در این فضای مسموم فرهنگی! «وصیت این جانب به وزارت ارشاد در همه عصرها خصوصا عصر حاضرکه ویژگی خاص دارد، آن است که برای تبلیغ حق مقابل باطل وارائه چهره حقیقی جمهوری اسلامی کوشش کنند. ما اکنون در اینزمان که دست ابرقدرتها را از کشور خود کوتاه کردیم مورد تهاجمتبلیغاتی تمام رسانه های گروهی وابسته به قدرتهای بزرگ هستیم.چه دروغها و تهمتها که گویندگان و نویسندگان وابسته بهابرقدرتها به این جمهوری نوپا نزده و نمیزنند. مع الاسف، اکثردولتهای منطقه اسلامی که به حکم اسلام باید دست اخوت به مابدهند به عداوت با ما و اسلام برخاستهاند و همه در خدمتجهانخواران از هر طرف به ما هجوم آوردهاند و قدرت تبلیغی مابسیار ضعیف و ناتوان است و میدانید که امروزه، جهان رویتبلیغات میچرخد و با کمال تاسف نویسندگان به اصطلاح روشنفکرکه به سوی یکی از دو قطب گرایش دارند، به جای آن که در فکراستقلال و آزادی کشور و ملتخود باشند، خودخواهیها وفرصتطلبیها و انحصارجوییها به آنان مجال نمیدهد که لحظهایتفکر نمایند و مصالح کشور و ملتخود را در نظر بگیرند.» «وصیتنامه سیاسی - الهی صحیفه نور، ج21، ص191»
پیش از آن که به ابعاد مهم و سرنوشتساز این بخش از وصیتنامهحضرت امام خمینی -سلام الله علیه- که منشور انقلاب اسلامی برایهمه زمانها و نسلها است، بپردازیم، تاکید مجدد بر این نکتهضروری است که در سال امام خمینی (ره) که یکصدمین سال ولادتشگرامی داشته میشود، مهمترین مسئولیت ما بازنگری به اندیشههایوالای آن حضرت و تعهد عملی و تکیه بر خط مشی ترسیم شده، توسطآن بزرگ معمار اندیشه انقلاب اسلامی است; یعنی پاسداری ازآرمانهای جاوید، خدشهناپذیر اسلام و انقلاب و مبارزه با کژیها وکجرویها و افشای چهره منافقانه مدعیانی است که اخیرا بال وپرگشوده و بزرگترین خطر برای نظام اسلامیاند. کوتاهی در اینمسئولیتخیانتی است آشکار به اسلام و آرمانهای حضرت امام وخونهای پاک و مطهری که به پای درخت انقلاب اسلامی طی بیستسال وبیشتر نثار شده و میشود، اما اینک بازیچه فرصتطلبان قرارگرفته است. این کار قبل از هر چیز ایمان خالص و اعتقاد راسخغیرت و حمیت و تقوا و طهارت نفس میخواهد که اگر این شرط تحققنیابد، ظاهرسازیها و ریاکاریها و فرصتطلبیها سرابی است کهتشنه کامان را سیراب نمیکند و نه تنها در این دنیا و درپیشگاه خدا و خلق مستوجب کیفر است که عقوبت اخروی را نیزهمراه دارد. اینک، مروری و توضیحی بر تذکرات بسیار مهمبنیانگذار انقلاب اسلامی در فراز وصیتنامه:
این وزارت یکی از نهادهای پرمسئولیت فرهنگی و هنری و تبلیغی وارشادی کشور است، در کنار وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم ودیگر نهادهای تبلیغی و سایر سازمانها و یا وزارتخانهها، چونصدا و سیما و وزارت خارجه و سازمان فرهنگ و ارتباطات و دفترتبلیغات اسلامی و سازمان تبلیغات اسلامی، که هر کدام به نوعی درساختار فضای فرهنگی کشور برای داخل و خارج از کشور مسئولیتدارند و بدون تردید سالمسازی فضای فرهنگی برای توده ملت وافکار و ناظران جهانی، همدلی و همسویی همه نهادهای یاد شده، ومسئولیتشناسی مسئولان و دستاندرکاران ذی ربط را طلب میکند. وبنابراین، تنها یک سازمان، نهاد یا وزارت خانه را نمیتوانعهدهدار کل مسئولیت فرهنگی تلقی کرد و در قانون و سخنان و دروصایای حضرت امام و نیز تذکرات و رهنمودهای مقام معظم رهبریبه تناسب مقام با هر یک از اعضای خانواده فرهنگی و تبلیغیکشور وظائفی مطرح شده که توجه به آنها، برای هر یک از مخاطبانضروری و سرنوشتساز است. بنابراین هرگاه سخن از وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی به میان میآید، به معنای توجه دادن تمام مسئولیتبه سوی این وزارتخانه و رفع مسئولیت از دیگران نیست، در عینحال سنگینی و گستردگی کار این وزارت و مسئولیت آن در فضاسازیاجتماعی کشور و جهتدهی فرهنگ و هنر و مطبوعات و... حساسیتفراوانی را ایجاب کرده است، به ویژه با وضع نامطلوب و غیرقابل قبولی که اخیرا در فضای فرهنگی و مطبوعاتی و هنری کشورپیش آمده انتظارات و توقعاتی را در افکار عموم برانگیخته استو چنان که شاهدیم اعتراض حوزهها و مراجع معظم تقلید را نیز بههمراه داشته است. که در نهایتبه مجلس شورای اسلامی در قالببحث و استیضاح کشیده شده است. در این گفتار، بر آن نیستیم که در باره این ماجرا موضعگیریکنیم، چنان که معتقدیم نباید به شیوه پارهای از جرائدفتنهانگیز، این گفت و شنودها را به مسائل جناحی و خطی ربط دادو آن را به عرصه زورآزمایی قدرت تبدیل کرد و درصدد تخلیهروانی و انتقام برآمد که نه تنها برای طرفین سودی ندارد، بلکهبرای نظام و انقلاب ضربهای استشکننده و این همان چیزی است کهدشمنان ما میخواهند و با انواع ابزارها و شیطنتها روی آنسرمایه گذاری میکنند و هوشیاری جناحها میتواند خنثیکننده اینتوطئهها باشد. حال فراتر از تفکر جناحی و با واقعنگری بایدگفت: آنچه در اینجا اهمیت جدی دارد، همان نکتهای است که حضرتامام -قدس سره- بر آن تاکید فرمودهاند:«وصیت این جانب به وزارت ارشاد در همه عصرها خصوصا عصر حاضرکه ویژگی خاص دارد آن است که برای تبلیغ حق مقابل باطل وارائه چهره حقیقی جمهوری اسلامی کوشش کنند».
