تعداد بازدید : 31401
تعداد نوشته ها : 43
تعداد نظرات : 0
دهه چهارم انقلاب دهه تولید ثروت از راه دانش
گفت و گو با دکتر محمد زلفی گل
اشاره :
نخبگان، یکی از عوامل توسعه در جوامع بشری هستند و تمدن و ملتی به رشد و شکوفایی نرسیده، مگر آنکه جایگاه ممتاز و ویژهای برای نخبگان خود قایل شده است. به بهانه برای آگاهی از وضعیت پژوهشی کشور و آشنایی با پیشرفتها، کمبودها و دغدغههای نخبگان پژوهش، بهانهای است تا به عملکردها و دستاوردهای پژوهشی کشور بیشتر پرداخته شود و مشکلات و چالشهای فراوری امر پژوهش و تحقیق در کشور بررسی شود بنابراین با دکتر محمدعلی زلفیگل، ریاست دانشگاه بوعلیسینای همدان و یکی از پژوهشگران برجسته ایرانی که با چاپ بیش از 250 مقاله ISI توانسته خود را به عنوان یکی از بیست دانشمند ایرانی معرفی شده از سوی مؤسسه ISI مطرح کند به گفتوگو پرداختیم که در پی میآید:
***
س : در ابتدا اگر ممکن باشد تقاضا داشتم ضمن تشریح اینکه ماهیت مقالات ISI ، دلیل اقبال آن در مجامع علمی کشور را چه می دانید؟
ج : ارزش علم به این است که منتشر شود؛ یعنی اینکه اگر علمی تولید کرده یا تحقیقی در آزمایشگاه انجام دهیم که سرانجام منجر به کشف و یا ابداع یک تکنیک، روش و یا چیزی شود و آن را منتشر نکنیم و در نزد خودمان نگه داریم، علم ما علمی میشود که در اصطلاح به آن «علم عنکبوتوار» میگویند و رشد پیدا نمیکند. چون نمیشود علم را زمینگیر کرد؛ یعنی اینکه هر چقدر دایره و محیط انتشار علم بیشتر شود و متخصصان مربوطه آن را بیشتر بخوانند و بیشتر نقد کنند و از آن بهره ببرند، جایگاه و ارزش بیشتری دارد؛ بنابراین، یک حرف یا یافته پژوهشی علمی که در یک مقاله یا کتاب در ابعاد گوناگونی منتشر کرد، مثلا میتوان آن را در محدوده یک شهر یا یک استان یا یک کشور یا در سطح دنیا منتشر کرد و اگر این مطلب علمی در ابعاد بینالمللی منتشر شود، مورد نقد و ارزیابی افراد بیشتری در سراسر دنیا قرار میگیرد و اگر ایرادی داشته باشد، زودتر برطرف میشود. همچنین اگر نقطه قوتی داشته و مطلب جدیدی را بیان کرده باشد، جهان بشریت بیشتر از آن بهرهمند و نیز آن طرح یا یافته پژوهشی و همچنین ارایهدهنده آن زودتر در محافل علمی مطرح شناخته میشود.
تعداد مقالات و تعداد ارجاعات به مقالات پژوهشگر، از معیارهای ارزیابی بروندادههای پژوهشی در همه جای دنیاست، چراکه تعداد ارجاعات مقالات، بیانگر آن است، این کار تحقیقاتی که انجام شده و یا کتابی که از شما چاپ شده، چقدر دیگران آن را مطالعه و از یافتههای آن استفاده کردهاند. البته باید افزود که تعداد ارجاعات، میتواند مثبت یا منفی باشد، حال آنکه تعداد ارجاعات مثبت است که ارزش یک مقاله را بالا میبرد. بنابراین با این تعریف، وقتی یک مقاله در یک مجله بینالمللی که محققان دورترین نقاط دنیا نیز آن را میخوانند، چاپ میشود، ارزش آن بیشتر از زمانی است که این مقاله در ابعاد محدود، چاپ یا منتشر میشود.
