مردی توی خیابون راه میرفت ومی خندید0

دوستش بهش رسید و گفت چرا با خودت می خندی؟مگه دیوونه شدی؟

مرد گفت نه. دارم برای خودم جوک تعریف می کنم0

کمی که جلوتر رفتند مرد آنقدر خندید که سیاه وکبود شد دوستش سوال کرد دیگه چی شده؟

مرد گفت هیچی تا حالا این جوک رو نشنیده بودم0


دسته ها :
X