دو نکته اساسی در این قسمتبه چشم میخورد:«تبلیغ حق مقابل باطل» «ارائه چهره حقیقی جمهوری اسلامی» در مقام تبلیغ حق آن چه در مرحله نخست اهمیت دارد، تشخیص حقاست و آن گاه تبلیغ آن . معیار ما در تشخیص حق، کتاب خدا وسنت و سیره پیامبر و اهل بیت علیهم السلام و دیدگاهصاحبنظران دین و کارشناسان اسلام; یعنی فقهای والا مقام است. حقیک امر نسبی نیستبلکه یک حقیقت ثابت است و آیین حق همان چیزیاست که خدای حکیم برای رسول عظیم خود (ص) فرستاده: «هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدینکله; اوست آن که پیامبر خود را با مشعل هدایت و آیین حق فرستاد تاآن را بر همه ادیان پیروز گرداند.» اما آن چه از تاریخمیدانیم بسیار اتفاق افتاده که باطل لباس حق، در بر کرده وهواهای نفسانی در تشخیص حق و باطل دخالت کرده است، چنان کهعلی علیه السلام فرمود:«برخی نام دانشمند دارند، اما عالم نیستند و مشتی جهل ونادانی و سخنان گمراه کننده از این جا و آن جا گرفته و باسخنان باطل برای مردم دام غرور و فریب گستردهاند. کتاب خدا رابر آرای خود تطبیق میدهند و حق را به هوسها و خواهشهای دلتفسیر میکنند.» بدین ترتیب شخص باید مراقب باشد، حق بازیچه هواهای این و آنقرار نگیرد و جو سازی و غوغاسالاری معیار ناختحق وباطل نشود!ملاکهای ما در شناخت مسائل سیاسی و اجتماعی نیز باید بر ایناساس باشد، ما که در نماز و روزه و حج و زکات پیرو فقهاهستیم، در مسائل اجتماعی سیاسی چون آزادی و تساهل و تسامح وحلال و حرام و مانندآن نیز باید ملاک را رای و فتوای فقیه آگاهبه زمان و اسلام قرار دهیم و این نه استبداد و سلطنت فقیه استکه برخی کجاندیشان گستاخ گفتند، بلکه ولایت دینی و حاکمیتالهی است که اساس این انقلاب بوده و برای همیشه خواهد بود وهرگاه این ملاک و معیار تحت الشعاع جوسازی و غوغاسالاری رسانهایقرار گیرد، همان لحظه است که زنگ خطر به صدا درآمده و مرگانقلاب و نظام را ندا میدهد و از همینجا میتوان به عمق توطئهگستردهای دستیافت که از سوی دشمنان اسلام و نظام اخیرا باهمدستی عوامل خارج و داخل سازماندهی شده و لبه تیز آن متوجهارزشهای مسلم دینی و چهرههای مقدس اسلامی گردیده است. مسئولان امر وکارگزاران امور فرهنگی و سیاسی باید بدانند حیاتو هویت نظام اسلامی ما در فقاهت و ولایت نهفته و آن روز که ایناصل بنیادین خدشه پذیرد، تمام آرمانها بر باد رفته است وبنابراین از این عمود انقلاب; یعنی «فقاهت» و «ولایت» باتمام وجود باید حمایت کرد و هیچ چیز نمیتواند آن را متزلزلکند. بنابراین، اگر چند رنگیننامه که با خون و پول این ملتزجر دیده تغذیه میشوند، بصدد آنند که با فضاسازی اجتماعی وغوغاسالاری به قول خودشان جامعهمدنی را از فقاهت جدا کنند ومیان «جمهوریت» و «اسلامیت» جدایی بیندازند و اندیشهسکورالیسم و لائیک را به فضای سیاسی ایران اسلامی بکشانند،کورخوانده و سخت در اشتباهند. کارگزاران امور فرهنگی و سیاسینباید فریب اینان را بخورند و برای رضایت اینان که مشتی عناصرورشکستهاند و روز حادثه به پشیزی نمیارزند، از پشتیبانی ملت وحوزههای علمی و سنگرهای اعتقادی خود را محروم کنند که تجاربگذشته برای خردمندان و خردورزان کافی است: «فاعتبروا یا اولیالابصار». لابهلای برخی از این ورقپارههای رنگین که این روزها هم چون مارخوش خط و خال ظاهر شدهاند، زهر هلاهل نهفته و شگفت آنکه دغدغهآزادی بیشتر از این را دارند تا با سمپاشی و کینهتوزی که خصلتفطری نویسندگان اینها است همه چیز را دگرگون کنند، بر مقدساتاسلام بتازند و اگر فریادی به اعتراض برآورند آن را برچسبانحصارطلبی و سلب آزادی بزنند و برخی سادهدلان به تماشاایستاده و به تیراژ میلیونی مطبوعات دل خوش دارند! بدون اینکه به محتوا و نتیجه و خط مشی و استراتژی و ترفندها و نیرنگهافکر کنند و بر ملاکها و معیارهای تعیین شده در نظام اسلامی وقانون اساسی برای آزادی مطبوعات توجه کافی داشته باشند. به هر رو، حقباورانی که بار مسئولیتسنگینی را در این نظامبه عهده گرفتهاند، قبل از هر چیز باید به حق بیندیشند و داوریروز جزا را لحاظ کنند و به دور از حب و بغضها و تصفیه حسابهاو با کیاست و فطانت که ویژگی مؤمنان است، توطئه دشمنان وعوامل دور و نزدیکشان را بخوانند و به معیارهای دین و تذکراتکارشناسان دین تن در دهند و تا فرصت از دست نرفته پیوندشان رابا اصول و ارزشهای دینی مستحکمتر کنند و فریب هیاهوها ورسانههای امپریالیستی و صهیونیستی را نخورند و در یک سخن حق وباطل را خلط نکنند.