برای علوم بنیادی یک موقع تحقیق صورت گرفته مشکلی از جامعه را حل کرده باشد یا یک کار کاربردی باشد حتی ممکن است این تحقیق، مقاله هم نشود و یا اگر مقاله هم شد، صرفا یک مقاله بومی باشد؛ مثلا محققی، بیماری خاص یا یک گونه گیاه خاص را در ایران را کشف کند و یا پژوهشگری یک نظریه دینی و یا سیاسی را که صرفا در ابعاد جغرافیایی ایران کاربرد دارد، مطالعه میکند که شاید اصلا آن را در بیرون از کشور چاپ نکنند و اگر هم چاپ شود، محققان دنیا تمایل چندانی به خواندن آن نداشته باشند؛ بنابراین، علوم پایه و یا بخشی از علوم طبیعی ـ که یافتههای آن مورد توجه تمام پژوهشگران در سطح دنیاست و به عبارتی در جای جای دنیا کاربرد دارد ـ در ابعاد وسیعتر و بینالمللی چاپ شود، ارزش بیشتری دارد.
هماکنون سیصد هزار نشریه علمی در سراسر دنیا وجود دارد که از این تعداد، تنها سیزده هزار نشریه مورد تأیید مؤسسه اطلاعات علمی (ISI) مستقر در فیلادلفیای آمریکاست که آنها را بررسی میکند. از میان همه نشریات علمی، آن مجلاتی که به موقع چاپ میشوند، دانشمندان سرشناس بینالمللی عضو هیأت تحریریه آنها باشند، بیش از 40 درصد از مقالات آنها مربوط به دیگر کشورهای دنیا باشد، کیفیت مقالات از سطح مطلوبی برخوردار باشند، به آن زبانی که چاپ میشوند خوب ویرایش شوند و از نظر علمی، اطلاعاتش با دستگاهها و تکنولوژی به روز استخراج شده باشد، برگزیده و مقالاتش در سایت ISI نمایه میشوند.
مجلات ISI تقریبا 80 درصد علوم دنیا را پوشش میدهند و بر اساس مکان، نام محقق یا موضوع مورد تحقیق، خیلی راحت میتوانید به آخرین تحقیقات علمی دنیا دست پیدا کنید. مؤسسه اطلاعات علمی ISI، بخش اعظمی از علوم تولیدشده در دنیا را ساماندهی و کدگذاری میکند که دیگر تحقیقات تکراری در هیچ جای دنیا درباره یک موضوع خاصی انجام نشود، چون فرقی نمیکند وقتی عمر دو یا چند انسان برای یک پژوهش مصرف شود، به جامعه بشریت آسیب میزند یا وقتی چند کشور درباره یک موضوع خاص به طور جداگانه سرمایهگذاری کنند، در صورتی که امکان جلوگیری از آن باشد ولی به دلیل عدم آگاهی توجه نشود، این کار تکراری و موازی باعث افت بهای سرمایههای دنیا میشود؛ بنابراین، در کل دنیا با این روش کدگذاری و نمایهسازی مستندات علمی، میخواهند از کارهای تکراری و صرف هزینه، وقت و انرژی محققان دنیا در کارهای موازی و تکراری جلوگیری کنند که خوشبختانه به جز پایگاه ISI، پایگاه «گوگل اسکولار» و پایگاه «اسکاپوس» که حتی به تازگی در ارایه برخی تسهیلات قدرتمندتر از پایگاه ISI هم شده است و تعداد نشریات بیشتری را پوشش میدهد، این کدگذاری را انجام میدهند و با پیگیریهایی وزارت علوم در دولت نهم انجام شد، به حمدلله پایگاه اطلاعاتی جهان اسلام (ISC) برای ارایه مقالات فارسی راهاندازی شد تا بتواند آن مقالات را کدگذاری کند تا مثلا اگر یک محققی روی یک بیماری خاص در زمینهای مشخص کاری انجام داده است، دیگر محققان به جای دوبارهکاری از نتایج این پژوهش بهره ببرند؛ بنابراین، دنیا به این سمت در حرکت است که استخر دانش و مدیریت دانش داشته باشد. هنگامی که پژوهشگران دنیا، یافتههای خود را قطره قطره در یک جا بریزند، اقیانوس علم یا اصطلاح معروف آن «استخر دانش» پدید میآید که اگر اینها جدا جدا و جزیرهای باشد، آنگاه آن کارآمدی که آن اقیانوس دارد، نخواهند داشت؛ بنابراین بحث ISI، گوگل اسکولار، اسکاپوس و ISC هر یک نوعی مدیریت دانش هستند، حال با توجه به اینکه ISI دارای قدمتی بیش از پنجاه سال است و ارزیابی دقیقتر و امتحان شدهای دارد، متولیان علمی کشور برای نشریات علمی که در آن پایگاه نمایه میشوند، اعتبار بیشتری قایل هستند.
