سید محمود علایی طالقانی (۱۵ اسفند ۱۲۸۹-۱۹ شهریور ۱۳۵۸) روحانی شیعه ،سیاستمدار ،عضو مجلس خبرگان رهبری و نخستین امام جمعه تهران پس از انقلاب ۵۷ بود.تحصیلات ابتدایی را نزد پدر اغاز کرد و پس از آن در مدارس رضویه و فیضیه قم تا سال ۱۳۱۷ تحصیل را تا درجه اجتهاد ادامه داد.وی در موقعیتها و شرایط مختلف به مخالفت با رویههای جاری در حکومت دودمان پهلوی پرداخت و چندین بار در پی دستگیری روانه زندان شد.
وی پس از پیروزی انقلاب ایران در بهمن ۱۳۵۷ ریاست شورای انقلاب را بر عهده گرفت و پس از آن با رای مردم تهران در ۱۲ مرداد ۱۳۵۸ به عنوان نماینده این شهر راهی مجلس خبرگان رهبری شد و در مرداد همان سال از سوی آیت الله خمینی به عنوان امام جمعه تهران منصوب شد و تا قبل از مرگ ۵ نماز جمعه را برگزار کرد.
وی بعد از انقلاب از مخالفان اعمال پوشش و حجاب اجباری برای زنان بود و استفاده از آن را اختیاری عنوان میکرد. وی در مصاحبهای که در روزنامه کیهان ۲۰ اسفند ۱۳۵۷ منتشر شد نظر خود را چنین شرح داد:
اجباری حتی برای زنهای مسلمان هم نیست.چه اجباری؟ حضرت آیت الله خمینی نصیحتی کردند مانند پدری که به فرزندش نصیحت میکند راهنمائیش میکند که شما اینجور باشید به این سبک باشید.
وی در ۱۵ اسفند ۱۲۸۹ خورشیدی (برابر با روز شنبه ۴ ربیع الاول ۱۳۲۹ قمری) در خانوادهای اهل علم و دارای روحیات انقلابی در روستای گلیرد طالقان دیده به جهان گشود ،پدرش ابوالحسن علایی طالقانی تخستین استاد وی بود.آیت الله خمینی در نامهای که به مناسبت وفات محمود طالقانی منتشر کرد از پدر وی چنین یاد میکند.
رحمت خداوند بر پدر بزرگوار او که در رأس پرهیزگاران بود و بر روان خودش که بازوی توانای اسلام.
در سال ۱۳۱۷ پس از گذران تحصیلات در مدرسه فیضیه و رضویه قم از آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی اجازه نامه اجتهاد دریافت و در سال ۱۳۱۸ برای تدریس در مدرسه سپهسالار یا دانشگاه روحانی (مدرسه شهید مطهری فعلی) راهی تهران شد.
وی در اسفند سال ۱۳۱۶ با بتول اعلایی فرد ازدواج میکند.
محمود طالقانی در دورههای مختلف و شرایط گوناگون نظیر رویداد کشف حجاب و وقایع ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ به مخالفت علنی با رویکردهای جاری حکومت پهلوی پرداخت و همچنین بارها به دلایل مختلف نظیر پنهان کردن سید مجتبی نواب صفوی که در آن زمان فراری محسوب میشد یا ارائه آموزشهای مذهبی و مبارزاتی و انتشار اعلامیههای اعتراضی به تبعید و زندان محکوم شد.
درباه زندگی سیاسی و اجتماعی مرحوم طالقانی تا کنون آثار متنوعی به رشته تحریر درآمده و هر یک از نویسندگان سعی کردهاند با تکیه بر آثار و مدارک موجود تصویری از زندگی ایشان ارائه دهند. ویژگی خاص شخصیتی ایشان از یک سوی و نقش هدایتگر و رهبریگونه وی در غیاب آیتالله سید روحالله خمینی در سالهای قبل از پیروزی انقلاب اسلامی سبب شده که هر یک از نویسندگان تنها به بخشی از حیات سیاسی و اجتماعی ایشان بپردازند.
به طورکلی آثاری که درباره آیتالله طالقانی به رشته تحریر درآمده و چاپ و منتشر شدهاست به چهار دسته تقسیم میشود: ۱. دسته اول شامل مجموعه مقالات و کتبی است که صرفاً به زندگی سیاسی و اجتماعی بدون تکیه بر اسناد موجود (شهربانی سابق – ساواک و...)پرداختهاند این دسته از آثار اغلب در سالهای پس از وفات آیتالله طالقانی به رشته تحریر در آمدهاند.