نکته دوم: نکته دوم بخش یادشده سخن امامراحل (ره) «ارائه چهره حقیقی جمهوری اسلامی» است. میدانیم کهپس از قرنها فترت و محرومیت جهان اسلام، حکومت اسلامی، در عاصمهتشیع، ایران عزیز پا به عرصه وجود نهاده است و اگر در همانقالب اصلی و به شیوه درست هدایتشود و به تدریج مسخ نگردد وبه دستبدخواهان استحاله نشود و توطئههای خزنده و خودکامگیهایفرهنگی مجال دهد، این حکومت در پرتو معارف عالیه آسمانی وقوانین راقیه اسلامی میتواند، در صحنه بینالمللی ظهوری قدرتمندداشته باشد، چنان که علائم آن را در سراسر قارههای جهان مشاهدهمیکنیم و این همان چیزی است که قدرتهای شیطانی و ایادی آناناز آن هراس دارند. اگر دولت فرانسه که مدعی دموکراسی و آزادی است از ورود چنددانشآموز محجبه به مدارس مانع میشود، و رژیم امریکایی لائیکترکیه نیز به همین منوال دانشآموزان و دانشجویان و آموزگارانمحجبه را از فضای فرهنگی دور میکند و از ورود یک بانوینماینده محجبه به پارلمان جلوگیری مینماید، همه اینها از وحشتو هراس این رژیمها از اسلام و اندیشههای انقلابی است، همان گونهکه سران استکبار بارها به این مطلب تصریح کرده و هول و هراسخود را پنهان نداشتهاند. چندی پیش رئیس انجمن سیاسی امریکا درخاورمیانه در یک کنفرانس که در استانبول برگزار شده بود گفت:«امکان ندارد که روزی امریکا با مسلمانان تندرو سازش کند،چرا که آنان نه تنها قصد عقب راندن ما را از خاورمیانه ازجنبه نظامی دارند، بلکه دفع فرهنگی ما را نیز در سرمیپرورند.» امروزه ملتهای در بند جهان با صاعقه آسمانی که برسر جنایتکاران فرو باریده و چشمانداز روشنی را در منظرمحرومان گشوده است، از خواب بیدار شدند و چشم انتظار رهایی ونجات از قدرتهای فاسد و سلطهگرند، و فجر پیروزی مستضعفان برمستکبران را انتظار میکشند. به هر حال، این حقیقتبرای غربیها (اروپایی و امریکایی) محرزشده که جهان اسلام، بلکه جهان مستضعفان از خواب صدها سالهبیدار گشته و دیگر حاضر نیستند، سلطه استعماری را تحمل کند وقهرمان این جنبش جهانی نیز از دید آنان کسی جز حضرت امامخمینی، و تداوم خط رهبری حضرتش نیست و همه توطئهها وشیطنتهایشان تاکنون بر سنگ خورده و بالاخره تمام توان خود رادر صحنه فرهنگی و تبلیغی به کار گرفتهاند و این ماییم که هدفپیکان هجمه و حمله ناجوانمردانه غرب در صحنه فرهنگ قرارگرفتهایم تا بدان جا که بخشی از مطبوعات داخلی; یعنی همانهاکه عدهای سنگ دفاع از آزادیشان را بر سینه میکوبند و اعتراضاتجبهه حق و عالمان و آگاهان را نوعی سانسور و محدود ساختنآزادی میدانند، علنا و بیپروا کارگزار اهداف پلید غربیها شدهو میکوشند، چهره اسلام را مسخ کنند و بر ارزشها