معرفی وبلاگ
رویایی ترین کشور جهان به نظر من ایران می باشد که هر خارجی رویای امدن به ایران را دارد............ نویسنده وبلاگ : میلاد اکاتی
صفحه ها
دسته
گالري اختصاصي ايران رويايي
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 2554714
تعداد نوشته ها : 785
تعداد نظرات : 32
خرگوش

Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

برای اغلب افراد پول بیشتر یعنی قرض بیشتر، اگر در قضایای مالی همه چیز را بر مبنای ترس بگذاریم کارکردن برای پول آسان تر است.
ت
رس از نپرداختن بدهی ها واخراج شدن واز نو شروع کردن باعث می شود اغلب افراد سر همان کار سابق خود بمانند، در این شرایط اکثرافراد پس از مدتی برده ی پول می شوند و بعد، از دست کار فرما عصبانی و از آنها ایراد می گیرند.
اغلب کارمندان پس از دریافت حقوقشان احساس می کنند که هیچ نگرفته اند و ناامید می شوند ، چرا که دولت با گرفتن مالیات اولین کسی است که با حقوق آنان شریک می شود.
این که افراد یاد بگیرند که چطور پول را در خدمت بگیرند آموزش یک عمر است
، متاسفانه آدمها همین که چهار سال می روند دانشگاه فکر می کنند، آموزششان تمام شده است.
آموزش درباره پول یک عمر طول می کشد، چرا که هر چه بیشتر یاد بگیرید، بیشتر متوجه می شوید که چقدر کم می دانید و چقدر لازم است بیشتر بدانید.
اغلب آدمهایی که دخل و خرجشان با هم نمی خواند فکر می کنند مشکلشان با درآمد بیشتر حل می شود ، در حالی که مشکل آنها در آمد کم آنها نیست،
بلکه مشکل از نداشتن آموزشهای مالی نشات گرفته است.
متاسفانه اغلب افراد به خاطر کمی پول سخت کار می کنند و ظاهر فریبنده امنیت شغلی آنان را گول می زند، با وجود این که این افراد آدمهای خوبی هستند و سخت تلاش می کنند، اما متوجه نیستند که در چه دامی افتاده اند.
انسان در وجودش دارای بخشی ضعیف و حریصی است که می شود راحت آن را خرید، همین طور انسان دارای بخشی قوی و نیرومندی است که لبریز از اراده است و به هیچ و جه نمی توان آن را خرید.
اغلب مردم قیمیتی دارند و با اجازه دادن به ترس و حرص در کارهایشان، می ترسند بی پول بمانند ، به همین خاطر زیاد کار می کنند و روزی که حقوقشان را می گیرند حرص باعث می شود، فکر کنند که با این پول چه چیزهایی را می توانند بخرند، در آن لحظه آنها در دایره بسته ی کارکردن زیاد برای پرداخت بدهی ها می افتند .
اغلب افراد تا آخر عمر تحت تاثیر دو احساس ترس و حرص زندگی می کنند و زمانی که پول بیشتری در یافت می کنند ،مصرف و هزینه هایشان نیز بالا می رود و دوباره در چرخه قبلی می افتند.
این افراد همین که چند دلار پول به حقوقشان اضافه شود، ذوق می زنند و در اندیشه بالا رفتن هزینه های خود می روند ،آنها دائما از پول نداشتن می ترسند و به جای مقابله با ترس حالت انفعالی به خود می گیرند و به جای این که مغزشان را به کار بیندازند، فقط عکس العمل احساسی دارند و در نتیجه شکست می خوردند.
برای آدم های بی پول در واقع این پول است که برای آنها تعیین تکلیف می کند نه آنها برای پول
پولدار شدن به تنهایی دردی ازآنان دوا نمی کند.

حسی به نام آرزو
انسان همواره چیزهای بهتر ،زیباتر و هیجان و تفریح را برای خود آرزو می کند، لذا برای رسیدن به آنها کار می کند.
افراد آرزو می کنند که پول داشته باشند، چرا که فکر می کنند پول برای آنها شادی و موفقیت می آورد، درحالی که شادی که با پول می آید عمر زیادی ندارد.
خیلی از مردم به خاطر ترس پول جمع می کنند نه حرص، آنها فکر می کنند، پول می تواند ترس از بی پولی را از بین ببرد و از ترس فقیر شدن دائما پول جمع می کنند و وقتی پول جمع کردند باز می ترسند که این پول را از دست دهند.
احساس به انسانها حرکت و انرژی می دهد افراد باید با احساساتشان صادق باشند و فکر و احساساتشان را براساس آرمان های خود به کار گیرند نه علیه آنها.
اغلب افراد متوجه نیستند که احساستشان به جای آنها فکر می کند، احساسات، احساسات است و
باید یاد گرفت که تفکر را از احساس جدا کرد.
راه غلبه بر ترس از فقیر شدن در دراز مدت، داشتن شغل نیست، پیدا کردن یک شغل در واقع جواب موقت برای یک شغل دائمی است، این فکر برای اغلب افراد بهترین راه حل است در حالی که افرادی این را توصیه می کند که انگیزه شان غالبا ترس است.
شغل و تحصیل هر دو مهم است، اما هیچ کدام نمی تواند جلوی ترس را بگیرد،
کسب درآمد بیشتر با کار کردن زیاد رفتن به سمت پرتگاه است.
چیزی که ترس و حرص را زیاد می کند، نادانی است، به همین دلیل هر چه افراد پولدارتر می شوند، ترس آنها بیشتر می شود.
زندگی نوعی تلاش بین نادانی و دانایی است ،هر گاه انسان از تلاش برای کسب دانش و اطلاعات دست بردارد، نادانی به سرعت جایگزین دانایی می شود.
در صورتیکه افراد مواظب حرص و ترس نباشند ،خیلی راحت در تله زندگی می افتند، این که آدم یک عمر با ترس از بی پولی زندگی کند ،خیلی تلخ است.
این که آدم ها براساس چک حقوقیشان زندگی کنند، حقارت آمیز است.
این که آدم دائما کار کند و خیال کند با این پول می تواند چیزهایی را بخرد که اسباب خوشحالی او شود، خیلی تلخ است.
این که آدمها فکر کنند که شغل ثابت می تواند برای آنها امنیت فکری ایجاد کند در واقع گول زدن خود است.
این شمائید که باید پول را هدایت کنید، نه پول شما را. ..........
 نویسنده : رابرت کیوساکی


دسته ها :
پنج شنبه 1387/11/10 1:26 صبح
X