، معصیت، اثم، سیئه، جرم، فسق، فساد، فجور، فاحشه، و...
( قرائتی، محسن، گناه شناسی، ص ۱۸، انتشارات پیام آزادی، چاپ: طلوع آزادی، چاپ اول، ۱۳۶۹)
اما عوامل بوجود آورنده گناه را اینگونه میتوان برشمارد:جهل و حماقت ،خانواده ، فقدان تربیت، دوستان ناباب،فقدان بینش سیاسی و اجتماعی، تقلید کورکورانه، غفلت زدگی ،پیروی از هوی و هوس.
حال با توجه به معنای گناه و عوامل بوجود آورنده آن، ترک گناه متوقف بر ریشه کن کردن عوامل فوق است در این مسیر ،نقشه راهی که منابع دینی از جمله قران و حدیث ونیز سیره بزرگان علم وادب ترسیم می کنند ،بهترین چاره کار برای برون رفت از گناه ویا قرار نگرفتن در مسیر گناه است.توبه سرآغاز ترک گناه و بدنبال آن جبران گذشته و از بین بردن عوامل گناه است،شناخت و تصمیم در بهتر زیستن که بشکل انسانی زیستن جلوه میکند ،راه ترک گناه است.
كلمه رمضان از رمضاء به معناي شدت گرما ، شدت تابش آفتاب بر زمين گرفته شده است. اين كلمه بر ماه رمضان، ماه روزه اطلاق شده زيرا بواسطه روزه گناهان شخص روزه دار از بين مي رود كما اينكه گرما باعث آب شدن يخ ها ميشود.
اثبات وجود خدا منحصر به يك دليل و برهان نيست بلكه راه هاي مختلفي دارد كه بعضي عقلي و فلسفي، و بعضي علمي و تجربي و بعضي شهودي است و اين بستگي به شرايط فرد و مخاطب دارد كه با چه زباني و با چه روشي خدا را براي او اثبات كرد. خداوند در قرآن به همه اين موارد و راه ها اشاره دارد مثلاً آيات 15 از سوره فاطر 48 از سوره نجم و 38 از سوره محمد و 36 و 35 از سوره طور دلالت بر وابستگي جهان به موجودي بي نياز مي كند و اين حكم عقل است هر معلولي كه نيازمند و محتاج است و نياز به علت دارد در نهايت هستي به يك علت غني و غير محتاج وابسته خواهد بود و آيات 164 بقره ، 190 آل عمران، 20 و 21 ذاريات 3 تا 6 جانيه 100 و 101 يونس و 10 ابراهيم به روش علمي و تجربي بر وجود خدا دلالت دارد و آيات 30 سوره روم و 172 اعراف، 65 عنكبوت، 33 لقمان و 52 نحل و 53 فصلت بر فطرت خداشناسي انسان و روش شهودي دلالت دارد. شايد بشود گفت كه فطرت عام ترين روش براي درك خداوند است و از آنجا كه جنبه باطني و دروني دارد بهترين راه است چرا كه حس نياز به خداوند در باطن همه وجود دارد و براي همه ما لحظاتي پيش آمده كه در بعضي شرايط از همه قطع اميد كرده و فقط به خدا پناه مي بريم و خالصانه از خداوند مدد خواسته ايم و احساس بسيار نزديكي به او داشته كه براي ما چنين صميميتي لذت بخش بوده است.
در حديثي از پيامبر (ص) آمده كه روزي آن حضرت به اصحاب خود فرمود : آيا من شما را آگاه كنم از چيزي كه اگر شما انجام دهيد ، شيطان از شما دور مي شود ، دوري مشرق از مغرب اصحاب عرض كردند : بلي يا رسول الله . حضرت فرمود: روزه سبب سياهي صورت شيطان مي شود با توجه به مفاد اين حديث و ساير احاديث وارده كه در باب روزه بدست مي آيد كه ماه رمضان به خاطر شرايط حاكم بر آن انسان كمتر گناه مي كند و بسياري از زمينه هاي گناه از بين مي رود كه از جمله آن شرايط به پيدا شدن روحيه تقوا ، انس با نماز و قرآن ، مناجات با خدا ، تواضع به خداوند اشاره كرد . مجموعه اين عوامل و ساير عوامل ديگر كه درباره فضيلت روزه وارد شده است ، باعث مي شود كه در ماه مبارك رمضان گناه كاهش يابد.