این جا سر حسین را با تیغ کین بریدند
هم جسم بی سرش را در خاک وخون کشیدند
شمرستمگر آمد با خنجر کشیده
در پیش چشم مادر سر از پسر بریده
او می برید از تن سر از حسین زهرا
پیچیده ناله های زهرا میان صحرا
زهرا زجنت آمد در گوشه ای زگودال
می دید نور چشمش هی می زند پر وبال
خنجر زحنجر این جا شرم وحیا نموده
سر از قفای مولا قاتل جدا نموده
لب تشنه سر بریدند از نور چشم حیدر
شرمی نکرده قاتل از زادۀ پیمبر
بعد از بریدن سر تن را به خون کشاندند
ده اسب را به روی جسم حسین دواندند
التماس دعا: محسن زاده