د/ دستاورد اصولگرایان
در مقابل کارنامه پر از خطای دوم خردادیها، گفتمان اصولگرایی به دلیل ماهیت اسلامی، انقلابی و مردمی آن، به سرعت در میان مردم انقلابی ایران جایگاه خود را پیدا کرد. هر چند در این میان نباید از زحمات برخی نیروهای انقلابی و دلسوز نظام به آسانی گذشت اما واقعیت این است که برگهای بنده گفتمان اصولگرایی در خود این گفتمان نهفته است. از مهمترین ویژگیهای گفتمان اصولگرایی، برخورداری از پایگاه و جایگاه اسلامی و دینی و فقدان تقید فکری به مکاتب لیبرال سرمایهداری و ... است. گفتمان اصولگرایی توانست دستاوردهای عظیمی در داخل کشور و در زمینههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ... و نیز در عرصههای منطقهای و بینالمللی به دست آورد. منسوبین این جریان توانستهاند در میان قلبهای مردم مسلمان و آزدایخواه جهان جا باز کنند و امالقرای جهان اسلام را در ایران تثبیت نمایند. بر همین اساس تلاش داریم به بخشی از این دستاوردهای عظیم بپردازیم. موارد ذیل تنها «بخشی از دستاوردهای عظیم اصولگرایان» است و رجاء واثق داریم با نگاه نقادانهی نخبگان، موراد ذیل تکمیل و غنی بخشیده شود:
1/ احیای گفتمان انقلاب اسلامی
با
زمینه سازیهایی که از سال 1368 دردستگاه اجرایی کشور صورت گرفت یک جریان سیاسی بر
ارکان اجرایی (در سال 76) و تقنینی (در سال 78) حاکم شد که گفتمان انقلاب را با
رفتاری خزنده و شوم به چالش میکشید. به جای اینکه این تفکر بر اساس اختیارات
گسترده، مشکلات مردم را حل کند، مشکلات مردم و جامعه را به نقص در گفتمان انقلاب
اسلامی و حکومت باز میگرداند. جریان اصولگرایی با درک صحیح این استحاله تئوریک،
این گفتمان را تغییر داد. جریان اصولگرایی مسیر را تغییر داد و فضای عمومی کشور و
جهان را متوجه این گفتمان اصیل کرد. گویی فضای ایثار و فداکاری و... ابتدای انقلاب
و دهه 60 بر فضای عمومی حاکم شده است چرا که این جریان موجب شد:
1/1 احیا سیره کلام و نام حضرت امام
خمینی (ره)
بسیاری از مدعیان اصلاحطلبی به صراحت در سخنرانیهای رسمی، کتب،
مقالات و نشریات خود اظهار میداشتند که گفتمان امام(ره) باید به موزهها سپرده
شود. متاسفانه آنهایی که ادعای خط امام و گفتمان امام را داشتند در تمام آن سالها
سکوت کرده بودند اما در دوران اصولگرایی سیره و روش امام سرلوحه برنامهها قرار
گرفت.
2/1ـ احیاء روحیه عدالتخواهی در مردم و
مسؤولین
در مقطعی، مسؤلین اجرایی و تقنینی کشور هرگاه سخن و موضعی اتخاذ می
کردند، مواضعشان آمیزهای از سیاستزدگی و جهتگیری خاصی بود. لیکن اکنون مسؤولی در
دولت و اکثریت مجلس نیست که سخن بگوید اما از عدالت و عدالتخواهی سخن بر زبان
نیاورد. رئیس جمهور و دولت نهم به درستی هدف والای حکومت اسلامی را برقراری عدالت
میداند و همواره تلاش و همت خود را بر این مقوله نهاده است. کار به گونهای به پیش
رفته که اکنون مطالبه اول مردم، گروه های دانشجویی و نهادهای مدنی از دولت، مجلس و
ارکان حاکمیت، عدالت است. در واقع اکنون گفتمان اصولگرایی به گفتمان مسلط تبدیل شده
است و این در شرایطی است که پیش از این خرده گفتمانهای وارداتی و یا بیپایه،
چالشهای جدی ایجاد کرده بود
3/1ـ احیای روحیه خدمتگزاری و ارتباط
با مردم در مسؤولین و در نتیجه بالا بردن روحیه اعتماد عمومی نسبت به نظام و احیای
ویژگی مردمی نظام
تزریق روحیه خدمتگزاری در مسؤلین از طریق ساز و کارهای مردمی
یکی از بهترین راههای رشد و اعتلای کشور است. اصولگرایان نشان دادند در اوج اقتدار
سیاسی و اقبال اجتماعی میتوان صفات بارزی چون تواضع، عشق به مردم و خدمت برای آنان
و پرهیز از فرادستی و نخوت را مورد توجه داشت و تمامی توان خود را برای انقلاب،
اسلام، مردم و رهبری به کار گرفت.
