امام در جهان بینی و اندیشه و در روش و عمل استقلال داشت و در قالبهای موجود نمی گنجید . مهندس بازرگان در مصاحبه ای با حامد الگار که در آذرماه 58 صورت گرفته در مقام انتقاد از امام میگوید :

 " خمینی یک آدمی است که اصلا زیر بار سیستم مدیریت ،به آن معنا که ما میفهمیم نمیرود . حال ما متهم هستیم به اینکه غربزده هستیم ، سیستم حزبی ،متدیک ،کارتزین ،لوژیک .......مثلا دکتر یزدی یک ناراحتی داشت و میگفت ما هر چی گردنش میگذاریم که آقا بالاخره شما در مقام یک رهبر کل، نمیدانم یک رئیس جمهور ،از رئیس جمهور بالاتر هستید ، دفتری داشته باش ، سخنگوئی داشته باش که اقلا مردم تکلیفشان را بدانند ....ایشان قبول نمیکرد ....حالا باز هم همین طور است ."

این روش متفاوت و این تفرد را نباید به معنی استبداد دانست ، مخالفت او با آراء غربیان و روشهای غربی متعارف در سیاست و انقلاب نیز نباید به معنی سرکشی و ستیزه جوئی بی دلیل یا نوعی آنارشیسم تلقی شود .خوب است در این باب هم نظر بازرگان را درهمان مصاحبه انتقادی بشنویم :

"البته آقای خمینی کم صحبت و خیلی خشک است .شاید با ملاها بحث کند اما اهل اینکه بنشینیم استدلال و تجزیه و تحلیل سیاسی بکنیم نیست .حرفی میزند ، نظرش را میگوید ، قاطع هم هست . زود تصمیم میگیرد . ضمنا این حسن را دارد که لجاجت هم ندارد . اگر تصمیمی که گرفته ،مبدا متقاعدش کنند که درست نبوده ابا ندارد ،می پذیرد و میگوید که من اشتباه کردم . ایمان و تقوا و توکلش هم خیلی زیاد است .یعنی آنچه را واقعا فکر میکند که حکم اسلام ، حکم خدا و قانون اسلام است در آن هیچ ملاحظه ای ندارد که ممکن است اشخاص بدشان بیاید یا حتی به لحاظ تبلیغ اسلام هم بد باشد و مثلا طرف نظر مخالفی اتخاذ کند یا حتی به ضرر مصالح باشد ، نه ، عقیده اش این است که حق این است و حق هم پیروز است . حال دیگران هر چه میخواهد بگویند ........"

استقلال امام و امتیاز و تفاوتی که در اندیشه و عمل نسبت به دیگر رهبران انقلابی و رجال سیاسی داشت ، در واقع ،برخاسته از شناخت او نسبت به اسلام و ایمان وی به حقانیت و کارائی این مکتب بود .او در اسلام ذوب شده بود و در نتیجه همان استقلال و تشخص و تفردی که در اسلام به عنوان یک دین و مکتب ،وجود دارد در وجود او نیز متجلی شده بود .آنچه برای او اصل بود مخالفت با دیگران نبود ،بلکه وفاداری به اسلام و موافقت و متابعت از اصول و ارزشها و آرمانهای اسلام برای او اصل بود و اگر در این وفاداری . متابعت ، بعضی آراء او با آراء دیگران موافق می افتاد باکی نداشت ، چنانچه اگر مخالف هم می افتاد هیچ گونه وحشتی از این حیث به دل راه نمیداد .......................ادامه دارد ......