س : با توجه به سابقه شما و اینکه خود، پیش از آنکه رئیس دانشگاه باشید، پژوهشگر هستید، برآورد شما از وضعیت پژوهشی کشور چگونه است؟
ج : در حال حاضر با وجود آنکه بیش از پنجاه هزار نفر عضو هیأت علمی، بیش از 150 هزار نفر دانشجویان تحصیلات تکمیلی در دانشگاههای دولتی و خصوصی در کشور فعال هستند، هنگامی که بر پایه شاخص مقالات ارزیابی میکنیم، میبینیم شاید حدود 80 درصد پژوهشگران ایرانی، نقش کمرنگی در تولید علم دارند؛ بنابراین، باید راهکاری بیابیم که از این گروه عظیم دانشجویان تحصیلات تکمیلی و دکترا به خوبی استفاده شود. بنابراین اگر دهه های انقلاب اسلامی را به چند دسته، بخشبندی کنیم و دهه نخست انقلاب، ترویج علم، دهه دوم، تولید علم، دهه سوم، ارزیابی یافتههای پژوهشی مثل نشریات ISI و نقد آن و بررسی کیفیت یافتههای پژوهشی و استاندارد سازی تولیدات علمی بدانیم، دهه چهارم انقلاب اسلامی را باید دهه تولید ثروت از دانش بنا کنیم، به گونهای که از پژوهش و تحقیق، بدانیم ثروت تولید کنیم و این انشاءالله شدنی است تا وقتی که پژوهش و تحقیق ما منجر به این نشود که در راستای نیازهای جامعه و بخش بسیاری از آن تولید ثروت از دانش را در پی داشته باشد.
س : آمار تولید ثروت از دانش در ایران چگونه است؟
ج : مهمترین شاخص آن، رشد اقتصادی هر جامعه است، چراکه با محاسبه رشد اقتصادی هر صنعت یا شرکت، میتوان به میزان ثروتی که از راه دانش در آن تولید شده است، پی برد، به ویژه درباره صنایع دانشبنیان؛ آنهایی که محصولاتشان نیاز به نوآوری و ابداع، ابتکار و تحقیق دارد.
س : برخی افراد مدعی هستند که انتشار مقاله در نشریات ISI نوعی خروج علم از کشور است و آن را ملاک تولید علم در کشور نمیدانند؟
ج : این یک اظهارنظر بچگانه است. علم را نمیشود زمینگیر کرد؛ «زکاة العلم نشره». دین ما میگوید، اگر علم در چین هم هست باید بروید و آن را بیاموزید. علم با فناوری فرق میکند. در علم مالکیت مطرح نیست در فن، مالکیت مطرح است. فناوری، هنر بهکارگیری علم است؛ یعنی از علم چیزی تولید کنیم که ارزش خرید و فروش داشته باشد. این دو با یکدیگر تفاوت دارد، چون نمی توانیم از علم دنیا استفاده کنیم و از این همه مقالات و یافتههای پژوهشی آنها بهره ببریم و به ثروت تبدیل کنیم، میآییم میگوییم که علم خودمان را به کشورهای غربی ندهیم. آخر مگر چند درصد از علوم طبیعی که در دانشگاهها درس داده میشود، تولیدی خودمان است؟ زمانی میتوان این سخن را گفت که درصد قابل توجهی از علم دنیا مال ما باشد؛ هرچند در آن صورت، باز هم اصلا این تفکر درست نیست. همانگونه که گفتم، علم دنیا مثل یک اقیانوس است و حالا اگر یک قطره به اقیانوس نپیوندد، اتفاقی برای اقیانوس نمیافتد، بلکه آن قطره است که از ارزش خود کاسته است. هنگامی که کشورهای دنیا، جویبارهای علم خود را در یک اقیانوس میریزند، آن اقیانوس آنقدر سطحش گسترش مییابد که دانشمندان میتوانند بسیار بهتر از آن بهره برند.
