دیاکو بنیانگذار دولت ماد در سال ۱۳۳۲ پیش از هجرت بود. دیاکو یا دیوکس اولین پادشاه ماد بود که بین سالهای ۷۰۹ تا ۶۵۶ قبل از میلاد مسیح بر سرزمین ماد حکومت میکرد. دیاکو توانست ۷ طایفه قوم ماد را با هم متحد کند، و سپس در سال ۷۰۱ پیش از میلاد به عنوان رهبر و قاضی آن ۷ طایفه انتخاب شد. پس از ۷ سال رهبری در بین این ۷ طایفه، وی از طرف مادیها به عنوان پادشاه انتخاب شد و تا سال ۶۵۶ قبل از میلاد مسیح برهمه طایفههای ماد حکومت کرد.
دیاکو در پایتخت که در آن زمان هگمتانه و امروزه همدان نام دارد، قصری معروف و تو در تو و هفت طبقه ساخت که هر طبقه با یک رنگ تزیین شده بود.
ماجراهای به قدرت رسیدن دیاکو در کتاب تاریخ هرودوت آمدهاست. دیاکو احتمالاً پسر یک شاهزادهٔ مادی با نام کیاکسار بوده که خود کیاکسار احتمالاً فرزند دیاکو نام دیگری بوده که در سال ۷۱۵ قبل از میلاد مسیح به سرزمین آشور تبعید شد. فرورتیش
فَروَرتیش (حدود ۶۶۵ - ۶۳۳ پ.م.) پسر دیاکو، دومین شاه ماد بود.
وی مانند پدرش، با دولت آشور آغاز به جنگ کرد ولی شکست خورد و به دست پادشاه آشور آشوربنیپال، کشته شد.
نام فرورتیش تلفظ دیگری از نام فرهاد است.
فرورتیش یا همان فرهاد پسر دیاکو و دومین پادشاه ماد بود که پایه گذار حکومت ماد به حساب میآید و بین سالهای ۶۶۵ قبل از میلاد مسیح تا ۶۳۳ قبل از میلاد مسیح حکومت کرد. مانند پدرش، فرهاد هم جنگ بر علیه آشوریان را آغاز کرد اما متاسفانه شکست خورد، به دست آشوربنی پال افتاد و به دست او کشته شد. جانشین فرهاد کیاکسار (هووخشتره) نام داشت که پسر وی بود. وی سعی کرد لیدیه را تصرف کند ولی با رسیدن به رود قزل ایرماق (در ترکیه امروزی)، به دلیل یک کسوف ناگهانی، جلوتر نمیرود. سپس کیاکسار در پیروی از پدرش، به آشور لشکرکشی میکند و این بار پیروزی از آن مادیها میشود. هووخشتره
هووَخشَترَه (دوره حکومت: ۶۲۵ تا ۵۸۵ پ.م.) تواناترین شاه ماد اولین پادشاهی است که یک سلطنت سراسری را در ایران تشکیل داد و ایران را به عنوان یک قدرت مهم جهان آن زمان مطرح کرد.
نام هووخشتره پادشاه ماد را یونانیان به صورت (کی آخسارو، کیخسرو) (کیخسرو که او را صورت افسانهای هووخشتره[1] پادشاه ماد میپندارند.[۱] ) نوشتهاند که در فارسی تلفظ فرانسوی آن یعنی سیاگزار Cyaxares را نیز زیاد نوشته و بکار بردهاند.[۲]
به احتمال قوی، معنی نام او «خوشنشانه» است در معنی کسی که میتواند خوب نشانهگیری کند. ریشه نام او از فعل هَخش (Haxsh) در پارسی باستان آمده که به معنی نشانهگیری کردن است. اجزاء این نام عبارتاند از هو (خوب)+هخش (نشانهگیری)+تر (اضافه دستوری)