جناب آقای رفسنجانی ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام?سلام این حقیر را پذیرا باشید. با توجه به جو مدرنیته ای که در عصر حاضر ایجاد شده خواستم به یاد تاریخ نامه ای را به روش قدیم برایتان بنگارم امیدوارم در پیچ و خم پستچی ها ! گرفتار نشود و مستقیم به دست مبارک خودتان برسد.
قبل از هر چیز رحلت جانسوز عارف زاهد? مرجع ساده زیست حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره)را خدمت جنابعالی و تمام عارفان و زاهدان و ساده زیستان عالم تسلیت می گویم. <**ادامه مطلب...**>
آقای رفسنجانی امیدوارم از این نامه خاطر شریفتان یک صدم درصد هم رنجور نشود باور کنید نه به پست و مقام والایتان حسادت !می کنم و نه خشمگینم! اصلا نمی توانم حسادت بکنم مرا چه به مقام شما ؟!چون ما ذاتا برای رعیتی بوجود آمده ایم ! و اربابی و بزرگی به گروه خون ما نمی خورد. شاید باور نکنید! حتی تا به امروز یک آقا زاده از نزدیک ندیده ایم که به جایگاهش حسادت کنیم! حال مقام شما جای خود دارد!.
آقای رفسنجانی ! شاید بنده را اصلا نشناسید! یعنی نباید هم بشناسید چون قرار نیست که شما تک تک ?? میلیون ایرانی را بشناسید . ولی من شما را ? خوب که نه ولی تا حدودی می شناسم! البته تقصیر این عوام زدگی بنده است که خوب نمی شناسمتون ! آخر من همیشه در مورد شما به اشتباه می افتم ! یک سری صحبتهایی از شما می شنوم تا می آیم بهتون عادت کنم ! و خوب بشناسمتان یک سری حرفهای دیگر ازتون به گوشم می رسه به اشتباه می افتم که حرفهای اول از کی بود؟! حرفهای بعدی ازکیست؟!.
ای بابا باز که گیج زدم ! اصلا نمی دانم چرا من هی متناقض فکر می کنم ! اصلا چرا این ذهن من رنگ عوض می کنه؟!به هر حال ببخشید اگر حرفهای ناموزون تو نامه ام است ! باز تقصیر همان عوام زدگی است که گفتم !
شنیده ام تصمیم گرفته اید این محمود خان احمدی نژاد را خیت کنید و نزارید دوباره رای بیاره ! و برای همین امر تمام کارگزاران و کار نگزاران !را در این امر خطیر مشارکت اسلامی! داده اید ؟!
از شنیدن این خبر دلم خنک شد! بهترین کار را کرده اید! اصلا این احمدی نژاد به درد هیچ چیزی نمی خورد ! نه سواد درست حسابی دارد ! و نه تیپ و قد خوب ! فکر می کند مدرک دکترا داشتن اون هم از دانشگاه دست چندمی یکی از این شهرستانها ! حالا نمی دونم آزاد بود یا زندانی ! نه منظورم دانشگاه بود ! شد هنر !
اصلا کسی که حرمت بزرگتر از خودش را نگه ندارد به درد کارمندی هم نمی خورد! چه برسد به ریاست جمهوری ! همش می گوید ملت ملت بابا ملت کیلویی چند؟! حرف زدن هم بلد نیست! فکر می کند با مردم بودن و برای مردم بودن هم شد کار؟! گفتم که بی سواده! اورا هم به بزرگی خودتان ببخشید!
داشت یادم می رفت ?از مسافرین برلین چه خبر؟! همانهایی که رسوا شدنشون را همانند واقعه طبس خواندید؟ آره همان خطبه نماز جمعه را می گم که گفتید خاطره طبس در برلین زنده شد و توسط خدا دشمنان دین رسوا شدند? یادتان آمد؟! شنیده ام در زیر سایتون برای نابودی احمدی نژاد کار می کنند! باز هم کار خوبی کردید !؟ من نمی دانستم توی خطبه ها اونموقع شوخی می کنید ؟! و الا گنجی را چه به دشمنی خدا ؟!
به هر حال از اینکه من فکرم در مورد شما هی ضدو نقیض می شود ببخشین !
راستی آقای رفسنجانی ! چون خدا ترس هستید و بیشتر به فکر آخرتید خواستم بگم آن باتوم سنگینی که توسط طرفداراتون تو انتخابات قبلی به خاطر یه سئوال بنده را یک هفته خانه نشین کرد را بخشیدم ! ای بابا چی گفتم باتوم را نه ? طرفدارانتان را بخشیدم تا این احمدی نژاد فکر نکنه فقط اون مخالفهاش را می بخشدالبته مگر می شودرفقای شما را نبخشید!
باز هم چون داشتم به یک سری از متناقضات ذهن لا کردارم در مورد شمادر جمع دوستان مؤمن و خدا جویتان اشاره می کردم محترمانه راه خانه مان را نشانم دادند تا یک وقت خدای نکرده با افکار پلیدم آخرتم را از دست ندم ! از آنها هم متشکرم! که نگذاشتند آخرتم خراب شود.
از حضرتعالی هم که به خاطر این ملت ! و مستضعفان و درد کشیده های جامعه شبانه روز در تلاشید مرفه بی درد احمدی نژاد را نابود کنید نهایت تشکر را دارم! . ما که چیزی نیستیم? اجرتان با او که به خاطرش از جان مایه می گذارید!.
در خاتمه از محضر بزرگانه شما می خواهم بعد از مطالعه این نامه آن را مچاله کرده و معدوم فرمایید تا بعدا مورد سوء استفاده متحجرین قرارنگیرد!
کوچک شما خودم!
عنایت خاص صاحب الزمان(عجل الله فرجه) به ما ایرانی ها
داشتم کتاب آشتی با اامام عصر(ارواحنا فداه) را می خواندم که به داستان جالبی در مورد عنایت خاص صاحب الزمان(عجل الله فرجه) به ما ایرانی ها برخوردم
در دوران جنگ جهانی اول و اشغال ایران توسط قوای انگلیس و روس – که حملات و هجوم به ملت شیعه اوج گرفته بود- مرحوم آیه الله میرزای نائینی(قدس سره) خیلی پریشان بود و نگران از این که این وضع به کجا خواهد انجامید؟!
نکند که این کشور محب و دوستدار امام زمان (ارواحنا فداه) از بین برود و سقوط کند! در همان زمان ها، شبی به آستان امام عصر (عجل الله فرجه) متوسل شد و در حال توسل و گریه و ناراحتی به خواب رفت.درعالم خواب دیدن دیواری است به شکل نقشه ایران و این دیوار شکست برداشته و خم شده و درحال افتادن است. در زیر دیوار، یک عده زن و بچه نشسته اند و دیوار در حال فرو ریختن روی سر آنهاست.
وقتی مرحوم نائینی(قدس سره) این صحنه را می بیند، به قدری نگران می شود که فریاد می زند و می گوید: "خدایا! این وضع به کجا خواهد انجامید؟"
در این حال می بیند که حضرت ولی عصر(علیه السلام) تشریف آورند و انگشت مبارکشان را به طرف دیوار که خم شده و در حال افتادن بود گرفتند و فرمودند:
«این جا شیعه خنه ی ماست. می شکند، خم می شود، خطر هست، ...
ولی ما نمی گذاریم سقوط کند. ما نگه اش می داریم.»
(آشتی با امام عصر(عجل الله فرجه) صفحه 46- فرازی از تجلیات امام عصر(ارواحنافداه) صفحه 54)