۲. دسته دوم آثار موجود درباره طالقانی مقالات و کتبی است که بیشتر به اندیشههای طالقانی در ابعاد سیاسی، اجتماعی و گاها اقتصادی پرداخته است. این دسته از آثار اگر چه از سال ۱۳۷۶ حجم بیشتری را به خود اختصاص میدهد؛ ولی به لحاظ محتوایی مفید و قابل توجهاست.
۳. دسته سوم از آثار منتشره درباره طالقانی مجموعه سخنرانیهای ایشان است. این دسته از آثار اگر چه فاقد هر گونه توصیف و بینش است و تنها صرف متن سخنرانیها را در بر میگیرد ؛ ولی از آنجا که مجموعهای از سخنرانیهای ایشان را در بر میگیرد، مفید و قابل توجهاست. آخرین نمونه از این گونه آثار کتاب منارهای در کویر است.
۴. دسته چهارم و آخرین آثار درباره زندگی و فعالیت سیاسی و مبارزات طالقانی، انتشار اسناد توسط سازمانها یا نهادهای مختلف است که آخرین نمونه آن مجموعه اسناد سه جلدی مرکز بررسی اسناد تاریخی درباره طالقانی است اثر حاضر در واقع تلفیقی از آثار چهارگانه مذکور است. این اثر نه اسناد صرف فنه زندگینامه بدون اسناد و نه اندیشه صرف طالقانی است. در واقع نویسند ه در تدوین و تألیف اثر مذکور اهداف ذیل را دنبال کردهاست: شخصیت شناسی سیاسی آیتالله طالقانی و جایگاه وی در متن رویدادهای انقلابی ؛ بازیابی کلی اندیشههای سیاسی و اقتصادی طالقانی بر بنیان آثار موجود ؛ معرفی و تدوین آثار منتشر نشده درباره طالقانی و جایگاه وی در انقلاب اسلامی.
این اثر به دو بخش تقسیم شدهاست: بخش پژوهشی که با عنوان مدخل پژوهشی بر مجموعه اسناد طالقانی نگارش یافته، شیوه توصیف و تحلیل رویدادها با رعایت سیر تاریخی در محدوده زمانی سالهای ۱۲۸۶ تا ۱۳۵۸ ه. ش را در بر دارد و پایه اطلاعات گردآوری شده از منابع و مآخذ، شامل کتب، سخنرانیها و انساد است. این مدخل سه فصل است: درفصل اول به دوران کودکی و نوجوانی طالقانی میپردازد. فصل دوم خود به سه قسمت تقسیم شدهاست: در فصل اول به آغاز مبارزه سیسی طالقانی از شهریور ۱۳۲۰ تا تشکیل نهضت آزادی میپردازد. قسمت دوم از فصل دوم در برگیرنده فعالیتهای سیاسی – اجتماعی طالقانی از نهضت آزادی تا پیروزی انقلاب است و سرانجام قسمت سوم به فعالیتهای سیاسی اجتماعی طالقانی پس از پیروزی انقلاب میپردازد.
فصل سوم مدخل پژوهشی اشارهای کوتاه به اندیشههای سیاسی و اقتصادی طالقانی دارد. مسأله آزادی، بحث شوراها، استبداد و ابعاد آن و... از مطالب عمده فصل سوم است.
بخش دوم کتاب در برگیرنده اسناد است. اسناد گردآوری شده به لحاظ طبقاتی در زمره اسناد سری و محرمانه شهربانی سابق ( ژاندارمری کنونی) مربوط به سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۰ ه. ش است. خصوصیات این اسناد از این جهت است که برای اولین بار منتشر میشود و به لحاظ محتوا و مضامین، متفاوت از اسناد منتشر شده درباره طالقانی است در واقع مؤلف با بررسی موردی اسناد منتشر شده درباره طالقانی سعی کرده از گردآوری اسناد تکراری ای چاپ شده در گذشته خودداری کند و تا حد امکان اثری بدیع ارائه دهد.
گردآوری و تدوین این مجموعه اسناد کاری دشوار و طاقت فرسا بود و از آنجا که انتشار این اسناد میتواند پرتوی بر گوشهای تاریک از تحولات سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر ایران بیفکند مفید و قابل توجهاست.
