ایجاد معنویت، ایثار و شهادتطلبی
مفاهیم و اصطلاحات معنویات، ایثار، جهاد و شهادت و پدیدههایی نامفهوم و غریب و بیگانه در رژیم منحط پهلوی بودند. محیط غرق در فساد و شهوات رژیم پهلوی، هواهای نفسانی را بر عقلها و قلبها غلبه داده و حاکم کرده بود. اسیر دنیا و مادیات شدن و تمام هم و غم خود را مصرف شکمپرستی، راحتطلبی و رفاه و لذتکردن، از ویژگیهای بارز آن دوران بود و جایی برای معنویت باقی نگذاشته بود. جوانان عمدتاً به چیزی جز خوشی و لذت و لهو و لعب فکر نمیکردند. گوشدادن به موسیقیهای مبتذل شرکت در مجالس لهو و لعب و رقص و آواز، روابط بیبند و بار و نامشروع بین زنان و مردان و دختران و پسران، دیگر مجالی برای ظهور و عرصة ایثار و شهادت نگذاشته بود.
به برکت پیروزی انقلاب اسلامی و در اثر تغییر ارزشها و تحولات جوانان، دستاورد بزرگ دیگری حاصل گردید و آن به وجود آمدن روح معنویت و ایثار بین مردم، خصوصاً جوانان عزیز کشور بود. جوانان این مرز و بوم اعم از دختر و پسر، نه تنها به محیط فاسد دوران پهلوی پشت پا زدند، بلکه با تحولی که در آنان به وجود امد، انسانهای وارسته و متدینی شدند که معنویت و ایثار و شهادت و شهادتطلبی در اعماق وجود آنان نفوذ و رسوخ کرد. هر چند برخی جوانان در اثر تربیت غلط خانوادگی و محیط نامساعد زندگی و یا اراده و میل خود، توفیق قرار گرفتن در جرگة این دسته از جوانان را پیدا نکردند، اما به هر حال قشر عظیمی از جوانان کشور در اثر انقلاب متحول شده و به معنویت و مقامات انسانی والایی دست یافتند.
این معنویت که در جوانان به وجود آمده بود، نه از روی تظاهر و ریا بود و نه از سر پیری و ناتوانی که بگوییم در جوانی هر کاری که خواستهاند کردهاند و حالا سر پیری و از ناتوانی روی به خدا و معنویت آوردهاند. آنان در نهایت اخلاص و در عنفوان جوانی و تنها به واسطة مبارزه با هواهای نفسانی به این مقامات عالی رسیدند. عشق به خدا و محو در جمال او شدن، وصال حق را طلبیدن، عشق و محبت به ائمه معصومین(ع) مناجات و نماز شب، از جلوههای معنویت این جوانان بود. برای شناخت معنویت و اخلاص این عزیزان، بهترین کار مراجعه به احوالات آنها در خلوت خویش و در روزها و لحظات آخر عمرشان میباشد. وصیتنامة آن دسته از این عزیزان که به فوز شهادت نائل شدهاند، گویای احوال درونی آنان است. قلم را به حریم مقدس وصیتنامة این عزیزان میبریم و رشته سخن را به حالات درونی آنان که بیهیچ شائبهای به سخن درآمدهاند، میسپاریم.