بتازند تا ضدارزشها را احیا کنند و با گورکنی فراماسونرها آنان را سرمشقسازند و قهرمانسازی کنند تا قهرمانان اسلام و انقلاب را ازخاطرهها، به ویژه نسل جوان که تجارب انقلاب را ندیده است دورسازند و نظام اسلامی را از آرمانهای مقدسش جدا نمایند و با یککودتای خزنده فرهنگی زیر پای اندیشههای انقلاب را که در متناسلام ریشه دارد، خالی کنند و ارزشها را بیرنگ سازند و باالقای خط فکری سازش و تسلیم جای پایی برای استکبار غربی، بهویژه امریکاییها دست و پا کنند و از یک سو از درون بر ما ضربهزنند و از سوی دیگر چهره بیرونی و جهانی انقلاب اسلامی را کهآرمانساز ملل دربند است، مخدوش سازند و کشور و نظام ما را کهدژ استوار امت و ام القرای جهان اسلام است از بعد ارزش و اگربتوانند در همه ابعاد در هم بکوبند تا «نه از تاک نشانی بماندو نه از تاک نشان» این نقشه آخرین استکبار غربی و امپریالیسمخبری تبلیغی صهیونیستی است که بدون کمترین مبالغه در حال اجرامیباشد و برخی جرائد داخلی کارگزار آنها شدهاند.حال در چنین فضایی کدام مسئولیتبالاتر از آن چه حضرت امام دروصیتنامه خود بدان تاکید فرمودهاند که وظیفه همگان، به ویژهوزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی «ارائه چهره حقیقی جمهوری اسلامیاست». میدان این مسئولیت نیز عرصه فرهنگ، هنر، مطبوعات، ورسانههاست (و البته صدا و سیما و مانند آن را نیز نباید ازیاد برد) این توصیه امام راحل که خواست همیشگی ملت و علمایامت استبا آن چه امروزه و طی سالهای اخیر در فضاهای مطبوعاتو پارهای جشنوارههای هنری میگذرد ابدا همخوانی ندارد. این فریاد اعتراض همه دلسوزان با ایمان نظام است که در محافل ومجالس و نوشتارها و بیانیهها و توضیح خواستنها عنوان میشود ونباید آن را محصول حرکتهای جناحی دانست. هر انسان آگاه وباوجدانی درک میکند که حضور هنرمندان بیگانه در جشنوارههایاخیر با آن وضع نامطلوب، حرکتبر ضد ارزشهای اسلامی است! چهکسی باید به اینها پاسخ بگوید؟ جز کارگزاران فرهنگی کشور ووزارت ارشاد؟ و کدام قانون اجازه داده پاره مطبوعات، مبانیدینی و ارزشهای اسلامی جلو چشم نسل انقلابی که پیکر پاره پارهعزیزانشان را به پای این انقلاب در خون دیدهاند، مورد هجومقرار بدهند و گروهکهای غیر قانونی قلمفرسایی کنند و برخی دیگرچهرههای وابسته به رژیم معدوم پیشین را زنده سازند و پول ویارانه این ملت که زیر بار تورم و گرانی روزافزون به ستوهآمده است، در اختیار این عناصر بیتعهد قرار گیرد تا آشکارا وبا غرور و افتخار بر ارزشهای اسلامی بتازند و مسئولان امر نظارتشانه از زیر بار مسئولیتخالی کنند؟!
به کجا میروید؟ به کعبه یا ترکستان؟!
