دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 21909
تعداد نوشته ها : 49
تعداد نظرات : 49
Rss
طراح قالب

« به نامش، به يادش »

قرآن از ديدگاه آلبرت انيشتاين

قرآن کتاب جبر يا هندسه يا حساب نيست ، بلکه مجموعه ای از قوانين است که بشر را به راه راست ، راهی که بزرگترين فلاسفه ی دنيا از تعريف و تعيين آن عاجزند هدايت می کند .

 

 قرآن از ديدگاه شارلس فرانسيز (استاد آمريکايی)

انجيل کتابی است که در آمريکا ، کسی او را نمی شناسد ، ولی قرآن کتابی است که هر مسلمانی ، با آن آشناست و اين ادعا گزاف نيست ، بلکه يک واقعيتی است ، ولی بايد گفت ، نشناختن انجيل از خوش شانسی مذهب مسيحيت است .

 

نوشته شده از کتاب قرآن از ديدگاه 114 دانشمند جهان نوشته ی محمد مهدی عليقلی

 

(السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين).

اللهم عجل لوليك الفرج.......الهي آمين.

 

 

دسته ها :
دوشنبه دوازدهم 4 1385

« به نامش، به يادش »

آموختن قرآن در 1400 سال قبل به وسيله ی اينترنت :

در 1400 سال قبل ، مخلوقات پيشرفته ای که در کرات ديکر در جهان لايتناهی زندگی می کنند ، قرآن را به وسيله ی اينترنت آموخته اند .

شايد اين ادعا در نظر بسياری از خوانندگان گرامی ، بعيد به نظر برسد . اگر چنين است چرا دانشمندان به آن اشاره نکرده اند؟ اين استدلال قرآن است .

همچنين با توجه به فرموده ی مولای متقيان علی(ع) و نيز نيايش سالار شهيدان ، امام حسين(ع)_که در آينده خواهيم گفت_ اين موضوع قابل اثبات است .

دانشمندان کره ی زمين همواره در تلاش و کوشش اند تا آثار حيات را در کرات ديگر بيابند . تحقيق آنها در حال حاضر بر روی کره مريخ متمرکز می باشد . کره زمين در فضا به قدر خشخاشی بيش نيست .

نوشته شده از کتاب قرآن و مخلوقات پيشرفته آسمانی نوشته ی سيد مرتضی مير سعيد قاضی طالقانی

 

(السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين).

اللهم عجل لوليك الفرج.......الهي آمين.

التماس دعا

دسته ها :
دوشنبه دوازدهم 4 1385

« به نامش ، به يادش »

ای فرزند آدم.....

من تو را آفريده ام و از حال درون تو با خبرم،

اسرار تو را می دانم و برملا نمی کنم.

تنها کسی هستم

که مطمئنی به تو خيانت نمی ورزم.

سرچشمه و منبع همه عشق ها و محبت ها منم.

تو را برای خود درست کرده و پرداخته ام.

به من روی آور و با من انس بگير.

از ديگران بگريز و در من بياويز،

تو مال منی ، نه از آن ديگران ،

اگر يک قدم به سوی من بيايی ده قدم به سوی تو خواهم برداشت.

(السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين).

اللهم عجل لوليك الفرج.......الهي آمين.

التماس دعا

دسته ها :
شنبه دهم 4 1385

« به نامش، به يادش »

معبود من!

تويي كه بندگان را به عفوت دري گشودي و توبه اش ناميدي و فرياد زدي كه :

« هلا مردمان به سوي من آييد آمدني نادمانه و عاشقانه »

پس چيست هر آنكه در را گشاده ببيند و آرام و قرار بگيرد؟

خداي من!

اگر گناه از بنده زشت است، عفو كه از سوي تو زيباست.

معبودم!

من اولين عصيانگر تو نيستم كه بر او بخشيدي و در سايه ي ابر احسانت بر او باريدي.

اي دريابنده ي درماندگان!

اي درد سوز دردمندان!

  و اي بزرگ نيك پردازان!

اي داننده ي هر چه نهان و اي زيبا پوشاننده هر آشكار و پنهان!

تو را ميانجي گناهانم و كرم وجودت گزيدم و از ميان هرآنچه هست، براي ورود به درگاه رحمتت تو را برگزيدم.

خدايا!

استجابت كن دعا مرا و مسوزان ريشه ي نهال آرزوي مرا و بپذير رجعت مرا و بپوشان فضيحت مرا.

اي پذيرنده ترين پذيرندگان!

و اي پوشاننده ترين راز پوشان!

و اي مهرگسترترين مهربانان!

 

(السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين).

اللهم عجل لوليك الفرج ……الهي آمين.

دسته ها :
شنبه دهم 4 1385

(السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين).

اللهم عجل لوليك الفرج.......الهي آمين.

التماس دعا

 