شهید حسین موحد رستگار: «احساس میکنم که آخرین کلامم را روی صفحة کاغذ مینویسم و بسیار خوشحالم و از خوشحالی در پوست خود نمیگنجم. احساس میکنم خدا با من است. احساس میکنم ضیافت ائمه اطهار و اولیاء الله برایم آماده شده است. احساس میکنم شهدا را میبینم. احساس میکنم لحظهای دیگر در کنارشان جای خواهم گرفت.»١
شهید مجید احمدی: «به نام او که زنده به اویم و رفتنم به سوی اوست، بودنم، وجودم، تمام هستیام، معشوقم، معبودم و راه و هدفم اوست. با ذره ذره وجودم، با رگ و پوستم و با قلبم احساسش میکنم، اما افسوس که احساسم را نمیتوانم بیان کنم.»٢
شهید حسینعلی اشرفیان: «خدایا این روح پریشان، درد دل دردمندی فقیر و بینوایی اسیر و مستمندی سراپا تقصیر و سوز و گذار، عبدی است که تنها آرزویش رسیدن به وصال توست. این شرمندة ناتوان، این عبد کوچک، آرزویی جز یافتن مغفرت و بخشایش تو ندارد و برای او میلی جز پرواز به کوی تو نیست.»٣
شهید محمد مصطفوی: «خدایا! به من ایمانی عطاکن که همیشه حضور تو را در قلبم احساس کنم. معبودم! مرا به نفسم وامگذار و حب خودت را در دلم جای ده و مرا از لذتهای دنیا دور بدار.»٤
شهید محمد داودیان: «خدایا تو میدانی که شهادت من به خاطر پست و مقام نیست. به خاطر تکبر و خودپسندی و عجب و ریا نیست. شهادت من به خاطر عشق تو و عشق به راه توست. از تو میخواهم مرا از یاران صالحین اسلام قرار دهی و در راه خودت به شهادت برسانی.»٥
همین معنویتها بود که جوانان عزیز کشور ما را به مرزهای ایثار و شهادتطلبی رسانده و آنان را به آن طرف مرز، که سرزمین عشق و عاشقی و شهود و وصال حق بود، عبور داد. سرزمینی که قابل وصف نیست، فقط باید رفت و دید تا بتوان آن را فهمید و احساس کرد. عشق به دیدار حق و شهادت در راه او، منتهای آرزوی جوانان بود. آنها مشتاقانه و صادقانه از خداوند متعال طلب شهادت میکردند. این ایثار و گذشت و شهادتطلبیها دنیا را تکان داد و مسلمین جهان را متوجه خود ساخت. وجود این فضای معنوی و شهادتطلبی، دیگران را به غبطه و حسرت انداخت.
عدنان ذکری الحسینی امام جمعه مسجد ملبورن استرالیا در سفر به ایران با دیدن این صحنهها و فضای معنوی گفت: «وقتی پیرمرد مسلمانی را دیدم که میگفت سه تن از فرزندانش را در جبهههای حق علیه باطل تقدیم اسلام کرده و خودش نیز با این که هفتاد سال از عمرش میگذرد، آرزوی رفتن به جبهه و شهادت در راه خدا را دارد، با خود گفتم ای کاش من هم در میان این مردم فداکار و دلیر بودم و در خاک مقدس این سرزمین، تحت لوای اسلام به شهادت میرسیدم.»٦
شهادت تعداد زیادی از جوانان برومند این کشور اگرچه از جهتی مایة تأسف و تأثر و خسران جامعه است که چنین عزیزانی را از دست میدهد، اما از جهت دیگر، مایه افتخار و سعادت است و خود به عنوان یک دستاورد مهم دیگری محسوب میشود که این جوانان به برکت انقلاب اسلامی توانستند با بهترین و والاترین شکل مرگ یعنی شهادت، از دنیا هجرت و به جهان ابدی سفر کنند، آنها خود به فوز ابدی و سعادت جاوید رسیدند و با رفتنشان، پایههای اسلام و انقلاب را مستحکم کردند. در این مورد امام خمینی(ره) میفرمایند:
«این نهضت اسلامی برای این دسته، این تحول را به بار آورده که اشخاصی که اصلاً وارد این کارهای جنگی نبودهاند، یک دفعه متحول شدهاند و اشخاصی که جنگی شدهاند و اشخاصی که در راه اسلام فداکاری کردهاند و شهید دادهاند و من در عین حالی که بسیار متأسفم از این عزیزانی که از دست ما رفتهاند، ولیکن مباهات میکنم به این تحولی که برای آنها پیدا شده است.»٧
پی نوشت:
١- سخن آشنا (گزیده ای از وصیت نامه های شهدای گررانقدر جنگ تحمیلی) ، ص ٣٤
٢ - همان، ص ٨٢
٣- همان، ٨٣
٤- همان، ٧٩
٥- همان، ص ٨٠
٦- معاونت فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی، انقلاب اسلامی ایران در چشم انداز دیگران، ٣٨
٧ - در جستجوی راه از کلام امام، دفتر دهم، ص ٣٨٢ (سخنرانی مورخ ١٦/١٢/١٣٥٨)
* منبع : ٩٢ دستاورد انقلاب اسلامی ایران، ص ١٦٥
دسته ها :
يکشنبه بیست و دوم 10 1387