آقایان مسئولان فرهنگی! به خود آیید و از میان جمعی متملق وحصاری که به دور شما کشیدهاند، به میان خلق قدم بگذارید، میانهمان مردمی که استخوانبندی کشور و نظام را تشکیل میدهند و درفراز و نشیب همراه اسلام و انقلابند و همواره ایستادهاند. وشماها به برکت وجود اینان زندهاید و نان میخورید و اگر ایناندر عسرتاند شما بحمد الله در رفاه و آسایشاید! بیائید به اینانفکر کنید نه مشتی ورشکسته سیاسی و قلم به مزد بیحاصل که روزحادثه پای گریز دارند و چهره عوض میکنند و دلشان جای دیگر استو دغدغه دین و مردم را ندارند. این همه از آزادی شیوه غربی حرف نزنید. مگر کسی از شما سلبآزادی کرده است؟ پدیده مبارک آزادی را بیستسال پیش، انقلاباسلامی به ملت مسلمان ما هدیه کرد و امروز میوهاش را گروهینااهل برمیدارند! نوجوانان وطن بستر زخاک و خون گرفتند تا که در بر شاهد آزادی و قانون گرفتند رایگان در پای نامردان دراندازی ندانی کاین همایون گوهر از کام نهنگان چون گرفتند این پدیده ارزشمند را به لباس نامقدس و نامیمون غربی و بر وفقخواست ورشکستگان سیاسی و گروهکی آلوده نکنید. شما در فرانسه وترکیه زندگی نمیکنید که با ملاکهای غربی و لائیک به ارزشسنجیآزادی و مفاهیمی از آن قبیل، بپردازید! ولینعمتشما مردمیهستند که بیش از ده سال است هنوز از فرزندان گمشده و یا دربندخود خبر ندارند و چشم کودکانشان به راه پدران مفقود الاثر واسیر دوخته است. به حال این ملت فکر کنید و هزینههایی که بهپای جشنهای فرهنگ و هنر آنچنانی میریزید و صرف پذیرایی ازمیهمانان ناشناخته و جاسوسان غربی میکنید و یا به مطبوعاتبیتعهد و عمله استکبار یارانه میدهید که نمک بخورند و نمکدانبشکنند، بخشی از آن را برای مستضعفان و ولینعمتهایتان اختصاصدهید و آرامش روانی مردم را فراهم آورید و عقدههای کودکانیتیم را بگشایید، راستی به کجا میروید به کعبه یا ترکستان؟! به هر حال در این آزمایش تاریخی، مسئولان فرهنگ و هنر کاریکنند که پیش ملتسربلند و نزد خدا سربلند باشند. چهره جمهوری اسلامی را آن گونه که هست، نه آن گونه که دلخواهگروهی بیتعهد است، جلوه دهند.
نکته سوم: نکته سوم از سخن حضرت امام، اشاره به تهاجمتبلیغاتی و رسانهای قدرتهای بزرگ و دروغها و نارواهایی است کهنثار جمهوری نوپای اسلامی کرده و میکنند و ضعف تبلیغات دربرابر آن. در این خصوص، هرچند همه نهادهای تبلیغی مسئولند،اما فراز پیشین سخن امام متوجه وزارت ارشاد است که باید باخلوص نیت و امانت و صدق و قدرت و قاطعیت و بر اساس مبانی واصول انقلاب و الهام گرفتن از رهنمود رهبران دین پاسخگوی حملاتدشمنان باشد و به کارگزاران داخلیشان مجال آتشافروزی وفتنهانگیزی ندهد و این امر سیاستگذاری صحیح و حساب شده و منظمدر تبلیغات و مقابله با نارواهای دشمنان انقلاب را میطلبد وچنان که اشاره کردیم در سالهای اخیر و با سوء استفاده عناصرناصالح از فرصتها، یک هماهنگی دقیق میان رسانههای غربی(اروپایی و امریکایی و صهیونیستی) با گروهی از نویسندگان وگردانندگان مطبوعات داخلی به چشم میخورد که هرگاه یک ندایمخالف نظام، از سویی بلند میشود صدای دیگر آن در سوی دیگرمیپیچد و از داخل و خارج به ارزشها و مقدسات هجمه میشود ویاس آفرینی میکند و این به قدری واضح و روشن است که انکار آنگویی انکار بدیهیات است. در چنین فضایی آگاهی، دلسوزی ، مسئولیتشناسی وزارت فرهنگ وارشاد فوق العاده سرنوشتساز است و به همین دلیل حضرت اماممسئولیت را متوجه این وزارت نمودهاند. بدین ترتیب کمترینتساهل و تسامح گناهی نابخشودنی و در پیشگاه خلق و خالق محکوم.