دسته ها :
جمعه نهم 4 1385

دو روز مانده به پایان جهان ، تازه فهمید که هیچ زندگی نکرده است
تقویمش پر شده بود و
تنها دو روز
تنها دو روز خط نخورده باقی بود.
پریشان شد و آشفته و عصبانی
نزد خدا رفت تا روزهای بیشتری از خدا بگیرد.
داد زد و بد وبیراه گفت ،خدا سکوت کرد
جیغ کشید و جار و جنجال راه انداخت
خدا سکوت کرد
آسمان و زمین را به هم ریخت
خدا سکوت کرد
کفر گفت و سجاده دور انداخت
خدا سکوت کرد
دلش گرفت و گریست و به سجاده افتاد
:خدا سکوتش را شکست و گفت
اما یک روز دیگر هم رفت
تمام روز را به بد و بیراه و جار و جنجال از دست دادی
تنها یک روز دیگر باقی است
بیا و لااقل این یک روز را زندگی کن
لا به لای هق هقش گفت : اما با یک روز ؟با یک روز چه کار می توان کرد ؟
خدا گفت : آن کس که لذت یک روز زیستن را تجربه کند ، گویی که
هزار سال زیسته است
و آنکه امروزش را در نمی یابد ، هزار سال هم به کارش نمی آید
و آنگاه سهم یک روز زندگی را در دستانش ریخت و گفت
حالا برو و زندگی کن
او مات و مبهوت به زندگی نگاه کرد که در گوی دستانش می درخشید ، اما
می ترسید
حرکت کند ،
می ترسید راه برود ، می ترسید زندگی از لای انگشتانش بریزد
بعد با خودش گفت : وقتی فردایی ندارم ، نگه داشتن این یک روز چه
فایده ایی دارد
بگذار این مشت زندگی را مصرف کنم
آن وقت شروع به دویدن کرد
زندگی را به سر و رویش پاشید
زندگی را نوشید و زندگی را بویید
و چنان به وجد آمد
که دید می تواند تا ته دنیا بدود
می تواند بال بزند
او درآن یک روز آسمان خراشی بنا نکرد ، زمینی را مالک نشد ، مقامی را
به دست نیاورد
اما
اما درهمان یک روز دست بر پوست درخت کشید ، روی چمن خوابید
کفش دوزکی را تماشا کرد ، سرش را بالا گرفت و ابرها را دید
و به آنها که او را نمی شناختند سلام کرد
و برای آنها که او را دوستش نداشتند از ته دل دعا کرد
او در همان یک روز آشتی کرد و خندید و سبک شد
لذت برد و سرشار شد و بخشید و عاشق شد و عبور کرد و تمام شد
او در همان یک روز زندگی کرد
اما فرشته ها در تقویم خدا نوشتند :
امروز او در گذشت ، کسی که هزار سال زیسته بود  

دسته ها :
جمعه نهم 4 1385

من که بايد بروم
چه تفاوت دارد
دو ، سه روزی بيشتر
پنج روزی کمتر
وقت رفتن پر شور
اشک خواهم ريخت با ابر
اوج ميگيرم با باد
مست خواهم شد با گل
عشق خواهم داشت چون کوه
قصه ام طولانيست
قصه ام مثل ترکهای کوير
سخت و سنگين است
شمع کوتاهی دارم
و دو چشمی پر نور
که از عشق بازی يک درد قديمی
هر شب مهتابی
هر شب بارانی
هر شب تنهايی
آبستن اشک است
قلمم هم هر شب
دل به اين دشت سفيد می دهد و آواز می خواند
شمع هم بيدار است
آسمان مثل هميشه ...
در چارچوب پنجره خانه من زندانيست
وه چه بی رحمم من
بگذريم ....قصه ام طولانيست............

دسته ها :
جمعه نهم 4 1385
New Page 1

دسته ها :
سه شنبه ششم 4 1385
 

«به نامش، به يادش»

 

امام زمان (عج) خطاب به امام حسين (ع) :

سلام بر كسي كه فرشتگان آسمان بر او گريستند .

 

ريسمان هاي محكم الهي ،ستاره هاي هدايت و كشتي هاي نجات، اهل بيت رسولي هستند كه در راستاي هدايت خلق جان خود را در خطر آورد، خانداني كه اشك همدم دائمي آنان و آه مونس هميشگي ايشان بود.

غم محبوب ،اين كم ترين قلم را نيز در اشك و آه چرخاند و از اشك هاي هميشه جاري محبان اهل بيت ، نقش هايي بر دفنر دل زد.

مهدي جان اعتراف ميكنم كه نور خدا و علت خلقت عالم تويي و من «اشرقت الارض بنور ربكم» را با تمام وجود ميگويم.

اي كه باران از ابرها مي باراني و مانع افتادن آسمان بر زمين ميشوي ، قطره اي از باران معرفت خود را هم بر قلب ما بريز.

اي هم سخن شب هاي تار فاطمه، اي سنگ صبور ، اي همدم و هم راز چه عجب دارد اگر در هنگامه ي آتش و دود ، آن لحظه كه هيزم هاي نفرت و انتقام پشت در خانه ي وحي آتش گرفت، آن لحظه كه يك دامن گل ياس بين در و ديوار ، سوخته بود.همان لحظه كه غنچه ها را با مسمار چيدند ، مادرت نام مهدي را صدا كرده است ،آخر آن روز دستهاي پدرت علي(ع) بسته بود.

مهدي جان، اي طالب خون خدا ، روزي كه آقا و سرور شهيدان عالم، خون گلوي نازك علي اصغر را به آسمان پاشيد ، اشك هاي نهاني و بغض فرو خورده اش تو را صدا مي زد، و زينب نيز با باد تو ، تازيانه را تحمل مي كرد ، اگر اميد به آمدن تو نبود آيا امكان داشت زني تنها ، بعد از تحمل تشنگي و هفتاد و دو داغ ، بعد از تحمل دويدن در بيابان هاي پر خار و جمع كردن كودكان يتيم از بن خارها ، در حالي كه بدن عزيزانش زير نور ماه مي درخشيد به نماز شب بايستد؟؟!!!!!

 

شعله ي آتش هجران تو جان مي سوزد

وز فراق تو دل پير و جوان مي سوزد

اين چه درد است كز او خون جگر مي ريزد 

وين چه سوز است كز و جان جهان مي سوزد

 

(السلام علي الحسين و علي علي بن الحسين و علي اولاد الحسين و علي اصحاب الحسين).

اللهم عجل لوليك الفرج.......الهي آمين.

دسته ها :
دوشنبه بیست و نهم 3 1385
X