در کوچه های اسفند
باز بوی عید پیچید
روی
شاخه ی درخت لخت
صد جوانه خندید
سیب و سنبل و ماهی گل
اسکناسهای نو
مژده ای روز های منتظر
بهار آمد
در کوچه ها پیچیدسلام سلام سلام به همگی
سال 88 هم با همه خوبی ها و بدی هاش تموم شد و وارد سال جدید شدیم.(البته بعد از گذراندن خوووونه تکونی)
چه سالی بود..! توی این سال ملت ما اقتدار خودش رو به همگان ثابت کرد.
امیدوارم که امسال سال خوبیبرای همگی باشه...
{ببخشید یه کم دیر آپ شدم. بازم تبریک... }
از چند روز قبل داشت برای اومدن عید تدارک می دید.
از تهیه لباس گرفته تا خوردنی های شب عید.
همه این کارها رو فقط برای این میکرد که قرار بود سالی به سال دیگه تبدیل بشه ،
بهتر بگم فقط برای ارزش لحظه تحویل سال ،
این همه کار رو انجام میداد،
غافل از اینکه چقدر لحظه های اینچنینی اومدن و رفتن ،
و اون اعتنایی نکرد !
چقدر لحظه های بی شماری که بی ثمر پیمود تا یک لحظه را دریابد !
شاید اگر آن لحظه ها را هم ، همچون لحظه تحویل سال با ارزش میدونست،جور دیگری زندگی می کرد.
*************************************
دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید،با نظری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی