دسته
گفتگو با امام زمان (عج)
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 47161
تعداد نوشته ها : 37
تعداد نظرات : 0
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

*کاهش 11 درصد نرخ بیکاری جوانان در دولت نهم
مستندات مرکز آمار ایران حاکی است: نرخ بیکاری جوانان (15 تا 24 سال) که به بیش از 33.6 درصد در سال 80 افزایش یافته بود، در سال 86 به 22.3 درصد کاهش یافت و در فصل بهار سال 87 حتی شاهد نرخ بیکاری 20.3 درصد جوانان هم بودیم.
نرخ بیکاری جوانان (15 تا 29 سال) نیز که در دولت اصلاحات بین 19.6 تا 27.4 درصد در نوسان بود، در دولت احمدی نژاد به 18.6 درصد تا 20.8 درصد کاهش یافته است.
براساس این گزارش، نرخ مشارکت اقتصادی که عبارت است از نسبت جمعیت فعال (شاغل و بیکار) 10 ساله و بیشتر به جمعیت در سن کار 10 ساله و بیشتر ، طی سالهای 76 تا 86 از 34.7 درصد تا 40.4 درصد افزایش داشته است.
تورم
 بر اساس آمارهای بانک مرکزی و صندوق بین المللی پول، تورم در دولت نهم کمتر از تورم در دولتهای پیشین بوده است.
متوسط تورم در سال‌های فعالیت دولت نهم حدود ‌١٦‌درصد است و این در حالی است که در سال‌های گذشته ما نرخ‌های بسیار بالاتری را هم تجربه کرده‌ایم گرچه بخشی از تورم در دولت نهم مربوط به افزایش حجم نقدینگی بوده است، اما در کنار آن، عوامل دیگری نظیر تورم وارداتی نیز موثر بوده‌اند. بسیاری از صنایع و تولیدات کشاورزی ما وابسته به مواد خام وارداتی می‌باشند. لذا گران شدن واردات مستقیم و غیر مستقیم بر افزایش قیمتهای داخلی موثر است. علاوه بر این، افزایش مشکوک قیمتها توسط شبکه انحصاری توزیع کالا در کشور، رکود بورس، حس روانی در حرکت به سمت بازار مسکن نیز در ایجاد تورم نقش داشتند.لذا بیشتر از ‌٥‌درصد این تورم می تواند ناشی از افزایش قیمت محصولات وارداتی باشد که افزایشی ‌٢٣‌درصدی را داشتند.

 دولتهای قبلی رکوردداران نرخ تورم در کشور می‌باشند. دولت سازندگی رکورددار نرخ تورم در اقتصاد ایران است (تورم 50% سال 74 و تورم 34% سال 73). بعد از آن دولت موسوی با تورم 28.5% در سالهای 66 و 67 در جایگاه دوم قرار دارد.
انتقاد به تورم دولت نهم درحالی است که نرخ تورم در این دولت در دو سال اول کاهش یافت (از 15% در سال 83 به 12% در سال 84 و 13% در سال 85). سپس در سال 86 افزایش یافت و در سال 87 به 25% رسید.
 
بررسی گزارش های رسمی بانک مرکزی و صندوق بین المللی پول از نرخ تورم در 30 سال گذشته نشان می دهد: دولتهای هاشمی و موسوی رکورددار گرانی در کشور می باشند و بالاترین متوسط تورم در کشور مربوط به فعالیت این دو دولت بوده است، در عین حال دولتهای احمدی نژاد و خاتمی با اختلاف بسیار اندک نسبت به یکدیگر در رده های بعدی قرار دارند.
بر اساس گزارش بانک مرکزی ،در حالی متوسط نرخ تورم در دولت سازندگی (سالهای 68 تا 75) 25.33 درصد اعلام شده است که گزارش صندوق بین المللی پول نیز متوسط نرخ تورم در این دولت را با اختلاف ناچیز 25.12 درصد اعلام کرد که بالاترین میانگین تورم در 30 سال گذشته است.
همچنین بالاترین نرخ تورم در کشور نیز در دولت هاشمی و در سال 74 به میزان 49.1 درصد به ثبت رسیده است.
این گزارش حاکی است: متوسط نرخ تورم در دولت میر حسین موسوی (60 تا 67) بر اساس اعلام بانک مرکزی 19.25 درصد و بر اساس اعلام صندوق بین المللی پول نیز 19.93 درصد بوده است و این دولت دومین میانگین تورم بالا را طی 30 سال گذشته به خود اختصاص داده است. همچنین طی پنج سال از دولت میر حسین موسوی نرخ تورم بالای 20 درصد بوده است.
گزارش بانک مرکزی ، متوسط نرخ تورم را در دولت خاتمی 15.76 و در دولت احمدی نژاد 16.52 درصد اعلام کرده است که حاکی از اختلاف ناچیز 0.76 درصد می باشد و صندوق بین المللی پول نیز در تائید گزارش بانک مرکزی متوسط نرخ تورم را در دولت خاتمی 15.76 درصد و دولت احمدی نژاد 16.62 درصد اعلام کرد که اختلاف اندک 0.86 درصد را نشان می دهد.
نقدینگی
با بررسی آمار نقدینگی از اول انقلاب تاکنون در می‌یابیم که نقدینگی هر 2، 3 سال یکبار 2 برابر شده است. لذا با توجه به عادی بودن این افزایش در دوره‌های قبل ، تنها به دوره  فعالیت دولت  نهم  محدود نمی باشد.
در دوره دولت سازندگی حجم نقدینگی ظرف دو سال (73 تا 75) از 6 هزار میلیارد تومان به 11 هزار میلیارد افزایش یافت (حدود دو برابر) شد. در دولت اول آقای خاتمی نقدینگی ظرف سه سال (1377 تا( 1380 دو برابر شد. نقدینگی در دولت هشتم نیز طی دوره 1380 تا 1383 تقریبا 2/2 برابر شد. در دولت نهم نیز بعد از سه سال حجم نقدینگی در پایان سال 1386 به رقم 164 هزار میلیارد تومان رسید یعنی کمتر از 4/2 برابر.
 
- دولت نهم نسبت به پیشینیان عملکرد بهتری در خصوص نقدینگی داشته است:
دولت نهم موفق شد تا نرخ رشد نقدینگی را به 16.7% در سال 87 کاهش دهد. دولت نهم نسبت به دولتهای پیشین عملکرد بهتری در اجرای اهداف برنامه چهارم در زمینه نقدینگی داشته است. هدف برنامه اول توسعه کنترل نقدینگی در سطح 8% بوده است اما در عمل میزان آن به 28% رسید. در برنامه دوم توسعه هدف کنترل نقدینگی در سطح 12% بوده است که عملاًَ میزان آن به 26% رسید. تهیه‌کنندگان برنامه متوجه سختی کنترل نقدینگی شدند و میزان نقدینگی را در اهداف برنامه افزایش دادند و در برنامه سوم آن را 16% تعیین کردند که در عمل به 29% رسید. متوسط نقدینگی سالانه در برنامه چهارم 20 درصد تعیین شده بود که در عمل 26% را نشان می‌دهد که البته این رقم میانگین است، چرا که در سال 85 رشد نقدینگی بسیار زیاد بود اما در سال 86 و 87 بسیار کاهش یافت.
-علت اصلی افزایش حجم نقدینگی:
علت اصلی افزایش حجم نقدینگی در سالهای گذشته نه تبدیل ارزهای نفتی به ریال، بلکه بدهیهای بانکها به بانک مرکزی می‌باشد که از طریق پایه پولی موجب افزایش حجم نقدینگی شد.
 
دولت نهم نرخ رشد خالص داراییهای خارجی در پایه پولی را کاهش داد. این نرخ نسبت به نرخهای 600% و 55% دولت اصلاحات  کاهش یافته  و به 18% در سال 86 رسید. با این اقدام دولت سهم خالص دارایی‌های خارجی در رشد پایه پولی از 51% در سال 85 به 24% در سال 86 رسید.
در واقع کاهش استفاده از منابع ارزی توسط دولت و تحمل بیشتر دولت در تبدیل دلارهای ارزی، باید رشد پایه پولی و نقدینگی را به شدت کاهش می‌داد. اما متاسفانه ضعف نظام بانکی باعث شد تا بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی 150% رشد یافت و سهم این متغیر در رشد پایه پولی در سال 86 حدود 4 برابر شد. گرچه آن بخش از پایه پولی که معمولا توسط دولت افزایش پیدا می‌کرد، در سال 86 مهار شده اما در عمل رشد پایه پولی 4 درصد هم بیشتر شد چرا که بدهی بانک‌ها به بانک مرکزی افزایش یافت.
وابستگی بودجه به نفت
نسبت درآمدهای نفتی به کل درآمدهای دولت در دولت نهم بطور مرتب کاهش یافت. این درحالی است که در دولتهای آقایان خاتمی و هاشمی همواره این نسبت بسیار بیشتر از دولت احمدی نژاد بوده است. در دولت نهم وابستگی بودجه به نفت کاهش یافت.

دوشنبه بیست و پنجم 3 1388
ضریب جینی(متغیر نابرابری توزیع درآمد)
ضریب جینی عددی بین صفر و یک است، هرچه این متغیر به عدد صفر نزدیک تر باشد نشان دهنده توزیع عادلانه تر بین گروه های مختلف درآمدی در کشور است و هرچه به یک نزدیکتر باشد نشان دهنده نابرابری بیشتر است. به عبارت دیگر ضریب جینی کوچک نشان می دهد که تمام افراد جامعه تقریبا از سطح درآمد یا ثروت یکسانی برخوردار هستند؛ درحالی که ضریب یک نشان می دهد یک نفر تمام ثروت را در اختیار دارد و سهم مابقی از ثروت تقریبا صفر است.
نتیجه مستقیم تغییر درآمد سرانه را در ضریب جینی می‌توان مشاهده کرد. آمارهای در این زمینه نشان می‌دهد : متوسط ضریب جینی که متغییری برای ارزیابی عملکرد اقتصادی کشورها در خصوص توزیع درآمد محسوب می شود، در دولت موسوی 0.4132 بوده که بالاترین متوسط طی  سالهای  بعد از انقلاب است و بدترین عملکرد را در خصوص توزیع عادلانه درآمد نشان می دهد.
متوسط ضریب جینی در دولت اصلاحات نیز 0.4040 بوده است که از این لحاظ ،دولت خاتمی پس از دولت موسوی رتبه دوم را در شکاف بالای طبقاتی به خود اختصاص داده است.
متوسط ضریب جینی در دولت احمدی نژاد 0.4024 بوده و از این لحاظ دولت احمدی نژاد عملکرد بهتری نسبت به دو دولت موسوی و خاتمی در توزیع عادلانه درآمد داشته است.
با بررسی آمارهای بانک مرکزی می بینیم بالاترین ضریب جینی در کشور درسال 1362 به رقم 0.454 در دولت موسوی و پس از آن در سال 81 با رقم 0.4191 در دولت خاتمی بوده و به این ترتیب این دو دولت رکورددار بالاترین شکاف طبقاتی در کشور هستند.
همچنین آمارهای رسمی بانک مرکزی حاکی از آن است که: متوسط ضریب جینی در سه سال اول دولت نهم نسبت به سه سال آخر دولت هشتم روند کاهشی را دنبال کرده که حاکی از بهبود شاخص توزیع درآمد و کاهش شکاف طبقاتی در دولت نهم است. این شاخص از 413/0 در سال1383 به 396/0 درپایان سال 1386کاهش یافته است.
بر اساس شاخص دیگر یعنی نسبت ده درصد ثروتمندترین به ده درصد فقیرترین که توزیع درآمدی را نشان می‌دهد، شکاف طبقاتی در دولت نهم در مقایسه با دولتهای موسوی و خاتمی کمتر شده است.
نسبت 10 درصد ثروتمندترین به 10 درصد فقیرترین در دولت موسوی به 25.5 برابر هم رسید که بالاترین رکورد در کشور است و در دولت خاتمی نیز بالاترین رکورد نسبت 10 درصد ثروتمندترین به 10 درصد فقیرترین 16.9 برابر بوده است، در حالی که این نسبت در دولت احمدی نژاد حداکثر 15.2 برابر بوده است. در مورد این نسبت که از ‌٦/١٧‌درصد در سال ‌٧٦ به ‌٢/١٩ در سال ‌٨٣ افزایش و در سال ‌٨٦ به ‌٣/١٤‌درصد کاهش یافته است، نشانگر نزدیک‌تر شدن به هدف ‌١٤‌درصدی در برنامه چهارم است.
دوشنبه بیست و پنجم 3 1388
بررسی نرخ بیکارى
بر اساس مستندات مرکز آمار ایران که تنها متولی معتبر در اعلام نرخ بیکاری است متوسط نرخ بیکارى کشور طى هشت سال دولت اصلاحات بیش از 12.8 درصد بوده است که این رقم در چهار سال دولت احمدى نژاد به 10.9 درصد کاهش یافته است طى 12 سال گذشته ،بالاترین نرخ بیکارى در کشور در سال 79 با رقم 14.3 درصد ثبت شده است. نرخ بیکارى در مناطق روستایى هم در دولت نهم نصف شد ه است.
نرخ بیکاری کشور که در دولت اصلاحات حتی به بالای 14.3 درصد هم افزایش یافته بود، در دولت نهم به 9.5 درصد درپاییز سال گذشته کاهش یافت که پایین ترین رقم بیکاری طی 12 سال گذشته است.
در عین حال که مشکل بیکاری در کشور ما همواره به عنوان یکی از مشکلات اصلی کشور مطرح بوده است و اختصاص به یک دولت خاص ندارد، مستندات مرکز آمار را مبتنی بر کاهش نرخ بیکاری در دولت نهم در مقایسه با دولت گذشته می باشد.
نرخ بیکاری (جمعیت ده ساله و بیشتر برحسب مناطق شهری و روستایی) در کشور طی سالهای 76 تا 79 به ترتیب 13.1درصد، 12.5درصد، 13.5 درصد و 14.3 درصد بوده است که با این حساب متوسط نرخ بیکاری در کشور طی چهار سال اول دولت خاتمی 13.3 درصد می شود که 2.4 درصد بالاتر از متوسط نرخ بیکاری در چهار سال دولت احمدی نژاد است.
مرکز آمار ایران گزارش می دهد، نرخ بیکاری در کشور طی سالهای 80 تا 83 به ترتیب 14.2 درصد، 12.8 درصد، 11.8 درصد و 10.3 درصد بوده است و بنابراین متوسط نرخ بیکاری در چهار سال دوم دولت دوم خرداد نیز 12.2 درصد می شود که 1.3 درصد بالاتر ار متوسط نرخ بیکاری در دولت احمدی نژاد است.
نرخ بیکاری کشور طی سالهای 84 تا 87 به ترتیب 11.5 درصد، 11.3 درصد، 10.5 درصد و 10.4 درصد بوده است که روند کاهشی آن طی این سالها کاملا " محسوس است.
بر اساس آمارهای موجود در مرکز آمار ایران از نرخ بیکاری فصلی در کشور، بالاترین نرخ بیکاری فصلی طی هشت سال گذشته 14.7 درصد در زمستان سال 80 بوده است و در چهار سال دوم دولت اصلاحات به هیچ عنوان شاهد نرخ بیکاری تک رقمی نبودیم.
این در حالی است که نرخ بیکاری فصلی در دولت احمدی نژاد به پایین ترین رقم یعنی 9.5 درصد در پاییز سال گذشته رسید و در مجموع در این چهارسال طی 4 فصل یعنی تابستان و پاییز 86 و بهار و پاییز 87 شاهد نرخ بیکاری تک رقمی در کشور بودیم.
*نرخ بیکاری مناطق روستایی در دولت نهم نصف شد
بر این اساس ، نرخ بیکاری در مناطق روستایی در دولت اصلاحات تا 13.6 درصد هم افزایش یافته بود که این رقم در دولت نهم به 6.6 تا 7.1 درصد کاهش یافت که نشان دهنده نصف شدن نرخ بیکاری در مناطق روستایی طی سالهای اخیر است.
نرخ بیکاری در مناطق روستایی در سالهای 76 تا 79 به ترتیب 13.6 درصد، 11.7 درصد، 13 درصد و 13.4 درصد بوده و در سالهای 80 تا 83 نیز به 13.5درصد، 10.9 درصد، 10 درصد و 6.8 درصد رسیده است. این در حالی است که نرخ بیکاری در مناطق روستایی در سالهای 84 تا 86 به ترتیب 7.1 درصد، 7.1 درصد و 6.6 درصد بوده است.
نرخ بیکاری فصلی در مناطق روستایی در سال 87 نیز به ترتیب 6.2درصد در بهار، 6.4 درصد در تابستان و 6.7 درصد در پاییز بوده است.
نرخ بیکاری در مناطق شهری در دولت اصلاحات حداکثر 14.9 درصد و حداقل 12.3 درصد بوده است که این ارقام در دولت احمدی نژاد حداکثر 13.8 درصد و حداقل 11.5 درصد گزارش شده است.
دوشنبه بیست و پنجم 3 1388

بررسی صادرات و  واردات
بیشترین رشد صادرات غیرنفتی در دولت نهم بوده است.  انقلاب تاکنون،  از ابتدای                
جدول زیر متوسط رشد سالانه صادرات غیرنفتی از آغاز انقلاب تاکنون را نشان می‌دهد.
 
 
میزان رشد در سال 86، 2 برابرمیزان آن درسال 83 بوده است.  
نسبت صادرات غیرنفتی به واردات نیز افزایش یافته است. در واقع این شاخص مهم 13% رشد را نشان می دهد .  
یکی از شاخص های مهم، نسبت صادرات غیر نفتی به واردات است. یعنی اینکه آیا ما توانستیم بخش زیادی از واردات خود را از فروش صادرات نفتی جدا کرده و از صادرات غیر نفتی تأمین کنیم یا خیر؟ چراکه وقتی در جامعه‌ای رشد اقتصادی افزایش یافت، متعاقب آن واردات نیز متناسب افزایش میابدکه این شاخص در دولت فعلی افزایش قابل توجه داشته است.
ارقام مربوط به صادرات و نسبت های صادرات به واردات در جدول زیر آمده است:
 
براساس اطلاعات گمرک جمهوری اسلامی ایران کل صادرات غیرنفتی )شامل صادرات گمرکی و غیرکمرکی) در سال86 با 3/11 درصد رشد به 15637 میلیون دلار رسید. طی سال 1386 حدود 32118 هزار تن کالا به ارزش 15312 میلیون دلار به خارج از کشور صادر شد که نسبت به عملکرد مشابه سال قبل از نظر وزن و ارزش به ترتیب 7/15 و 8/17 درصد رشد داشته است.
با رشد 31 درصدی صادرات کالایی ایران، کل صادرات کالایی در سال 1386 به 7401 میلیون دلار رسید که در این سال ارزش صادرات بخش نفت و گاز نفت خام، به 81764 میلیون دلار افزایش یافت که در مقایسه با سال 85 معادل 9/31 درصد رشد داشته است.
تراز بازرگانی کشور در سال 1386 با مازادی معادل 40819 میلیون دلار رو به رو بود و  نسبت واردات (کالایی) به تولید ناخالص داخلی که در طول سال های 83 – 81 در حال افزایش بوده است، از سال 1383 به بعد روند کاهشی داشته است این نسبت با 8/2 واحد درصد کاهش از 6/22 درصد در سال 85 به 8/19 درصد در سال 1386 کاهش یافته است.

تراز حساب جاری در سال های فعالیت دولت نهم از مازاد قابل توجهی برخوردار بوده است و در این مدت نسبت تراز حساب جاری به تولید ناخالص داخلی در حال افزایش بوده است. این نسبت در سال 86 به 9/11 درصد رسید که در مقایسه با سال گذشته

دوشنبه بیست و پنجم 3 1388

1- مشارکت گسترده مردم

در یک دسته‌بندی کلی دلایل و الزامات مشارکت گسترده مردم در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را می توان تحت عناوین زیر برشمرد:
1/1 ـ تأکیدات مقام معظم رهبری :
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایرانبه عنوان سند میثاق ملی، اداره کشور را با اتکاء به آراء عمومی و از طریق همه‌پرسی و انتخابات برشمرده‌ است. از آنجا که مردم در نظام جمهوری اسلامی ایران، اصلی‌ترین پایه اقتدار ملی جامعه محسوب می‌شوند، بی گمان، به هر میزان که حضور مردم در انتخابات بیشتر باشد، توان بازدارندگی، تهدیدزدایی و کارآمدی کشور ارتقاء می‌یابد. 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در اولین روزسال جدید در اجتماع عظیم زائران حرم رضوی و مردم مشهد در این خصوص فرمودند: اولاً انتخابات در کشور ما یک حرکت نمایشى نیست. پایه‏ى نظام ما همین انتخابات است. یکى از پایه‏ها، انتخابات است. مردم‏سالارى دینى با حرف نمیشود؛ مردم‏سالارى دینى با شرکت مردم، حضور مردم، اراده‏ى مردم، ارتباط فکرى و عقلانى و عاطفى مردم با تحولات کشور صورت میگیرد؛ این هم جز با یک انتخابات صحیح و همگانى و مشارکت وسیع مردم ممکن نیست. این مردم‏سالارى، عامل پایدارى ملت ایران است. اینکه شما توانسته‏اید در طول این سى سال از نهیب ابرقدرتها نترسید، اینکه ابرقدرتها هم غیر از نهیب نتوانستند ضربه‏ى اساسى به شما بزنند، اینکه جوانان کشور در ورود به میدانهاى گوناگون این شجاعت و اخلاص را نشان میدهند، ناشى از مردم‏سالارى دینى است؛ این را باید خیلى قدر بدانیم. انتخابات سرمایه‏گذارى عظیم ملت ایران است؛ مثل اینکه شما سرمایه‏ى سنگین و عظیمى را در بانک میگذارید، بانک با آن کار میکند و شما از سودش استفاده میکنید؛ انتخابات یک چنین چیزى است. ملت ایران سرمایه‏گذارى عظیمى را میکند، سپرده‏گذارى بزرگى را انجام میدهد و سود آن را میبرد. آراء یکایک شما مردم سهمى است از همان سرمایه‏گذارى و سپرده‏گذارى. هر رأیى که شما در صندوق مى‏اندازید، مثل این است که یک بخشى از پول آن سپرده را دارید تأمین میکنید. یک رأى هم اهمیت دارد. هرچه انتخابات پرشورتر باشد، عظمت ملت ایران بیشتر در چشم مخالفان و دشمنانش دیده خواهد شد؛ براى ملت ایران حرمت بیشترى خواهند گذاشت؛ دوستان شما هم در دنیا خوشحال میشوند. عظمت ملت ایران را حضور مردم در انتخابات نشان میدهد؛ انتخابات این است. بنده همواره در درجه‏ى اول در انتخابات سعیم بر این است که به مردم عرض کنم حضور شما در این انتخابات مهم است. این، تصدیق و تأیید و مستحکم کردن نظام جمهورى اسلامى است. مسئله فقط یک مسئله‏ى سیاسى و فردى و اخلاقىِ محض نیست؛ یک مسئله‏ى همه‏جانبه است. انتخابات با سرنوشت مردم سر و کار دارد؛ بخصوص انتخابات ریاست جمهورى که سپردن قوه‏ى اجرائیه‏ى کشور به دست یک نفر و یک مجموعه است که کشور را براى مدت چند سال اداره کنند؛ اینقدر انتخابات اهمیت دارد.

2/1ـ چالش‌های ایران در عرصه بین‌الملل:
کشور ایران هم اکنون در عرصه بین الملل با چالش‌های متعددی روبروست؛ پرونده هسته ایران، روی کار آمدن باراک اوباما و رفتارهای دوگانه آمریکا، بغض و کینه صهیونیستها، اتهامات تکراری غرب به ایران  و... برخی از چالش‌های فراروی ایران در عرصه بین‌الملل است که حل آن نیاز به تدبیر و برنامه‌ریزی دارد. حضور شکوهمند مردم در انتخابات می‌تواند تهدیدات موجود را برای سالیان دراز کاهش داده و بر قدرت چانه زنی کشور از موضع اقتدار و دفاع از تمامیت ارضی و حقوق حقه ملت در نظام بین‌الملل بیافزاید.

3/1 ـ مسائل و مشکلات داخلی:
به رغم خدمات و کارنامه درخشان نظام جمهوری اسلامی در آبادانی، پیشرفت، محرومیت‌زدایی، دستیابی به خودکفایی در پاره‌ای از محصولات استراتژیک، رشد و پیشرفت قابل ستایش در حوزه علوم، فنون و فنّاوری، کاهش واردات و افزایش صادرات غیرنفتی، توجه به زیرساخت‌ها و...،  نمی‌توان برخی مشکلات و نارسایی‌های موجود در کشور را که ناشی از پیامدهای منفی برخی سیاست‌ها و اقدامات دو دولت گذشته (سازندگی و اصلاحات) است و به رغم تلاشها هنوز پابرجاست را نادیده گرفت. حل این چالش‌ها و رفع نیاز جامعه و مردم که خواهان تحول‌خواهی، کارآمدی، حل مشکلات کشور، تأمین رفاه و امنیت، گسترش و نهادینه شدن گفتمان خدمت صادقانه و پیشرفت همه جانبه ایران اسلامی، صداقت در گفتار و سلامت در عمل مسؤولان، حفظ اعتدال و میانه‌روی و پرهیز از غوغاسالاری و تنش‌زدایی هستند، بی گمان در گرو  مشارکت حداکثری مردم و برگزاری انتخاباتی با شکوه است.

2- بسط گفتمان اصولگرایی
گفتمان اصول‌گرایی به برکت عنایت خاص حضرت‌حق و رهنمودهای مقام‌معظم‌رهبری و تلاش و کوشش و همدلی همه نیروهای اصول‌گرا حاکم شد. این گفتمان در میان شدائد و در شرایط بحرانی رشد یافت و فراگیر شد و علی‌رغم فشارهای نظام استکبار، کارشکنی‌های بین‌المللی و توطئه بدخواهان و تخریب افراطیون، امروز شاهد پویایی و رشد بیش از پیش آن هستیم. این گفتمان کارآمدی خود را در داخل و خارج کشور اثبات کرده، به نحوی که تمام نامزدهای انتخاباتی شرکت کننده در نهمین انتخابات ریاست جمهوری، حتی رقبای اصولگرایان هم برای جلب‌آراء تلاش دارند از ادبیات این گفتمان که برآمده از گفتمان انقلاب اسلامی است استفاده کنند. مردم امروزه در پرتو ایمان و بصیرت و تعهد به اسلام و به مدد گفتمان اصولگرایی، افراطی گری را پس می زنند و هر نوع بازگشت به گفتمانهای نادرست افراطیون ساختارشگن را بازگشت از نوع ارتجاع و انحراف از مسیر اصلی انقلاب می دانند. این دستاورد کمی نیست؛ به همین دلیل هم تداوم، گسترش و توسعه گفتمان اصولگرایی در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بر همه  فرض و لازم است.

3-پیروزی نامزد واحد اصولگرایان
وحدت و همدلی اصولگرایان کلید پیروزی آنها در چند انتخابات گذشته است. این بار و در آستانه انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری نیز با توجه به حساسیت شرایط و فعالیت گسترده عملیات‌ روانی جریان خارجی و داخلی وابسته به استکبار و بدخواهان‌ و افراطیون، یقینا وحدت و همدلی اصول‌گرایان یک ضرورت است. در حال حاضر، طیفهای مختلف و اضلاع سه گانه اصولگرا، از بین نامزدهای موجود دکتر محمود احمدی نژاد را به عنوان نامزد انتخاباتی خود معرفی کرده اند.
 و- چرا احمدی نژاد؟
بر اساس مباحث گفته شده در یک مقایسه اجمالی از عملکرد دو جریان اصولگرا و دوم خرداد روشن می شود که حاکمیت تفکر اصول‌گرایی، زمینه تقویت و توسعه گفتمان انقلاب اسلامی را فراهم و کشور را از موضع انفعال خارج کرده و کار و تلاش و حل مشکلات اصلی مردم با رویکرد پیشرفت و عدالت، مهمترین دغدغه مسئولین در دولت، مجلس و سایر نهادها شده است. با این اوصاف استمرار حاکمیت اصول‌گرایان در ارکان نظام و بویژه قوه مجریه، یک ضرورت برای تقویت گفتمان انقلاب اسلامی است. بی‌شک انتخاب مردم در انتخاب دهمین دوره ریاست جمهوری، تفکر اصولگرایی است؛ حال سوالی که مطرح می‌شود، این است که گزینه مناسب در بین اصولگرایان چه کسی است؟
 جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی به عنوان اولین تشکل اصولگرای حامی احمدی نژاد، برای تداوم جریان اصیل و خدمتگذار انقلاب اسلامی و با توجه به رویکرد دولت نهم و مقبولیت مردمی رئیس جمهور محبوب، کوشیده است در تحلیل های سیاسی، سخنرانی ها و نطق پیش از دستور دبیرکل خود پاره ای از دلایل این انتخاب را تبیین نماید. اهم دلایل جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در این زمینه به شرح زیر است:

1- امتیازهای دولت نهم
دولت نهم واجد امتیازاتی در زمینه رویکردها، عملکردها و ویژگی های شخصی جناب آقای دکتر محمود احمدی نژاد است که یقینا تدوام آن در دوره بعد، به نفع نظام و انقلاب و تحقق بخش بسیاری از آرمانهای امام(ره) و فرامین مقام معظم رهبری خواهد بود. چنانچه تا کنون نیز این گونه بوده است.

1/1- رویکردهای دولت نهم

دولت نهم احیا کننده شعارهای اصلی انقلاب است. این دولت با تلاش و پرکاری و رویکردهای اساسی چون عدالتخواهی، ولایت‌مداری، استکبارستیزی، مردم‌گرایی، مستضعف‌نوازی کارآمدی، گرایش به طبقات محروم و پرهیز از اسراف و زندگی اشرافی، مشارکت عموم مردم در تصمیم‌گیری‌ها، توجه به ارزش‌ها و اصول روحیه خدمت‌گزاری و … را به متن تصمیم‌ گیری تصمیم‌سازان آورد.
رویکرد کلان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی،‌دولت نهم با استراتژی و راهبرد انجام سفر‌های مستمر دولت به استانها و تمامی شهرستان‌های کشور، به منظور برقراری رابطه دولت با مردم و از بین بردن شکاف بین دولت و مردم،‌آشنایی با مشکلات و دغدغه‌های مردم،‌پیگیری و تسریع در حل مشکلات مردم و اجرای طرح‌ها و پروژه‌ها و... تجلی پیدا کرده است.

دوشنبه بیست و پنجم 3 1388

10/ باز سازی فرهنگ شأن و منزلت، جایگاه مردم، محرومین و مستضعفین یعنی«ولی نعمتان» و ایجاد فضایی برای طرح مطالبات حقه آنها در چارچوب نظام(فرصت) و نه عصیان علیه نظام(تهدید)
اکنون مردم احساس می‌کنند زمام امور در دست آنهاست و با مکانیزم انتخابات، مکاتبه با مسؤولین و... می‏توانند در تصمیم گیریها و تصمیم‌سازی ها مشارکت داشته باشند. اکنون دیگر مردم، محرومین و مستضعفین به منزله میهمان ناخوانده، غریبه، مهجور، بیگانه و ... تلقی نمی‌شوند و جریان اصولگرا این زمینه را فراهم کرده تا مردم و لایه‌های محروم جامعه، جایگاه مناسب و مطلوب خود را در ظرف نظام اسلامی به درستی بیابند.
این روحیه امام(ره) و رهبری است که مردم و محرومین را ولی نعمت می‌دانستند و اکنون نیز جریان اصولگرا بر این باور است که نباید طرح مطالبات مردم را طرح مطالبات اپوزیسیون، تعبیر کرده بلکه این مطالبات  و حل مشکلات آنها در واقع پویایی و رشد انقلاب اسلامی و گفتمان انقلاب، امام و رهبری خواهد بود.

 

11/ جابجایی قدرت در دو حوزه (نسلی و محتوایی) با کمترین هزینه
در انقلاب‌های دنیا متعارف است که نسل اولی‌های انقلاب‌ها محافظه کار می‌شوند و سعی می‌کنند قدرت را در اختیار خود نگه دارند. لذا نسل دوم برای رسیدن به قدرت مجبور به شورش و انقلاب می شود و در این میان قتل عام وسیعی از طرفین به وجود می ‌آید. این همان فرآیند است که برخی ادعا می کنند «انقلابها فرزندان خود را می‌خورند» و همین سیکل، بعضاً ادامه می‌یافت.
با ساماندهی مجدد نیروهای انقلاب در ذیل گفتمان اصولگرایی، روندی از شورای شهر دوم آغاز شد که با پیروزی در انتخابات مجلس هفتم و ریاست‌جمهوری نهم و... موجب شد نسل جدید و جوانی از نیروهای انقلاب وارد عرصه‌های اجرایی، تقنینی و ... شوند بدون آنکه کمترین هزینه‌ای متوجه انقلاب شود.
در فرآیند جابجایی قدرت در حوزه محتوایی هم نکات قابل تأمل وجود دارد. در پیش از حاکمیت گفتمان اصولگرایی، جریانی وارد ارکان حاکمیت شد که با طراحی عملیات روانی، استفاده از امکانات حکومتی و ... تلاش کرد مسیر انقلاب را تغییر داده و ریل‌گذاری به موازات مسیر ولایت داشته باشد. این جریان متأسفانه هزینه‌های سنگینی را متوجه نظام کرد که جلوه بارز آن در مجلس ششم، 18تیر 78، روزنامه‌های زنجبره ای و ... بود. لیکن با برنامه‌ریزی، ساماندهی و طراحی اصولگرایان بدون کمترین خون‌ریزی جابجایی قدرتی شکل گرفت که نه تنها نسل دوم و سوم انقلاب وارد صحنه شد بلکه به لحاظ محتوایی تغییر کیفی را شاهد بودیم.
با گذشت 30 سال از انقلاب اسلامی جامعه ایران نسل اول و دوم انقلاب را با افتخار و احترام مشایعت می‌کند. نسلی که افتخارآفرین دوران مبارزات ستم شاهی بوده و در شکل‌گیری و بنیانگذاری جمهوری اسلامی بر ویرانه‌های سلطنت 2500 ساله نقش اصلی را داشته است. در 8 سال جنگ تحمیلی شجاعانه و با اقتدار از مرزهای جغرافیایی و عقیدتی دفاع کرد و در سازندگی، توسعه سیاسی و عدالت‌خواهی نقش‌آفرین بوده است.
بی‌تردید آئین مشایعت و تجلیل از این نسل که روان‌شناسان آنان را «نسل فرمانروا» می‌نامند، خود آموزه‌ای برای نسل آینده است . نسلی که هم‌اکنون جامعه ایرانی به استقبال آن می‌رود، نسل سوم و چهارم انقلاب است. نسل جوان، خلاق، آرمانگرا، متخصص و جویای نام، نسلی که باید اعتبار و جایگاه و منزلت نسل فرمانروا را پاس بدارد و در عین حال مدیریت کشور را بر پایه دانش و تخصص بر محور گفتمان عدالت و پیشرفت رقم بزند.

12/رسوا نمودن مثلث شوم قدرت، ثروت و رسانه
به دلیل بسترهای دینی جامعه ایران، گره خوردن جایگاه قدرت با مراکز کسب ثروت و رسانه باعث بروز تنش و التهاب در کشور شد. مثلث شوم قدرت، ثروت و رسانه در آن مقطع با طراحی عملیات روانی و سیاسی و امنیتی کردن جامعه، التهاب را به جامعه تزریق کردند. متاسفانه رسانه ها به ابزاری در دست سیاستمداران و صاحبان ثروت تقلیل یافتند. لیکن اصولگرایان این مثلث شوم را را رسوا و افشا کردند و مانع از آن شدند که بیش از این آرامش جامعه برای خدمت‏گذاری، کار و تلاش دچار آسیب و لطمه شود.

13- شاخص و تراز شدن انقلاب اسلامی برای دولت‏ها و ملت‏ها
گرچه زخمهای ژرف حاصل از بی عدالتی و اهنت به ارزشها در گذشته که متاسفانه بازتابهای جهانی نیز داشت بسیار عمیق تراز آن است که در یک کوتاه التیام یابد اما بازخوانی پرونده عملکرد اصولگرایان در این محدوده نویدبخش شاخص و تراز شدن انقلاب اسلامی برای دولت‏ها و ملت‏ها است.

ه ـ چه باید کرد؟
مرورکارنامه دوم خردادیها در ضدیت با مبانی انقلاب و در مقابل دستاوردهای اصولگرایان برای ایران اسلامی ، پاسخ دادن به سئوال چه باید کرد را برای هر ذهن منصفی، آسان خواهد کرد. به نظر می رسد، اهداف اصولگرایان در دهمین دوره انتخاب ریاست جمهوری که مشارکت گسترده مردمی، بسط گفتمان اصولگرایی و پیروزی نامزد واحد اصولگرایان است، نزدیکترین پاسخ به سئوال چه باید کرد، باشد. در ذیل به چرایی ضرورت این اهداف می پردازیم:

دوشنبه بیست و پنجم 3 1388

6/ گردش نخبگان. جوان‌گرایی و به صحنه آوردن نسل دوم و سوم در عرصه مدیریتی و کادرسازی برای‌ آینده کشور

پافشاری اصولگرایان بر گردش نخبگان، جوانگرایی و به صحنه آوردن نسل دوم و سوم در واقع برای  یک  هدف ارزشمند است که به طور خلاصه می‌توان آن را «کادر سازی برای آینده کشور» و ایجاد نسل جدید از مدیران جوان، با انگیزه و کارآمد برای نظام معرفی نمود. متأسفانه میانگین عمر مدیریتی کشور در سطوح مختلف بسیار بالا بود و به جز مکانیسم انتخابات، این مدیران به هیچ مکانیسم دیگری برای تزریق انگیزه‌ها و تفکرات جوان و جدید، تن نمی‌دادند وحتی در این مکانیسم هم حلقه‏های بسته‏ای تشکیل داده بودند.

7/ آشکار شدن نارسایی‌ها در نظام دیوان سالاری کشور و توجه اصلی نظام به آنها
حضور اصولگرایان در عرصه‏های اجرایی و تقنینی موجب شد نارسایی‌ها و اشکالات نهادینه شده در نظام دیوان سالاری کشور آشکار شده و تمامی ارکان نظام توجه اصلی خود را به این موارد معطوف کرده و از پرداختن به مسائل فرعی، سیاسی و جنجالی خودداری کنند. اصولگرایان با کارامدی، موارد مهم و ضروری را در این دوره روشن و شفاف ساختند مواردی چون:

1/7- نظام بانکی

2/7- نظام مالیاتی

3/7- نظام آمار و اطلاعات پایه‏ای کشور

4/7- نظام سنگین و حجیم اداری

5/7- نظام نظارتی

6/7- نظام حسابداری و حسابرسی

7/7- نظام برنامه‏ریزی

8/7- نظام پول ملی

9/7- نظام بهره‏وری

10/7- نظام آموزش و پرورش

11/7- نظام آموزش عالی

12/7- نظام فرهنگی کشور

13/7- نظام نخبه پروری و روحیه تحقیق و پژوهش

14/7- نظام تولید علم

15/7- نظام و...

از جمله نارسایی‌ها و اشکالات نهادینه شده در نظام دیوان سالاری کشور است که اصولگرایان تاکید دارند بایستی تدبیری برای آنها اندیشید. بر همین اساس بود که برای نظام بوروکراسی کهنه، قانون مدیریت خدمات کشوری طراحی شد و یا برای نظام ناکارآمد اقتصاد دولتی، موضوع آزادسازی اقتصادی و عدالت اقتصادی در دستور کار قرار گرفت و با تصویب قانون اجرای سیاست‏های کلی اصل 44، گامی اساسی در این راه برای افزایش کارآمدی برداشته شد.

8/ شفاف‌سازی و اهمیت برای ظرفیتهای اجتماعی و به حاشیه‌ راندن عناصر و جرانات سیاسی و مدعی

بعد از پایان دفاع مقدس و مخصوصاً از خرداد 76 تا اواسط 78، در دستگاه اجرایی و تصمیمات اجتماعی، توجهی به اقشار و لایه‌های مختلف اجتماعی صورت نمی‌گرفت و به طور مشخص در عرصه‌های سیاسی، صرفاً احزاب و آن هم در اتاق‌هایی بسته، زمام تحولات را در دست داشتند. اصولگرایان به شفاف‌سازی و تبیین نقش اقشار و ظرفیتهای اجتماعی پرداختند و با حجم وسیع برنامه‌ریزی و ساماندهی این لایه عظیم، احزاب نیز در مقاطعی چون شوراها و مجلس هفتم به این ظرفیتها تن دادند. البته این به آن معنا نیست که افراط و تفریط شود و نقش و جایگاه احزاب مورد بی‌توجهی قرار گیرد.  نخبگان، احزاب و لایه‌ها و ظرفیت‌های اجتماعی می‌تواند تحولات جدی را در عرصه‌های مختلف کشور به وجود آورند آن‌گونه که که در چند سال گذشته شاهد آن بوده‌ایم.
متأسفانه در انتخابات نهم ریاست جمهوری برخی احزاب تصمیم خود را برای حمایت از کاندیدای خاصی گرفته و به خواست لایه‌های اجتماعی توجهی نداشتند. آنها تلاش داشتند مناسبات گذشته و پیش از شورای هماهنگی را مجدداً برقرار کنند که همین موضوع موجب ضربه شدیدی در افکار عمومی به آنها شد به طوری که نامزد مورد نظر این احزاب کمتر از 5/1میلیون رأی آورد.

9/ ایجاد روحیه و فرهنگ توانستن
گفتمان اصولگرایی، انسداد سیاسی را شکست و ایران را به ملت ایران برگرداند. این گفتمان باعث خودباوری، اعتماد به نفس ملی و احساس توانمندی شد و شعار «ما نمی‌توانیم» را به شعار «ما می‌توانیم» تبدیل کرد. همین فرهنگ توانستن دستاوردهای بسیاری در عرصه‌های فن‌آوریهای نوین و علمی را موجب شده است.
جهش‌های علمی(کمی و کیفی) از پیشرفت در فنون هسته‌ای، نانو تکنولوژی، پزشکی، سلولهای بنیادی، ماهواره، موشک و ... که باعث فخر و مباهات هر ایرانی و ثمره انقلاب اسلامی است و همه و همه از تأکیدات رهبر خردمند انقلاب و پی‌گیری های جریان اصولگرا است روح «ما می‌توانیم» را متجلی نمود.

دوشنبه بیست و پنجم 3 1388

/ دوم‌خرداد همراه با خود، نفاق، بدی، دروغ‌گویی و ... را گسترش داد. این جریان برای تخریب رقیب سیاسی خود بارها به تحرکاتی غیراخلاقی متوسل شد. بهزاد نبوی اعلام کرد که دشمن اصلی دوم‌خرداد آمریکا نیست بلکه «جریان راست» است. جریان دوم خرداد در تلاشی شبانه‌روز جای دوست و دشمن را عوض کرد. در حالی که از رابطه و مذاکره با آمریکا سخن می‌گفت هرگونه مذاکره و گفت و گو با جریان رقیب سیاسی را تحریم کرده بود. همانا که تا آبدارچی ادارات را نیز به دلیل عدم دریافت پیام دوم خرداد از کار برکنار کردند، امروز پشت صحنه، همراه با آقای هاشمی، پروژه دولت وحدت ملی را مدیریت می‌کنند.
12/ محاکمات غلامحسین‌کرباسچی شهردار تهران و غارت بیت‌المال، محاکمه عبدا...‌نوری وزیر کشور دوم‌خرداد در دفاع از اسرائیل، تعطیلی مطبوعات زنجیره‌ای که در حرمت‌شکنی، درج اخبار دروغ، اقدام علیه امنیت ملی و ... تلاش کرده بودند، نیز از دستاوردهای جریان دوم‌خرداد محسوب می‌گردد.
13/ ماجرای دانشگاه‌ها هاوایی و دریافت مدارک جعلی برخی وزیران (همچون حاجی، صوفی و...) برخی معاونین و مدیران کل
14/ برکناری بیش از 5000 تن از مدیران ارشد و برجسته کشور به بهانه واهی عدم درک پیام دوم‌خرداد (‌ حربه‌ای در جهت قلع و قمع مخالفان دولت از دولت) تلقی می‌شد.
15/ از جمله پدیده مشکل‌زا در دولت آقای خاتمی، مدیران پروازی بودند؛ به گونه‌ای که بیش از 12 استاندار کشور پروازی بوده‌اند. دولت به رغم تذکرات و انتقادهای برخی نمایندگان مجلس ششم و مطبوعات و فعالان سیاسی برای این معضل اقدامی را به عمل نیاورد.

ج – چرایی و بیان ضرورت نقد دوم خردادی ها
سئوالی که با مرور کارنامه دوم خردادیها ، بیش از همه در اذهان شکل می گیرد، این است که برای ممانعت از بازگشت دوم خردادی ها با آن کارنامه پر از انحراف از مبانی انقلاب، چه اقداماتی باید صورت پذیرد؟ بدون شک نقد دوم خرداد و تبیین چرایی و تشریح ضرورت آن، یکی از پاسخهایی است که می توان به این سئوال داد. از سوی دیگر طرح ضرورت و چرایی نقد جبهه دوم خرداد، جریان اصولگرا را نیز بیش از پیش به  وحدت و یکپارچگی ترغیب خواهد کرد. در ذیل به برخی از این ضرورتها و چرایی‌ها اشاره می‌شود:

1ـ ممانعت از بازگشت روزهای تلخ
نیم نگاهی به گذشته و یادآوری روزهای تلخ گوشه‌نشینی نیروهای متدین و مذهبی که هر ثانیه آن به سنگینی سالها سپری شد، تکلیف را برای ما روشن خواهد کرد. روزهایی که فرزندان انقلاب با چشمانی اندوهبار، تاخت‌و‌تاز افراطیون دوم خردادی بر ضد آرمانهای انقلاب، مبانی نظام و حتی مقدسات بودند اما در مقابل عملکرد آنها که قهقهه مستانه ‌دشمنان را بر فراز آسمان ایران اسلامی طنین افکن کرده بود، چاره‌ای هم جز صبر و تحمل نداشتند. مطمئنا زمینه سازی برای بازگشت نیروهای انقلاب بیش از آن که معلول عملکرد منفی دوم خردادی ها و رویگردانی مردم از آنها باشد، مدیون عملکرد موفقیت آمیز اصولگرایان و رویکرد دوباره مردم به آنها است. در ورای موفقیت های پیاپی اصولگرایان در انتخابات چه بسیار زحمت ها که کشیده شد و چه بسیار خون دلها که خورده شد تا بار دیگر زمام انقلاب به دست صاحبان اصلی آن که مردم و فرزندان انقلابی امام(ره) و مقام معظم رهبری هستند، باز گردد. اینک هر نوع عقب گرد به عقب و هر گونه بازگشت به دوران دوم خردادیها، هدر رفتن حاصل سالها تلاش و کوشش عناصر اصولگرا برای برپایی حکومتی مبتنی بر  گفتمان امام(ره) و انقلاب است.
 2 ـ همگرایی در جریان اصولگرا:
حضور اصولگرایان در مسند خدمتگذاری به مردم، در مجلس و دولت، به واسطه اقتضائاتی که داشت، موجب بروز اختلافهایی در بین برخی اصولگرایان شد. متاسفانه این اختلافات، موجب شد برخی نقد رقیب را به فراموشی بسپارند و این در حالی است که با وجود همه اختلافها، اکثریت غالب جریان اصولگرا بر خطر دوم خرداد اذعان دارند و لذا همین نقطه موجب خواهد شد که اصولگرایان در این نقطه در کنار هم قرار گیرند و بر انسجام و همگرایی این جریان اصیل افزوده شود.
3 ـ شفاف و روشن شدن عملکرد اصولگرایان
بر اساس یک نظریه روانشناسی سیاسی، حافظه کوتاه مدت ما ایرانیان کوتاه است و گذشته را زود فراموش می‌کنیم؛ بر همین اساس برخی تلخی‌ها، انحرافات و عملکرد دولتهای خاتمی و هاشمی را فراموش کرده و چشم‌های خود را بر دستاوردهای بزرگ و «پُر عزت» جریان اصولگرا  بسته‌ایم. شفافیت و یادآوری آن روزهای پر تنش و پر آشوب، این دستاوردهای عزت بخش را برجسته می‌سازد.
4 ـ دوم خرداد از حاشیه امن خارج می‌شود:
دوم‌خرداد اکنون توانسته با تخریب پرشدت دولت نهم و مجلس هفتم و هشتم اصولگرایان، افکار عمومی و نخبگان را از نقد گذشته بر این نقطه متمرکز نماید و عملا خود را در حاشیه امن قرار دهد.
5 ـ ممانعت از ‌ریزیش آراء و ائتلاف اصولگرایان با این جریان
نقد دوم خرداد موجب خواهد شد تا عملکرد ناکارآمد، پرتنش، ساختارشکن، باندی و ... جبهه دوم خرداد بر همگان عیان شود و مانع از آن می‌شود که برخی کدورت‌ها و اختلافات موجود، باعث ریزش عناصری از جریان اصولگرا و پیوستن آنان به جبهه دوم خرداد شود. اکنون برخی از اعضای شاخص اصولگرا از همین طریق در دام رقبا افتاده و به روشنی دم از پروژه‌هایی چون دولت وحدت ملی ( یا ائتلاف برخی اصولگرایان با جبهه دوم خرداد) می‌زنند.
6 ـجامعه و افکار عمومی برای پذیرش نقد‌ علمی و مستدل آمادگی دارد:
نکته ای که نباید در این میان فراموش شود این است که به دلیل رشد نهادهای آکادمیک و علمی کشور، اکنون زمینه نقد هر تفکر و اندیشه‌ای به صورت علمی و مستدل فراهم شده است و این فرصت مناسبی برای نقد جریان افراطی و منحرف دوم خرداد است. 
7 ـ عدم نقد دوم خرداد به معنای تأئید آن
به نظر می‌رسد آنهایی که از نقد دوم خرداد ابا دارند، عملا خواسته یا ناخواسته در میدان رقیب بازی می‌کنند و تأئید عملکرد گذشته دوم خرداد را در اذهان حداقل نخبگان متبادر می‌سازند.
ملاحظه: با توجه به در اختیار گرفتن نهادها و قوای مختلف مانند دولت، مجلس، شوراها و ... توسط اصولگرایان، زمینه نقد دوم‌خرداد‌ی‌ها توسط اصولگرایان نسبت به گذشته تضعیف شده و میزان تأثیرگذاری آن در افکار عمومی کاهش یافته باشد؛ لذا باید در ابزار نقد به ظرافت‌های افکار عمومی توجه نماییم. 

دسته ها :
دوشنبه بیست و پنجم 3 1388
ملاحظه: نقد و بررسی عملکرد مجلس ششم را باید در مجال و فرصتی جداگانه به تحلیل نشست.
4/ بهزاد نبوی عضو ارشد دوم خرداد و نایب رییس مجلس ششم، بارها و بارها گفت که رییس‌جمهور خاتمی فاقد اختیارات لازم است. او اختیار ارتش، نیروهای مسلح، شورای نگهبان و .. را در اختیار ندارد؛ این تفکر طرفداری از یکه‌سالاری، استبداد، دیکتاتوری و حاکمیت مطلق‌ العنای رییس قوه مجریه و قبول نداشتن قانون اساسی است؛ آیا بازهم باید منتظر تکرار دوم خردادی دیگر باشیم.
5/ فضاحت اخلاقی ولنگاری و بی‌عفتی در دوم خرداد به اوج خود رسید. فریاد دلسوزان نظام، روحانیون و خانواده معظم شهیدان و ایثارگران هم به جایی نمی‌رسید. این افتضاح در سینماهای کشور، بازار نشر و مطبوعات خودنمایی بیشتری داشت.
آیا قضایای آقای ابطحی رییس دفتر و بعد از آن معاون رییس‌جمهور را فراموش کرده‌ایم؟ عطاء‌الله مهاجرانی از سردمداران کارگزاران (حلقه پیرامون آقای هاشمی) و دوم خردادی‌ها که وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی کشور را یدک می‌کشید، خود در حالی که همسر دائمی با چند فرزند داشت چندین زن دیگر را صیغه خود کرد و برای فرار از این افتضاح، چند سالی است در انگلستان زندگی می‌کند و برای رسانه‌های استکبار قلم می‌زند  به قول خودش زبان شیرین عبری را یاد می‌گیرد (زبان عبری زبان اسرائیلی است) آیا فراموش کرده‌ایم که برخی از کارگردانان بزرگ و نامی کشور رسما اعلام نمودند که تا وقتی وضعیت سینمای ایران این‌گونه باشد فیلم نخواهند ساخت و اجازه نخواهند داد خانواده آنها به تماشای سینما بروند.
6/ روزنامه‌های دوم‌خردادی نوشتند که ‌«اگر نبود جنگ‌های صدر اسلام و جنگ احد و بدر، امام‌حسین در کربلا کشته نمی‌شد.» این مطلب در روزنامه‌ صبح امروز با مدیر مسؤول سعید حجاریان مشاور ارشد رئیس جمهوری و عضو شورای اسلامی شهر تهران چاپ شد و این رفتارها به قدری تکراری شد که مجتهد عالی‌قدر حضرت آیت‌ا... ‌شیخ‌مجتبی‌تهرانی در سخنرانی شب عاشورا، واکنش تندی به این مطلب نشان داد و آنان را مورد نکوهش قرار داد.
کار در دوم‌خرداد به جایی رسیده بود که مقدساتی از این دست از هجو و تهدید مطبوعات زنجیره‌ای مصون نماند. آیا باز هم می‌خواهیم دوم‌خرداد تکرار شود و این جفاها که برخی حتی در زمان رژیم شاه هم جرأت چنین جسارتی نداشتند بر مقدسات این مرز و بوم وارد شود.
7/ دفاع دوم‌خرداد از طرح‌ها و لوایح ضد اسلامی چون کنوانسیون حقوق زنان را افکار عمومی فراموش نخواهد کرد. لایحه کنوانسین حقوق زنان که به نام دفاع از حقوق زنان مطرح شد بیش از 90  ایراد شرعی و اسلامی بر آن وارد بود. اما رئیس روحانی مجلس ششم (کروبی) آن را تأیید کرد و رئیس روحانی دولت (خاتمی) آن را برای اجرا ابلاغ کرد. کم نبود از این دست طرح‌ها و لوایح که گویی مجلس ششم بنا داشت گوی سبقت را از همه برباید.
8/ خروج از حاکمیت هم تزی شد برای جریان دوم‌خرداد؛ در حالی که تا جلسه حاکمیت در اختیار دوم‌خرداد بود به بهانه «نداشتن اختیارات لازم توسط رئیس جمهور» خروج از حاکمیت را مطرح کردند. جالب آن است که در آن مقطع، آقای هاشمی‌رفسنجانی که اکنون هدایت جبهه دوم‌خرداد را به عهده گرفته است، و پیش از آن رئیس‌‌جمهور بود بارها اعلام کرد که اختیارات رئیس‌جمهور، بسیار زیاد و کافی است و با این اختیارات قانونی خیلی کارها می‌توان انجام داد.» اما لوایح موسوم به «دوقلو» توسط دولت ارائه شد تا از رئیس‌جمهور خاتمی  سلطانی بسازد که خلاف اصل تفکیک قوا بتواند در کار قوه قضائیه نیز دخالت کند و از تشکیل دادگاه‌ها جلوگیری کند.
9/ تخریب نهادهای انقلابی به خصوص سپاه پاسداران و بسیج دستور کار دائمی این جبهه سیاسی بود. جریان دوم‌خرداد آن‌قدر گستاخ شده بود که حتی ترور نافرجام حجاریان عضو شورای شهر تهران را منتصب به سپاه کرد و جفای بزرگی را بر بسیج و پاسداران روا داشت و هر روز در مطبوعات زنجیره‌ای خود علیه این پاسداران مرزهای اسلامی انقلاب، مقاله و مطلب می‌نوشتند.
10/ شوراهای اسلامی شهر و روستا که دوم‌خرداد آن را بزرگترین اقدام عمر خود بر می‌شمارد به قدری اختلافات و کشمکش‌ها و قدرت‌طلبی‌ها در آن بالا گرفت که در طول مدت 4 سال از عمر خود تعدادی از شورا استعفا  دادند (عبدالله نوری) تا راهی مجلس شورای اسلامی شوند. به طور متوسط هر 7 ماه یک نفر رئیس شورا شد. به دلیل اختلافات و سهم‌خواهی، اصلاً ثبات نداشت. افشاگری‌هایی که علیه همدیگر در زد و بندهای پشت صحنه صورت گرفت اصولاً کار را به فراموشی سپرده بودند. این افتضاح، تا آنجا بالا رفت که کروبی رئیس مجلس ششم گفت: شورای شهر تهران آبروی اصلاح‌طلبان را برده است.»
دوشنبه بیست و پنجم 3 1388

د/ دستاورد اصولگرایان

در مقابل  کارنامه پر از خطای دوم خردادیها، گفتمان اصولگرایی به دلیل ماهیت اسلامی، انقلابی و مردمی آن، به سرعت در میان مردم انقلابی ایران جایگاه خود را پیدا کرد. هر چند در این میان نباید از زحمات برخی نیروهای انقلابی و دلسوز نظام به آسانی گذشت اما واقعیت این است که برگهای بنده گفتمان اصولگرایی در خود این گفتمان نهفته است. از مهم‌ترین ویژگی‌های گفتمان اصولگرایی، برخورداری از پایگاه و جایگاه اسلامی و دینی و فقدان تقید فکری به مکاتب لیبرال سرمایه‌داری و ... است. گفتمان اصولگرایی توانست دستاوردهای عظیمی در داخل کشور و در زمینه‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ... و نیز در عرصه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی  به دست آورد. منسوبین این جریان توانسته‌اند در میان قلب‌های مردم مسلمان و آزدایخواه جهان جا باز کنند و ام‌القرای جهان اسلام را در ایران تثبیت نمایند. بر همین اساس تلاش داریم به بخشی از این دستاوردهای عظیم بپردازیم. موارد ذیل تنها «بخشی از دستاوردهای عظیم اصولگرایان» است و رجاء واثق داریم با نگاه نقادانه‏ی نخبگان، موراد ذیل تکمیل و غنی بخشیده شود:

1/ احیای گفتمان انقلاب اسلامی
با زمینه سازی‏هایی که از سال 1368 دردستگاه اجرایی کشور صورت گرفت یک جریان سیاسی بر ارکان اجرایی (در سال 76) و تقنینی (در سال 78) حاکم شد که گفتمان انقلاب را با رفتاری خزنده و شوم به چالش می‌کشید. به جای اینکه این تفکر بر اساس اختیارات گسترده، مشکلات مردم را حل کند، مشکلات مردم و جامعه را به نقص در گفتمان انقلاب اسلامی و حکومت باز می‌گرداند. جریان اصولگرایی با درک صحیح این استحاله تئوریک، این گفتمان را تغییر داد. جریان اصولگرایی مسیر را تغییر داد و فضای عمومی کشور و جهان را متوجه این گفتمان اصیل کرد. گویی فضای ایثار و فداکاری و... ابتدای انقلاب و دهه 60 بر فضای عمومی حاکم شده است چرا که این جریان موجب شد: 

1/1 احیا سیره کلام و نام  حضرت امام خمینی (ره)
 بسیاری از مدعیان اصلاح‌طلبی به صراحت در سخنرانی‌های رسمی، کتب، مقالات و نشریات خود اظهار می‏داشتند که گفتمان امام(ره) باید به موزه‌ها سپرده شود. متاسفانه آنهایی که ادعای خط امام و گفتمان امام را داشتند در تمام آن سالها سکوت کرده بودند اما در دوران اصولگرایی سیره و روش امام سرلوحه برنامه‌ها قرار گرفت.

2/1ـ احیاء روحیه عدالتخواهی در مردم و مسؤولین
در مقطعی، مسؤلین اجرایی و تقنینی کشور هرگاه سخن و موضعی اتخاذ می کردند، مواضعشان آمیزه‌ای از سیاست‌زدگی و جهت‌گیری خاصی بود. لیکن اکنون مسؤولی در دولت و اکثریت مجلس نیست که سخن بگوید اما از عدالت‌ و عدالت‌خواهی سخن بر زبان نیاورد. رئیس جمهور و دولت نهم به درستی هدف والای حکومت اسلامی را برقراری عدالت می‌داند و همواره تلاش و همت خود را بر این مقوله نهاده است. کار به گونه‌ای به پیش رفته که اکنون مطالبه اول مردم، گروه های دانشجویی و نهادهای مدنی از دولت، مجلس و ارکان حاکمیت، عدالت است. در واقع اکنون گفتمان اصولگرایی به گفتمان مسلط تبدیل شده است و این در شرایطی است که پیش از این خرده گفتمانهای وارداتی و یا بی‏پایه، چالش‏های جدی ایجاد کرده بود

3/1ـ احیای روحیه خدمتگزاری و  ارتباط با مردم در مسؤولین و در نتیجه بالا بردن روحیه اعتماد عمومی نسبت به نظام و احیای ویژگی مردمی نظام
تزریق روحیه خدمتگزاری در مسؤلین از طریق ساز و کارهای مردمی یکی از بهترین راه‌های رشد و اعتلای کشور است. اصولگرایان نشان دادند در اوج اقتدار سیاسی و اقبال اجتماعی می‌توان صفات بارزی چون تواضع، عشق به مردم و خدمت برای آنان و پرهیز از فرادستی و نخوت را مورد توجه داشت و تمامی توان خود را برای انقلاب، اسلام، مردم و رهبری به کار گرفت.
در کارنامه سیاه دوران موسوم به اصلاحات، افرادی گسست دولت و ملت را تبلیغ می‏کردند و مشروعیت- مقبولیت نظام را زیر سوال می‏بردند. بهانه‏گیری می‏کردند و بهانه برای دشمنان می‏ساختند. تبلیغ می‏کردند که مردم به دین، امام، شهدا و ارزش‏ها، پشت کرده‏اند. لیکن با پیروزی‏های مستمر اصولگرایان، تمام این تحلیل‏های بی منطق و بی پایه، نقش بر آب شد.

پیش از دولت نهم به دلیل افزایش شکاف بین مردم و مسؤلین، بی اعتمادی قابل توجهی در مردم نسبت به دولتمردان شکل گرفته بود. بی اعتمادی بعضاً موجب آسیب‌هایی به ارکان حاکمیت می‌‌شد. فضای اجرایی به گونه‌ای شکل گرفته بود که مردم برای ملاقات با پایین‌‌ترین سطوح مدیران کشور مانند فرمانداران و مدیران کل باید هفته‌ها و بلکه ماه‌ها در انتظار می نشستند لیکن سازوکارهایی چون سفرهای استانی، ملاقات چهره‌به‌چهره و ... این نقیصه و آسیب جدی را به تدریج رفع کرده و بارقه‌های امید و اعتماد بالایی در مردم را به ارمغان آورده است.

4/1ـ احیای روحیه استکبار ستیزی
جریان اصولگرا به دلیل ارزش‌های ذاتی خود، دشمنی با استکبار و در رأس آن آمریکا و شبکه صهیونیسم جهانی را به صورت مستمر و دایمی در برابر دارد. در سال‌هایی در کشورمان شاهد حضور مسؤولانی در ساختار قدرت  سیاسی کشور بودیم که در برابر تهدیدات و خط و نشان کشیدن دشمنان از خود ضعف و زبونی نشان داده و همواره با تحلیل‌های نادرست، ملت ایران و عنوان اسلامی را تهدیدات کننده ارزیابی می‌کردند. آنان با روحیه شاه سلطان حسینی ، بهترین راه را تغییر در رفتار جمهوری اسلامی که خواست دشمن است می‌‌دانستند.
لیکن اکنون دشمن‌شناسی و استکبارستیزی از مهم‌ترین نشانه‏های یک عنصر فعال و پویای عرصه سیاسی کشور شناخته می‌شود. جاودانگی و استمرار این اندیشه بیش از هر چیزی مرهون سعی و تلاش افرادی چون دکتر احمدی‌نژاد است که این مقوله مهم را درک کرده و تحت هدایت رهبر معظم انقلاب، شجاعانه بر این مسیر استقامت و شجاعت دارند.
در عین حال هژمونی روحیه پایداری در داخل، موجب شده  فرهنگ مقاومت، جهانی شود و معادلات دو قطبی یا تک قطبی و یک‏جانبه‏نگرانه، بر هم زده شود.در ادامه نیز جرات، جسارت و شجاعت در ملتها و دولتهای آزاد تقویت شود که در نهایت ابهت پوشالی غرب، استکبار و نظام سلطه شکسته شود.

 5/1- احیاء استقلال‏طلبی، عزت نفس، غیرت و شجاعت ملی
شاید بتوان واژه متضاد با اعتماد به نفس و استقلال را روحیه خودباختگی و یا کم بها دادن به امکانات و ارزش‌های خودی قلمداد نمود. ملتی دارای اعتماد به نفس است که غرور ملی، غیرت و شجاعت ملی را حفظ نموده و خود را حقیر و کوچک نشمرد.
 واقعیت تاریخی این است که سر کوب‌های روانی گفتمان  دوم‌خرداد حتی مفهوم استقلال را نیز در رسانه‌های خود زیر سؤال می‌بردند، به روحیه اعتماد ملی و غرور ایران آسیب‌ زد. به طوری که مسؤولین دستگاه اجرایی مخصوصاً در عرصه‌های فنی (صنعت نفت و ...) ایران را ناتوان از اداره این امور می‌پنداشتند.
ظهور و بروز این خودباختگی بیش از همه در جریان مذاکرات هیأت‌های دیپلماسی ما با مسؤولین خارجی در سطوح مختلف در جریان پرونده هسته‌ای ظهور و بروز داشت که حتی تعطیلی رشته‌های دانشگاهی مرتبط با فن‌آوری هسته‌ای نیز مورد پذیرش قرار گرفته بود. هنوز یادمان هست که دخالت‏های خارجی به چه سطحی رسیده بود که حتی در مورد برخی وزرا اظهار نظر می‏کردند و یا در ماجرای 18 تیر87،چگونه استکبار فضای جولان یافت، چرخبال‏های کشورهای همسایه و از جمله ترکیه به حریم مرزهایمان تجاوز کردند و تحریکات قومی شدت بیشتری یافت.
یکی از شعارهای دولت اصولگرای نهم که به آن جامه عمل نیز پوشانده است، شعار «ما می‌توانیم» بود و در قالب این شعار به درستی استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و عزت نفس ملی را ترجمه کرد.