۱۲۸۹ (۱۵ اسفند): تولد در روستای گلیرد، طالقان
۱۲۹۴: ورود به مکتبخانه روستای گلیرد
۱۲۹۸: هجرت به تهران و سکونت در محلهٔ قنات آباد
۱۳۰۰: تحصیل در مدارس رضویه و فیضیه قم
۱۳۱۰: فوت پدر
۱۳۱۰: هجرت به نجف اشرف و ادامهٔ تحصیل نزد علمای بزرگ نجف
۱۳۱۶: کسب درجهٔ اجتهاد از آیتالله اصفهانی و آیتالله حائری در قم
۱۳۱۶: اقامت در تهران، آغاز تدریس در مدرسهٔ سپهسالار (شهیدمرتضی مطهری) و ازدواج در همین سال.
۱۳۱۸: آغاز مبارزه علیه حکومت طاغوت، دستگیری و حبس به مدت شش ماه.
۱۳۲۰: تشکیل کانون اسلام، انتشار مجلهٔ دانشآموز، همکاری با گروههای مبارز.
۱۳۲۷: آغاز فعالیت در مسجد هدایت (پایگاه مبارزان) و امام جماعت شدن در آن مسجد.
۱۳۳۰: همکاری و حمایت از گروههای مختلف مبارز مثل «جبههٔ ملی» و «فدائیان اسلام»
۱۳۳۴: پیوستن به نهضت مقاومت ملی
۱۳۳۶: پناه دادن به تحت تعقیب قرار گرفتگان گروه «فداییان اسلام» و زندانی شدن در همین رابطه
۱۳۳۸: مسافرت به مصر به نمایندگی از طرف آیتالله بروجردی و رساندن پیام ایشان به شیخ شلتوت که شیخ دانشگاه الازهر و مفتی مصر بود، شرکت در کنگرهٔ اسلامی دارالتقریب قاهره، ملاقات با جمالعبدالناصر.
۱۳۳۹: تشکیل جلسات به منظور افشار و تحلیل مسائل اجتماعلی کشور به همراه آیتالله مرتضی مطهری.
۱۳۴۰: سفر به بیتالمقدس به منظور شرکت در برنامهٔ مؤتر الاسلامی، آشنا شدن با مشکلات و رنجهای مردم آواره و ستمدیده فلسطین.
۱۳۴۰: تأسیس نهضت آزادی به همراه مهندس بازرگان، دکتر سحابی و …
۱۳۴۱: (۳ بهمن) بازداشت توسط مأموران شاه در منزل
۱۳۴۲: شرکت در قیام مردمی پانزدهم خرداد، انتشار اعلامیهٔ معروف و مهیج و افشا کنندهٔ «دیکتار خون میریزد!» دستگیری مجدد ایشان.
۱۳۴۶: (۹ آبان) آزادی از زندان
۱۳۵۰: تبعید به زابل و بافت به مدت یک سال و نیم به علت حمایت از مردم فلسطین.
۱۳۵۴: لو رفتن توسط افراد گروه پیکار «کودتاگران درون سازمان مجاهدین خلق ایران»، دستگیری مجدد ایشان.
۱۳۵۷: (۸ آبان) آزادی از زندان قصر
۱۳۵۷؛ سازماندهی و راهاندازی راهپیمایی میلیونی تاسوعا و عاشورا، عضویت در شورای انقلاب
۱۳۵۸: (۵ مرداد) منصوب شدن به عنوان اولین امام جمعه تهران از طرف امام خمینی و خواندن اولین نماز جمعه در دانشگاه تهران.
۱۳۵۸: (۱۶ مرداد) انتخاب شدن به عنوان نمایندهٔ مجلس خبرگان از سوی مردم تهران
۱۳۵۸: (۱۹ شهریور) پس از سالها مبارزه، تبعید و زندانی شدن از زمین خاکی به دیار باقی شتافت.
آیت الله طالقانی از مخالفین اجباری نمودن حجاب در ایران پس از انقلاب بودند. کیهان به نقل از ایشان در شماره ۲۰ اسفند ۱۳۵۷ نوشت:
حتی برای زنهای مسلمان هم در حجاب اجباری نیست چه برسد به اقلیتهای مذهبی...ما نمیگوییم زنها به ادارات نروند و هیچ کس هم نمیگوید...زنان عضو فعال اجتماع ما هستند...اسلام و قرآن و مراجع دین میخواهند شخصیت زن حفظ شود. هیچ اجباری هم در کار نیست. مگر در دهات ما از صدر اسلام تا کنون زنان ما چگونه زندگی میکردند؟ مگر چادر میپوشیدند؟...کی در این راهپیماییها زنان ما را مجبور کرده که با حجاب یا بی حجاب بیایند؟ اینها خودشان احساس مسئولیت کردند. اما حالا اینکه روسری سر کنند یا نکنند باز هم هیچکس در آن اجباری نکرده است.