اون که یه وقتی تنها کسم بود

تنها پناه دل بی کسم بود

تنهام گذاشتو رفت از کنارم

از درد دوریش من بیقرارم

خیال می کردم پیشم میمونه

ترانه عشق واسم میخونه

خیال می کردم یه هم زبونه

نمی دونستم نا مهربونه

با اینکه رفته اما هنوزم

از داغ عشقش دارم میسوزم

فکر و خیالش همش باهامه

هر جا که میرم جلو چشامه

دلم می خواد تا دووم بیارم

رو درد دوریش مرحم بذارم

اما نمیشه راهی ندارم

نمیتونم من طاقت بیارم

            http://img.tebyan.net/big/1387/06/414020150371612146185181862071451254117.jpg

 

 


دسته ها : لاو شعر
شنبه نهم 6 1387
X