دسته ها : امام خمینی(ره)
يکشنبه ششم 11 1387

 به نام خدای آسمانها و زمین

امام خمینی درعالم سیاست وحکومت بی گمان یک رهبر اتقلابی ومرد سیاسی درجه ی اول محسوب می شود که انقلابی نیرومند در کشوری بزرگ رابه پیروزی رساند.وی توانست یک نظام حکومتی تاسیس کند که در طول دو دهه ی پر حادثه و پر مخاطره پایداری ودوام داشته است.براین اساس اگر امام خمینی رابادیگر رهبران ومردان سیاسی و انقلابی جهان مقایسه کنیم ، کاری نابجا نکرده ایم.در هر مقایسه ای وجوه اشتراک و وجوه امتیازهردودرکاراست که اولی موجب شباهت ودومی منشا تفاوت می شود.اما حقیقت این است که در مقایسه ی امام با سایر رهبران سیاسی و انقلابی  جهان تفاوت ها بسی بیشتر ومهمتر از شباهت هاست.اگر از دوران جوانی وتحصیل امام آغاز کنیم تصدیق می کنیم که فضای نشو ونمای روحی وفکری اوبا فضا ی رشد وتربیت سایر رهبران سیاسی شباهتی نداشته است.او با آنکه دهها سال از عمر خود را به تحصیل علم وتحقیق وتالیف گذرانده اما نه تنها در"دانشگاه" به معنای خاص این کلمه درس نخوانده حتی به دبستان ودبیرستان نیز نرفته ودر نظام تعلیم وتربیت مخصوصی رشد یافته است که از سوی دولت وحکومت به رسمیت شناخته نمی شده است.رشته ی تحصیلی اونیز علوم سیاسی وعلوم اجتماعی و تاریخ وحقوق وروزنامه نگاری نبوده است.وی با آنکه از آغاز جوانی اهل تفکر وعمل سیاسی بوده فعالیت و مبارزه  سیاسی را در مقیاس اجتماعی یعنی به صورت یک  "نهضت" بر خلاف سایر رهبران سیاسی وانقلابی جهان نه در سالهای جوانی بلکه در حدود شصت سالگی یعنی درسالخوردگی آغاز کرده است.فعالیت ومبارزه سیاسی امام مسبوق به سابقه ی  عضویت وفعالیت وی در هیچ حزب سیاسی نبود.خود نیز مبارزه ی سیاسی را در قالب یک حزب سیاسی سازماندهی نکردودرانقلاب خود به شیوه معمول انقلابیون دنیا نظیر تشکیل سازمان زیرزمینی و انتخاب مشی چریکی ومبارزه ی مسلحانه و تروردشمنان متوسل نشد.وی هیچ قشروطبقه ی خاصی از قبیل طبقه ی کارگریا دهقان یا بورژوا ویازنان وجوانان را نیز مخاطب ویژه ی خود قرار نداد و انقلاب را بر پایه ی نیروی گروه معینی بنا نکردوحتی در طول مدت نهضت و انقلاب خود ،واژگان و ادبیات مرسوم در متون و محاورات سیاسی متعارف را بکار نگرفت .او هم در برپائی تهضت و بسیج مردم برای انقلاب ، روشی یگانه و منحصر به فرد داشت و هم در ایجاد حکومت ،صاحب نظریه ای بدیع و بی سابقه بود . دربسیج توده های مردم برای پیروزی در انقلاب ، روی سخن او به فطرت انسانها بود و همگان را از آن جهت که انسان و دارای فطرتی خداجو و حقیقت طلب ، عدالت خواه و اخلاقی هستند به مبارزه با شیطان صفتان و دروغگویان و ستمگران و فاسدان دعوت میکرد . مردم نیز سخن او را فهمیده و به دعوت او پاسخ می دادند . او به جای آنکه در مبارزه با دشمن به قشر خاصی تکیه کند اقیانوس انسانها را به تلاطم در می آورد .

در مرحله تاسیس حکومت نیز فلسفه سیاسی وی شباهتی به فلسفه های مرسوم و متداول نداشت . او در پی ایجاد حکومت دینی و بازگرداندن دین به صحنه سیاست و حکومت بود و حال آنکه چندین قرن بود که عملا و نظرا در جهان تبلیغ میشد دوران حکومت دینی به پایان رسیده و حکومت دینی یک اندیشه قرون وسطایی است . اما اوکه مثل دیگران نبود ، خواهان " جمهوری اسلامی " بود ، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد .............

 
دسته ها : امام خمینی(ره)
يکشنبه ششم 11 1387

اول  دفتر به نام  ایزد دانا      صانع و پروردگار حی  و  توانا

اکبرواعظم خدای عالم وآدم      صورت خوب آفرید و سیرت زیبا 

بار خدایا  مهیمنی و  مدبر       وز همه عیبی  منزهی  و مبرا

ما نتوانیم حق حمد تو گفتن       با  همه  کروبیان  عالم  بالا

دسته ها :
چهارشنبه یازدهم 10 1387
X