پس این سخن، یک سخن ضدعلمی است و میتواند به این منجر شود که جامعه علمی ما را عقب نگه دارد، چون یک دانشمند یا پژوهشگر ایرانی، زمانی علمش ارزشمند است که نتیجه پژوهش وی را محققان دنیا مطالعه و نقد کنند و ارزش آن را بسنجند. اگر خودمان را تافته جدابافته بدانیم و از دنیا جدا کنیم، به نظر من عملا این با خلقت و آفرینش الهی نیز جور درنمیآید، چون ما در دین خود، بر این باوریم برای اینکه روزی عدالت در جهان حکمفرما شود، باید امام زمان(عج) ظهور یابند و مدیریت واحدی بر جهان داشته باشد تا اجازه داشته باشد اگر یک بخشی از دنیا ثروتمندتر است و درآمد خوبی دارد، آن را در مناطق فقیرتر هزینه کند. یا مثلا نفت متعلق به خوزستان است پس پول نفت هم باید همانجا هزینه شود، در صورتی که عدالت آن است که از منابع زیرزمینی آن مناطق، دیگر هموطنان نیز استفاده کنند و باید گفت، کسانی که چنین سخنانی میگویند، به واقعیت علم پی نبردهاند.
س : ناگفته پیداست که تولیدکنندگان علم، نخبگان هستند. شما نخستین مسئول راه اندازی بنیاد ملی نخبگان ایران بودید، عملکرد این بنیاد را چگونه ارزیابی میکنید؟
ج : در آغاز راهاندازی بنیاد ملی نخبگان که توفیق خدمت داشتیم، یکسری کارهای ابتدایی را که میشد، انجام دادیم و پس از آن که این بنیاد از معاونت اول رئیسجمهوری منفک شد، آقای دکتر واعظزاده به عنوان معاونت علمی و فناوری، مسئولیت بنیاد ملی نخبگان را پذیرفتند و انصافا در این دو سال گذشته، کارهای بسیاری برای نخبگان انجام گرفت و ساماندهی نخبگان، حمایت از آنان، جلسه هیأت دولت با نخبگان و الحمدالله تعداد زیادی از نخبگان شناسایی شدهاند از افرادی که در جشنوارههای گوناگون علمی، رتبه میآورند در حدود پنجاه میلیون تومان حمایت مالی میشد و مقرری برای افراد نخبه که در المپیادها و کنکورهای سراسری کارشناسی و کارشناسی ارشد در نظر گرفته شده است و به نظر من با روند کنونی در آیندهای نه چندان دور، بنیاد ملی نخبگان باید برای دریافت جایزههای نوبل علمی سرمایهگذاری کند و این شدنی است و به عنوان یک پژوهشگر، عملکرد بنیاد ملی نخبگان را از بدو تأسیس تاکنون، موفقیتآمیز ارزیابی میکنم. البته تشویق ها بایستی حساب شده و صرفا مبنای علمی داشته باشد و الا نتیجه عکس حاصل می شود.