دوشنبه بیست و پنجم 3 1388

د/ دستاورد اصولگرایان

در مقابل  کارنامه پر از خطای دوم خردادیها، گفتمان اصولگرایی به دلیل ماهیت اسلامی، انقلابی و مردمی آن، به سرعت در میان مردم انقلابی ایران جایگاه خود را پیدا کرد. هر چند در این میان نباید از زحمات برخی نیروهای انقلابی و دلسوز نظام به آسانی گذشت اما واقعیت این است که برگهای بنده گفتمان اصولگرایی در خود این گفتمان نهفته است. از مهم‌ترین ویژگی‌های گفتمان اصولگرایی، برخورداری از پایگاه و جایگاه اسلامی و دینی و فقدان تقید فکری به مکاتب لیبرال سرمایه‌داری و ... است. گفتمان اصولگرایی توانست دستاوردهای عظیمی در داخل کشور و در زمینه‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ... و نیز در عرصه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی  به دست آورد. منسوبین این جریان توانسته‌اند در میان قلب‌های مردم مسلمان و آزدایخواه جهان جا باز کنند و ام‌القرای جهان اسلام را در ایران تثبیت نمایند. بر همین اساس تلاش داریم به بخشی از این دستاوردهای عظیم بپردازیم. موارد ذیل تنها «بخشی از دستاوردهای عظیم اصولگرایان» است و رجاء واثق داریم با نگاه نقادانه‏ی نخبگان، موراد ذیل تکمیل و غنی بخشیده شود:

1/ احیای گفتمان انقلاب اسلامی
با زمینه سازی‏هایی که از سال 1368 دردستگاه اجرایی کشور صورت گرفت یک جریان سیاسی بر ارکان اجرایی (در سال 76) و تقنینی (در سال 78) حاکم شد که گفتمان انقلاب را با رفتاری خزنده و شوم به چالش می‌کشید. به جای اینکه این تفکر بر اساس اختیارات گسترده، مشکلات مردم را حل کند، مشکلات مردم و جامعه را به نقص در گفتمان انقلاب اسلامی و حکومت باز می‌گرداند. جریان اصولگرایی با درک صحیح این استحاله تئوریک، این گفتمان را تغییر داد. جریان اصولگرایی مسیر را تغییر داد و فضای عمومی کشور و جهان را متوجه این گفتمان اصیل کرد. گویی فضای ایثار و فداکاری و... ابتدای انقلاب و دهه 60 بر فضای عمومی حاکم شده است چرا که این جریان موجب شد: 

1/1 احیا سیره کلام و نام  حضرت امام خمینی (ره)
 بسیاری از مدعیان اصلاح‌طلبی به صراحت در سخنرانی‌های رسمی، کتب، مقالات و نشریات خود اظهار می‏داشتند که گفتمان امام(ره) باید به موزه‌ها سپرده شود. متاسفانه آنهایی که ادعای خط امام و گفتمان امام را داشتند در تمام آن سالها سکوت کرده بودند اما در دوران اصولگرایی سیره و روش امام سرلوحه برنامه‌ها قرار گرفت.

2/1ـ احیاء روحیه عدالتخواهی در مردم و مسؤولین
در مقطعی، مسؤلین اجرایی و تقنینی کشور هرگاه سخن و موضعی اتخاذ می کردند، مواضعشان آمیزه‌ای از سیاست‌زدگی و جهت‌گیری خاصی بود. لیکن اکنون مسؤولی در دولت و اکثریت مجلس نیست که سخن بگوید اما از عدالت‌ و عدالت‌خواهی سخن بر زبان نیاورد. رئیس جمهور و دولت نهم به درستی هدف والای حکومت اسلامی را برقراری عدالت می‌داند و همواره تلاش و همت خود را بر این مقوله نهاده است. کار به گونه‌ای به پیش رفته که اکنون مطالبه اول مردم، گروه های دانشجویی و نهادهای مدنی از دولت، مجلس و ارکان حاکمیت، عدالت است. در واقع اکنون گفتمان اصولگرایی به گفتمان مسلط تبدیل شده است و این در شرایطی است که پیش از این خرده گفتمانهای وارداتی و یا بی‏پایه، چالش‏های جدی ایجاد کرده بود

3/1ـ احیای روحیه خدمتگزاری و  ارتباط با مردم در مسؤولین و در نتیجه بالا بردن روحیه اعتماد عمومی نسبت به نظام و احیای ویژگی مردمی نظام
تزریق روحیه خدمتگزاری در مسؤلین از طریق ساز و کارهای مردمی یکی از بهترین راه‌های رشد و اعتلای کشور است. اصولگرایان نشان دادند در اوج اقتدار سیاسی و اقبال اجتماعی می‌توان صفات بارزی چون تواضع، عشق به مردم و خدمت برای آنان و پرهیز از فرادستی و نخوت را مورد توجه داشت و تمامی توان خود را برای انقلاب، اسلام، مردم و رهبری به کار گرفت.
در کارنامه سیاه دوران موسوم به اصلاحات، افرادی گسست دولت و ملت را تبلیغ می‏کردند و مشروعیت- مقبولیت نظام را زیر سوال می‏بردند. بهانه‏گیری می‏کردند و بهانه برای دشمنان می‏ساختند. تبلیغ می‏کردند که مردم به دین، امام، شهدا و ارزش‏ها، پشت کرده‏اند. لیکن با پیروزی‏های مستمر اصولگرایان، تمام این تحلیل‏های بی منطق و بی پایه، نقش بر آب شد.

پیش از دولت نهم به دلیل افزایش شکاف بین مردم و مسؤلین، بی اعتمادی قابل توجهی در مردم نسبت به دولتمردان شکل گرفته بود. بی اعتمادی بعضاً موجب آسیب‌هایی به ارکان حاکمیت می‌‌شد. فضای اجرایی به گونه‌ای شکل گرفته بود که مردم برای ملاقات با پایین‌‌ترین سطوح مدیران کشور مانند فرمانداران و مدیران کل باید هفته‌ها و بلکه ماه‌ها در انتظار می نشستند لیکن سازوکارهایی چون سفرهای استانی، ملاقات چهره‌به‌چهره و ... این نقیصه و آسیب جدی را به تدریج رفع کرده و بارقه‌های امید و اعتماد بالایی در مردم را به ارمغان آورده است.

4/1ـ احیای روحیه استکبار ستیزی
جریان اصولگرا به دلیل ارزش‌های ذاتی خود، دشمنی با استکبار و در رأس آن آمریکا و شبکه صهیونیسم جهانی را به صورت مستمر و دایمی در برابر دارد. در سال‌هایی در کشورمان شاهد حضور مسؤولانی در ساختار قدرت  سیاسی کشور بودیم که در برابر تهدیدات و خط و نشان کشیدن دشمنان از خود ضعف و زبونی نشان داده و همواره با تحلیل‌های نادرست، ملت ایران و عنوان اسلامی را تهدیدات کننده ارزیابی می‌کردند. آنان با روحیه شاه سلطان حسینی ، بهترین راه را تغییر در رفتار جمهوری اسلامی که خواست دشمن است می‌‌دانستند.
لیکن اکنون دشمن‌شناسی و استکبارستیزی از مهم‌ترین نشانه‏های یک عنصر فعال و پویای عرصه سیاسی کشور شناخته می‌شود. جاودانگی و استمرار این اندیشه بیش از هر چیزی مرهون سعی و تلاش افرادی چون دکتر احمدی‌نژاد است که این مقوله مهم را درک کرده و تحت هدایت رهبر معظم انقلاب، شجاعانه بر این مسیر استقامت و شجاعت دارند.
در عین حال هژمونی روحیه پایداری در داخل، موجب شده  فرهنگ مقاومت، جهانی شود و معادلات دو قطبی یا تک قطبی و یک‏جانبه‏نگرانه، بر هم زده شود.در ادامه نیز جرات، جسارت و شجاعت در ملتها و دولتهای آزاد تقویت شود که در نهایت ابهت پوشالی غرب، استکبار و نظام سلطه شکسته شود.

 5/1- احیاء استقلال‏طلبی، عزت نفس، غیرت و شجاعت ملی
شاید بتوان واژه متضاد با اعتماد به نفس و استقلال را روحیه خودباختگی و یا کم بها دادن به امکانات و ارزش‌های خودی قلمداد نمود. ملتی دارای اعتماد به نفس است که غرور ملی، غیرت و شجاعت ملی را حفظ نموده و خود را حقیر و کوچک نشمرد.
 واقعیت تاریخی این است که سر کوب‌های روانی گفتمان  دوم‌خرداد حتی مفهوم استقلال را نیز در رسانه‌های خود زیر سؤال می‌بردند، به روحیه اعتماد ملی و غرور ایران آسیب‌ زد. به طوری که مسؤولین دستگاه اجرایی مخصوصاً در عرصه‌های فنی (صنعت نفت و ...) ایران را ناتوان از اداره این امور می‌پنداشتند.
ظهور و بروز این خودباختگی بیش از همه در جریان مذاکرات هیأت‌های دیپلماسی ما با مسؤولین خارجی در سطوح مختلف در جریان پرونده هسته‌ای ظهور و بروز داشت که حتی تعطیلی رشته‌های دانشگاهی مرتبط با فن‌آوری هسته‌ای نیز مورد پذیرش قرار گرفته بود. هنوز یادمان هست که دخالت‏های خارجی به چه سطحی رسیده بود که حتی در مورد برخی وزرا اظهار نظر می‏کردند و یا در ماجرای 18 تیر87،چگونه استکبار فضای جولان یافت، چرخبال‏های کشورهای همسایه و از جمله ترکیه به حریم مرزهایمان تجاوز کردند و تحریکات قومی شدت بیشتری یافت.
یکی از شعارهای دولت اصولگرای نهم که به آن جامه عمل نیز پوشانده است، شعار «ما می‌توانیم» بود و در قالب این شعار به درستی استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و عزت نفس ملی را ترجمه کرد.

دسته ها :
دوشنبه بیست و پنجم 3 1388
X