مطبوعات و نویسندگان وابسته
نکته چهارم: و اما نکته چهارم از فراز یادشده وصیت امام راحل، ابرازتاسف آن بزرگوار از عملکرد نویسندگان به اصطلاح روشنفکر استکه با گرایش به بیگانگان مصالح کشور را در نظر ندارند و اسیرخودخواهیها شده و استقلال و آزادی کشور را به بازی گرفتهاند.توجه داشته باشیم که مطبوعات و نویسندگان مورد اشاره در حیاتحضرت امام بسیار محدود بود و شاید آن رهبر روشن ضمیر، امروزمطبوعات و نویسندگان کذایی را میدیدهاند و گویا برای امروز ماهشدار داده و اعلام خطر فرمودهاند. و در این جا نیز مسئولیت رامتوجه وزارت فرهنگ و ارشاد کردهاند. فضای مطبوعاتی کشورامروز، انصافا آلوده و مسموم است و این همه سوء استفاده ازآزادی است که لجام آن گسیخته شده است. و شگفت آن که برخی ازاین نویسندگان مطبوعاتی از حماسه باشکوه دوم خرداد سخنمیگویند و سوء استفاده از این مجال، در حالی که اینان، نه بهدوم خرداد اعتقادی دارند و نه به پانزده خرداد و نه هفدهشهریور نه بیست و دوم بهمن. اینان با استفاده از سیاست ماکیاولی و پیراهن عثمان معاویه،بر موجها مینشینند و از آن جا که به هیچ چیز اعتقاد ندارند درپی صید ماهی مقصود خودند که جز ارضای خاطر اربابان خارجیشانچیزی نیست. در این مجال نیز مسئولیت ناظران مطبوعات و وزارت ارشاد بسیارسنگین است. آقایان که مکرر از آمار میلیونی و تیراژ مطبوعاتبا افتخار دم میزنند، قدری هم به ارزیابی بنشینند که این همهسرمایه ملی چه رهآورد فرهنگی به همراه دارد. چه کسانی قلممیزنند و چه قلمهایی تشنجآفرینی میکنند؟ به هر حال، امروزصیانت از اعتقادات مردم در برابر آفات تهاجم وظیفه شرعی و ملیهمه صاحبان اندیشه از علما و مراجع عظام گرفته تا کارگزارانامور فرهنگی و قوای سهگانه و سایر کسانی است که میتوانند درعرصه فرهنگ حرکتی سودمند داشته باشند. بنابراین، هرگز نبایدبه غوغاسالاری مطبوعاتی و فشار تبلیغاتی وقعی گذاشت و مهر سکوتبر لب زد و اگر مسئولان قانونی در وظیفه خود را در آیینه تساهلو تسامح ببینند، از رهبران اسلام پاسداران ارزشهای انقلاب تکلیفساقط نیست و آن چه برای علما و حوزهها و مسلمانان دلسوز وصاحبان اندیشه و قلم و توده ملت اهمیت دارد، حفظ ارزشها وحراست از آرمانهای حضرت امام و پیمودن خط آن حضرت است کهامروزه در مشی رهبری انقلاب تبلور دارد و هرچه جز این باشد،محکوم به فنا است و آزمایشهای گذشته تاییدی استبر این مدعاو آن چه در گذشته به تجربه رسید، بار دیگر آزمایش نکنند که«من جرب المجرب حلتبه الندامة».
حجت الاسلام و المسلمین محمد تقی رهبر