زمانی که در حال تدوین آییننامه بنیاد ملی نخبگان بودیم، چهار بخش اصلی برای این بنیاد در نظر گرفته شد؛ نخبگان علوم بنیادی، نخبگان علوم کاربردی، نخبگان کارآفرین و نخبگان علوم دینی و این بنیاد، پژوهشگران برتر، استادان نمونه کشوری، برگزیدگان جشنوارههای فارابی، خوارزمی، نفرات برتر کنکور، المپیادهای دانشجویی و دانشآموزی (همان افرادی را که پیشتر کشورهای خارجی به دنبال جذب آنان بودند) شناسایی کرده و مورد حمایت قرار دهد که از جمله این حمایتها میتوان به تخصیص اعتبارات ویژه به دانشگاههایی که این افراد را جذب میکنند و پرداخت هزینههای خاص به اساتید اشاره کرد. اگر این روند کمی حسابشدهتر و با درایت بیشتری همراه شود، میتواند در آینده ضمن ساماندهی نخبگان کشور، افرادی را تربیت کند که هر کدام میتوانند بخشی از مشکلات جامعه را چه در مراکز تحقیقاتی و چه در مراکز صنعتی حل کنند.
س : شما چندی است در سمت ریاست دانشگاه بوعلیسینای همدان و پیش از آن هم به عنوان معاونت پژوهشی دانشگاه مشغول به فعالیت بودهاید؛ شاخصهای تولید علم و پژوهش را در دانشگاه بوعلیسینا و نیز در دانشگاههای کشور چگونه ارزیابی میکنید؟
س : دانشگاه بوعلیسینا تاکنون بیش از 1200 مقاله ISI، ششصد مقاله علمی ـ پژوهشی، بیش از 220 کتاب اعم از تألیف و ترجمه که در انتشارات دانشگاه بوعلیسینا به چاپ رسیده و راه اندازی و تاسیس مقطع دکترا در یازده رشته از شاخصهای اصلی این دانشگاه است. همچنین خوشبختانه چهار نفر از اساتید این دانشگاه به عنوان استاد نمونه کشوری برگزیده شدند و سه نفر از پژوهشگران دانشگاه بوعلی سینا، جزو 55 پژوهشگر برتر ایرانی هستند که از سوی مؤسسه OIC وابسته به سازمان کنفرانس اسلامی برگزیده شدند. همچنین کسب رتبه ممتاز توسط دانشجویان دانشگاه بوعلیسینا در جشنواره بینالمللی خوارزمی، المپیادهای دانشجویی، کنکورهای سراسری و انتخاب دانشجوی نمونه کشوری از این دانشگاه از جمله افتخاراتی بوده است که این دانشگاه در راه توسعه و پیشرفت علمی به دست آورده است.
این دانشگاه روند توسعه و تعالی علمی را به خوبی در حال پیگیری است و توسعه نسبی تحصیلات تکمیلی، توسعه به نسبت کمتر در رشتههای مقطع کارشناسی، جذب افراد مستعد به عنوان هیأت علمی از جمله سیاستهایی است که برای توسعه علمی در دانشگاه مدنظر است و میتوان گفت که دانشگاه بوعلیسینا در زمره دانشگاههای خوب تیپ 2 است. همچنین حمایت از اساتید و پژوهشگران در کنار کمکهای بنیاد نخبگان، حمایت بیست میلیون تومانی این بنیاد از استادیاران جوان، تلاش برای تشکیل قطب علمی و پژوهشی در دانشگاه بوعلی سینا در سطح ملی، تخصیص خوابگاههای به نسبت بهتر با توجه به بضاعت اندک دانشگاه به دانشجویان دکترا از جمله اقدامات حمایت دانشگاه از نخبگان و پژوهشگران است.
