دوستان عزیز سلام
پیرو مشکل پیش آمده برای ثبت نظر در وبلاگ های تبیان لازم به نظر رسید این نکته خدمت همگی شما عزیزان توضیح داده شود.
در حال حاضربرای  ثبت نظر در وبلاگ  از طریق آدرس:
http://ibesorkh2008.tebyan.net
امکان پذیر نمی باشد. این مشکل در حال پیگیری می باشد و امیدواریم به زودی برطرف گردد.
تا حل این مشکل می تونید در وبلاگ  از طریق این آدرس نظر ثبت نمایید:
http://www.tebyan.net/Weblog/sibesorkh2008/index.aspx
موفق و موید باشید
دسته ها : بی طرفاااا...
يکشنبه هشتم 1 1389
 

باز کن پنجره ها را، که نسیم
روز میلاد اقاقی ها را
جشن می گیرد،
و بهار،
روی هر شاخه، کنار هر برگ،
شمع روشن کرده است.

همه ی چلچله ها برگشتند،
و طراوت را فریاد زدند.
کوچه یکپارچه آواز شده است،
و درخت گیلاس،
هدیه ی جشن اقاقی ها را،
گل به دامن کرده است.

باز کن پنجره ها را ای دوست!
هیچ یادت هست،
که زمین را عطشی وحشی سوخت؟
برگ ها پژمردند؟
تشنگی با جگر خاک چه کرد؟

هیچ یادت هست،
توی تاریکی شب های بلند،
سیلی سرما با خاک چه کرد؟
با سر و سینه ی گل های سپید،
نیمه شب، باد غضبناک چه کرد؟
هیچ یادت هست؟

حالیا معجزه ی باران را باور کن!
و سخاوت را در چشم چمن زار ببین!
و محبت را در روح نسیم،
که در این کوچه ی تنگ،
با همین دست تهی،
روز میلاد اقاقی ها
جشن می گیرد.

خاک، جان یافته است.
تو چرا سنگ شدی؟
تو چرا این همه دلتنگ شدی؟
باز کن پنجره ها را...
و بهاران را باور کن!
دسته ها : عیدی
چهارشنبه چهارم 1 1389

در کوچه های اسفند

 

باز بوی عید پیچید

 

روی

 

شاخه ی درخت لخت

 

صد جوانه خندید

 

سیب و سنبل و ماهی گل

 

اسکناسهای نو

 

مژده ای روز های منتظر

 

بهار آمد

 

صوت "یا مقلب القلوب"

 در کوچه ها پیچید
دسته ها : عیدی
چهارشنبه چهارم 1 1389

سلام سلام سلام به همگی

سال 88 هم با همه خوبی ها و بدی هاش تموم شد و وارد سال جدید شدیم.(البته بعد از گذراندن خوووونه تکونی)

چه سالی بود..! توی این سال ملت ما اقتدار خودش رو به همگان ثابت کرد.

امیدوارم که امسال سال خوبیبرای همگی باشه...

{ببخشید یه کم دیر آپ شدم. بازم تبریک...  }

 

دسته ها : عیدی
سه شنبه سوم 1 1389

از چند روز قبل داشت برای اومدن عید تدارک می دید.
از تهیه لباس گرفته تا خوردنی های شب عید.
همه این کارها رو فقط برای این میکرد که قرار بود سالی به سال دیگه تبدیل بشه ،
بهتر بگم فقط برای ارزش لحظه تحویل سال ،
این همه کار رو انجام میداد،
غافل از اینکه چقدر لحظه های اینچنینی اومدن و رفتن ،
و اون اعتنایی نکرد !
چقدر لحظه های بی شماری که بی ثمر پیمود تا یک لحظه را دریابد !
شاید اگر آن لحظه ها را هم ، همچون لحظه تحویل سال با ارزش میدونست،جور دیگری زندگی می کرد.

*************************************

دوستان عزیز و مهربان اگر ازمتن لذت بردید،با نظری یادم کنید
جاده دوستی پایانی ندارد، اگر بیایی و همسفرم باشی

دسته ها : عیدی
سه شنبه سوم 1 1389
X