در کارنامه سیاه دوران موسوم به اصلاحات،
افرادی گسست دولت و ملت را تبلیغ میکردند و مشروعیت- مقبولیت نظام را زیر سوال
میبردند. بهانهگیری میکردند و بهانه برای دشمنان میساختند. تبلیغ میکردند که
مردم به دین، امام، شهدا و ارزشها، پشت کردهاند. لیکن با پیروزیهای مستمر
اصولگرایان، تمام این تحلیلهای بی منطق و بی پایه، نقش بر آب شد.
پیش از دولت نهم به دلیل افزایش شکاف بین مردم و مسؤلین، بی اعتمادی قابل توجهی در مردم نسبت به دولتمردان شکل گرفته بود. بی اعتمادی بعضاً موجب آسیبهایی به ارکان حاکمیت میشد. فضای اجرایی به گونهای شکل گرفته بود که مردم برای ملاقات با پایینترین سطوح مدیران کشور مانند فرمانداران و مدیران کل باید هفتهها و بلکه ماهها در انتظار می نشستند لیکن سازوکارهایی چون سفرهای استانی، ملاقات چهرهبهچهره و ... این نقیصه و آسیب جدی را به تدریج رفع کرده و بارقههای امید و اعتماد بالایی در مردم را به ارمغان آورده است.
4/1ـ احیای روحیه استکبار
ستیزی
جریان اصولگرا به دلیل ارزشهای ذاتی خود، دشمنی با استکبار و در رأس آن
آمریکا و شبکه صهیونیسم جهانی را به صورت مستمر و دایمی در برابر دارد. در سالهایی
در کشورمان شاهد حضور مسؤولانی در ساختار قدرت سیاسی کشور بودیم که در برابر
تهدیدات و خط و نشان کشیدن دشمنان از خود ضعف و زبونی نشان داده و همواره با
تحلیلهای نادرست، ملت ایران و عنوان اسلامی را تهدیدات کننده ارزیابی میکردند.
آنان با روحیه شاه سلطان حسینی ، بهترین راه را تغییر در رفتار جمهوری اسلامی که
خواست دشمن است میدانستند.
لیکن اکنون دشمنشناسی و استکبارستیزی از مهمترین
نشانههای یک عنصر فعال و پویای عرصه سیاسی کشور شناخته میشود. جاودانگی و استمرار
این اندیشه بیش از هر چیزی مرهون سعی و تلاش افرادی چون دکتر احمدینژاد است که این
مقوله مهم را درک کرده و تحت هدایت رهبر معظم انقلاب، شجاعانه بر این مسیر استقامت
و شجاعت دارند.
در عین حال هژمونی روحیه پایداری در داخل، موجب شده فرهنگ
مقاومت، جهانی شود و معادلات دو قطبی یا تک قطبی و یکجانبهنگرانه، بر هم زده
شود.در ادامه نیز جرات، جسارت و شجاعت در ملتها و دولتهای آزاد تقویت شود که در
نهایت ابهت پوشالی غرب، استکبار و نظام سلطه شکسته شود.
5/1- احیاء استقلالطلبی، عزت نفس،
غیرت و شجاعت ملی
شاید بتوان واژه متضاد با اعتماد به نفس و استقلال را روحیه
خودباختگی و یا کم بها دادن به امکانات و ارزشهای خودی قلمداد نمود. ملتی دارای
اعتماد به نفس است که غرور ملی، غیرت و شجاعت ملی را حفظ نموده و خود را حقیر و
کوچک نشمرد.
واقعیت تاریخی این است که سر کوبهای روانی گفتمان دومخرداد حتی
مفهوم استقلال را نیز در رسانههای خود زیر سؤال میبردند، به روحیه اعتماد ملی و
غرور ایران آسیب زد. به طوری که مسؤولین دستگاه اجرایی مخصوصاً در عرصههای فنی
(صنعت نفت و ...) ایران را ناتوان از اداره این امور میپنداشتند.
ظهور و بروز
این خودباختگی بیش از همه در جریان مذاکرات هیأتهای دیپلماسی ما با مسؤولین خارجی
در سطوح مختلف در جریان پرونده هستهای ظهور و بروز داشت که حتی تعطیلی رشتههای
دانشگاهی مرتبط با فنآوری هستهای نیز مورد پذیرش قرار گرفته بود. هنوز یادمان هست
که دخالتهای خارجی به چه سطحی رسیده بود که حتی در مورد برخی وزرا اظهار نظر
میکردند و یا در ماجرای 18 تیر87،چگونه استکبار فضای جولان یافت، چرخبالهای
کشورهای همسایه و از جمله ترکیه به حریم مرزهایمان تجاوز کردند و تحریکات قومی شدت
بیشتری یافت.
یکی از شعارهای دولت اصولگرای نهم که به آن جامه عمل نیز پوشانده
است، شعار «ما میتوانیم» بود و در قالب این شعار به درستی استقلال سیاسی، فرهنگی،
اقتصادی و عزت نفس ملی را ترجمه کرد.