هرچند در کنار این مسائلی که برشمردم، یکسری کمبودها هم دیده میشود، از جمله اینکه نزدیک به هفت سال است برای دانشگاه، تجهیزاتی خریداری نشده است و بیشتر امکانات ما مستهلک هستند و اساتید مجبورند با صرف هزینههای کلان از امکانات دانشگاههای دیگر استفاده کنند که مشقاتی نیز برای دانشجویان و اساتید از جمله خطر تصادفات جادهای، هزینه، فرصت و سرگردانی را به جان بخرند که مثلا بروند و از امکانات یکی از دانشگاههای تهران یا دیگر کلانشهرها استفاده کنند. دانشگاه بوعلیسینا در زمینه ملزومات پژوهشی واقعا با مشکل روبهروست و در تأمین بودجه پروژههای عمرانی نیز مشکل دارد و این در حالی است که فضای فیزیکی دانشگاه، متناسب با حجم دانشجویان و افزایش ظرفیت دانشگاه نیست که امیدواریم با حمایت وزارت علوم و دولت محترم، این مشکلات را هرچه سریعتر برطرف کنیم.
س : به عنوان یک رئیس دانشگاه و فردی که بارها و بارها توسط مجامع گوناگون به عنوان یک نخبه برگزیده شدهاید، از دولت چه انتظاری دارید؟
ج : دانشگاه باید جایی باشد که با برنامه پیش برود؛ یعنی در پذیرش دانشجو، هنگامی که دانشگاه اعلام کرده است که ظرفیت بیست نفر را دارد، سازمان سنجش نباید یکباره سی نفر را برگزیند. شاید آن دانشگاه اصلا کلاس سی نفره نداشته باشد و این سی نفره شدن باعث شود دانشگاه آن ورودی را به دو گروه تقسیم و هزینههای تأمین استاد برای دو گروه را تأمین کند؛ بنابراین باید تلاش شود که دانشگاههای ما بر پایه برنامه پیش روند و نباید نظم و برنامه دانشگاهها را بر هم زد. اما همانطور که علم جدید، تولید تکنولوژی جدید میکند، اطلاعاتی هم که از فناوری و دستگاههای جدید به دست آورده میشود ، منجر به تولید علم جدید میشود .
بنابراین باید دانشگاههای ما به جدیدترین تجهیزات مجهز شوند و دولت اگر نمیتواند به واسطه تحریم برخی دستگاهها را بخرد، میتواند با توکل به خدا و بهرهوری از افراد توانمند داخل کشور، بسیاری از دستگاهها و وسایل آزمایشگاهی را در داخل کشور از طریق مونتاژ تولید کند. ما این افراد را داریم و دولت باید با تخصیص اعتبارات ویژه یک نهضت ساخت دستگاهها و فناوریهای مورد نیاز دانشگاهها را در سطح کشور ایجاد کند و از افراد توانمندی که طرحهای آنها به تصویب میرسد، حمایت کند.
همچنین دولت برای هر دانشجوی دکترایی که به خارج از کشور میرود. بیش از 150 میلیون تومان هزینه میکند. خوب است دستکم همین مقدار هم در داخل کشور به ازای هر دانشجوی دکترا تخصیص داده شود تا ضمن تجهیز دانشگاههای کشور، با استفاده از همین تجهیزات، دانشجوی دکترای ما با کیفیت فارغالتحصیل شود و در آینده هم در تولید علم و حل مشکلات کشور تأثیرگذار باشد. در حالی که برای دانشجویانی که به خارج از کشور رهسپار میشوند، به مراتب بیش از دانشجویانی که در داخل ادامه تحصیل میدهند، هزینه میشود. من بر این باورم که این روند باید برعکس باشد و به هر دانشگاه محل تحصیل دانشجویان دکترا دو برابر آن هزینهای که در خارج هزینه میشود تخصیص داده شود، چون با این پول، نه تنها تجهیزات مورد نیاز آن دانشجو تهیه میشود، بلکه وسایل آزمایشگاهی و فضای فیزیکی برای استفاده دیگر دانشجویان ایرانی نیز باقی میماند.
س : یکی از دغدغههای نخبگان و نیز یکی از عوامل بازدارنده آنها از تلاش و تکاپو برای تولید علم و تحقیق و پژوهش مشکلات معیشتی است. در این زمینه چه کارهایی انجام گرفته و چه کارهایی توقع است انجام پذیرد؟
ج : اساتید دانشگاهی که سابقه بیشتری دارند، قاعدتا مسکن و سرپناهی تهیه کردهاند، ولی هماکنون یک استادیار تازه استخدام شده ـ با این توجه که کسی که موفق به گرفتن مدرک دکترا شده، واقعا یک نخبه است ـ با حقوق حدود ماهی یک میلیون تومان. باید سالهای سال که در تهران و بیشتر مراکز استانها کار و تلاش کند تا بتواند مثلا یک خانه چهل متری بخرد؛ بنابراین، مجبور است بر درآمد خود بیفزاید و چندین جا درس بدهد و به اصطلاح خود را به آب و آتش بزند تا بتواند پس از پنج یا شش سال یک آپارتمان چهل یا پنجاه متری تهیه کند. این نشدنی است باید ببینیم که برای یک استادیار در خارج از کشور چند دلار هزینه میشود و با یکسری تناسببندی، رفاهی برابر برای این قشر فرهیخته در نظر گرفته شود و آنان صرفا مشغول به تحقیق و پژوهش شوند نه اینکه مجبور باشند برای امرار معاش، از وقت مطالعه و تحقیقشان بزنند.
با شناختن جایگاه واقعی دانش و اصحاب علم و در توزیع منابع مالی، باید سهم ویژهای برای نخبگان کشور در نظر گرفت و فکر میکنم هرچقدر برای نخبگان هزینه شود، مردم ما هم راضی هستند چون مردم میدانند که اگر برای نخبگانشان هزینه بشود، آنها با دستاوردهای علمی و تکنولوژیکی که پدید میآورند، آینده کشور و فرزندانشان تأمین خواهد شد؛ مثلا تصویب شده بود که برای دانشجویان دوره دکترا حق بورسیهای در نظر بگیرند تا به جای اینکه آنها این طرف و آن طرف کار کرده تا هزینههای زندگی خود و خانوادهشان را تهیه کنند، ولی هنوز عملا پولی از این بابت به دانشگاهها پرداخت نشده است و دانشجویان دکترا به جای اینکه تمام وقت در آزمایشگاهها و مراکز پژوهشی مشغول تحقیق باشند، مجبورند بخشی از زمان خود را صرف کار و تأمین زندگی اولیه خود کنند. البته در قبال یک برون داد و ارزیابی این حمایت صورت گیرد و به افرادی پرداخت شود که خروجی پژوهشی مناسبی دارند.
س : نظرها و آرای گوناگونی درباره اینکه «نخبه کیست» وجود دارد؛ به نظر شما اصولا نخبه به چه افرادی گفته میشود؟
ج : نخبه کسی است که نقش او در تولید فکر، علم، محصول، نظریه جدید محرز شده باشد و در راستای تولید علم، ثروت و فناوری مؤثر عمل کرده باشد که هر یک از این شاخصها نیز قابل بررسی و ارزیابی است. به نظر من، یک فرد صنعتگری که تحصیلات آکادمیک هم ندارد و در اثر یک نوآوری، محصولی را تولید میکند و ثروتمند میشود و مشکلی از جامعه یا خودش را حل میکند، آن فرد هم نخبه است؛ سیاستمداری که با بهکارگیری یک سیاست درست، یک استراتژی، سمت و سویی به مدیریت منابع انسانی و مادی کشور بدهد، آن فرد هم نخبه است؛ یا یک دانشگاهی با ابداع، اکتشاف، چاپ مقاله و کتاب هایی که حرفهای جدیدی در آن برای گفتن هست، آن فرد هم نخبه است؛ بنابراین، نخبه، مرز مشخصی ندارد هر کسی که فکر کند و کاری انجام دهد که خروجی آن، به دست آوردن یک محصول و تفکر جدید باشد، آن فرد را نخبه باید نامید.
بیمه پژوهش یکی دیگر از ضرورتهای حمایت از نخبگان است. به این گونه که هر طرحی تصویب میشود، بخشی از آن را از حقالتحقیق مجری و یک بخشی را کارفرما تأمین کنند تا اگر در میانه راه با شکست روبهرو شد، یا کارفرما نخواست آن را انجام دهد، طرح ناتمام نماند و پژوهشگر بتواند با تأمین منابع مالی مورد نیاز، پژوهش خود را به پایان برساند؛ این خود باعث میشود که ارتباط بین صنعت و دانشگاه هم بیشتر شود.
پژوهشگران ما باید دغدغه زندگی نداشته باشند تا بتوانند تولید علم کنند و دانشگاهها باید برای تولید ثروت از علم بیشتر تلاش کنند تا جامعه و صنعت جایگاه ممتازتری برای آنها متصور شود؛ برای مثال، وزارت مخابرات در اقدامی سنجیده، قرارداد پژوهشی و علمی با پانزده دانشگاه کشور بست و از ظرفیتهای موجود در بخش تحصیلات تکمیلی این دانشگاهها استفاده کرد؛ هرچند که شایستهتر بود این قراردادها با همه دانشگاههای کشور یا دستکم بیشتر دانشگاهها نیز بسته می شد. علم و دستاوردهای علمی در کشور ما در برخی از زمینه علوم شیمی از کشورهای برتر منطقه همچون ترکیه نیز پیشی گرفته است، در کنار اینکه یکی از مزیتهای کشور ما فرآوردههای شیمیایی در نفت و گاز است، تعجب میکنم که وزارت نفت با دانشگاهها و مراکز پژوهشی کشور وارد مذاکره نمیشود تا با استفاده از پتانسیلهای دانشگاهی داخلی، از متخصصان کشور در رشتههایی همچون مهندس شیمی، شیمی، زمینشناسی ...... بخواهد به کمک صنعت کشور بیایند تا در آینده به جای پنجاه دلار، هر بشکه نفت را پانصد دلار بفروشیم، تا از یک سو درآمد بیشتری عاید کشور شود و از سوی دیگر، فرصتهای شغلی بیشتری در کشور پدید آید و از واردات و تکنولوژی بیگانه نیز صنایع داخلی بینیاز شود.
اینها کارهایی است که باید انجام شود، همانطور که شخصا به آقای احمدینژاد، این موضوع را گفتهام باید یک مدیر جسور در رأس هرم باشد تا با تجهیز دانشگاههای کشور و آزمایشگاههای دانشکدهها، محققان و دانشگاهیان کشور را وارد گود تولید و خودکفایی کند. همچنین متولیان و مدیران علمی کشور برای دهه چهارم انقلاب، باید تدبیری بیندیشند که تولید ثروت از علم را در این دهه افزایش دهند و باید فکر کنیم که چه کنیم که مواد خام کشورمان را مفت نفروشیم؛ چه کنیم که مشکل اشتغال کشور حل شود؟ با محوریت توسعه پایدار کشور چه کنیم که منابع محدود خود را به نیازهای نامحدودمان اختصاص دهیم؟ بنده به عنوان یک پژوهشگر از متولیان علمی و سیاسی کشور میخواهم در این زمینه، چارهای بیندیشند.
س : این تفکر در میان برخی مدیران هست که صنعت برای دانشگاهها پول خرج کند که چه شود؟
ج : حتی یک کارخانه پفکسازی باید تحقیق کند و در بستهبندی و کیفیت، نوآوری داشته باشد تا بتواند در بازار رقابتی، حضور داشته باشد. بیشتر صنایع کشور باید بخش R&D و مراکز تحقیق و توسعه داشته باشند. به همین دلیل با تحقیق و توسعه هر روز نوآوری و توسعه دارند. بالاخره انسانها سلایق متفاوتی دارند که آنها برای پاسخ به این نیازها با پژوهش حتی اقدام به مدسازی هم میکنند.
*منبع : www.tabnak.ir ، شنبه ٧ دی ١٣٨٧
دسته ها :
شنبه بیست و یکم 10 1387