روح الله خالقی در سال 1285 در شهرستان کرمان متولد شد و از شاگردان ممتاز و بزرگ استاد علینقی وزیری بود. وی یکی از مفاخر موسیقی ملی ایران بود، بهترین سالهای زندگی خود را صرف پیشرفت موسیقی ملی ایران و تعلیم و تعلم هنرجویان در راه این هنر ارزنده و آسمانی و ظریف کرد. وی خود شناختی کامل و همه جانبه در موسیقی ایرانی و فرنگی داشت.

آثار متعددی، شامل متدها و دستورهای علمی برای تدریس موسیقی ملی، قطعات ارکستری، قطعات آواز، اتودها، آثار ساده برای مدارس، کتابها و نوشته ها و رسالات علمی از جمله: «نظری به موسیقی» و «سرگذشت موسیقی ایران» در دو جلد و غیره... از او بجای مانده که دارای ارزشی گرانبها و پربار می باشند.

آهنگ ها و دیگر آثار استاد خالقی بالغ بر یکصد آهنگ می باشد که همگی آنها تم ایرانی دارند و اصالت موسیقی ایرانی کاملاً در آنها رعایت گردیده است. از جمله: «آمدی حالا چرا» با شعر استاد شهریار و دو ترانه بختیاری و آهنگهای ور ساقی، نوای عروس، رقص چی بی، آه سحر، سرود آذر آبادگان، سرود اصفهان، قوچانی، بهار عشق، مستی عاشقان، شب جوانی و شب من، و می ناب که یکی دیگر از آثار خوب و به یاد ماندنی این استاد کم نظیر فرهنگ صوتی ایران است.

زنده یاد روح الله خالقی، از سن شانزده سالگی به خدمت شادروان کلنل وزیری درآمد و مدت چهل و سه سال در خدمت استاد بود و کلیه کارهای خود را در امور موسیقی زیر نظر ایشان انجام میداد. ایشان به قدری به استاد خود عشق می ورزید که جلد دوم کتاب «سرگذشت موسیقی ایران» را اختصاص به استاد بزرگوار خود داد.

سرودهای دلنشین و جاودانی مثل سرود «ای ایران» با شعر زیبای دکتر حسین گل گلاب و برنامه های جالب و متنوع "گل ها" وجود دارد که نشان دهنده دانش موسیقی و ذوق هنری این هنرمند بی نظیر ایران است.

استاد روح الله خالقی، علاوه بر ریاست هنرستان موسیقی ملی، تا هنگام فوت رهبری ارکستر «گل ها» و عضویت شورای موسیقی رادیو ایران را به عهده داشت. سالها نیز سرپرستی ارکسترهای شماره یک و دو رادیو به عهده او بود و برنامه جالب و به یاد ماندنی «یادی از هنرمندان» را که از بزرگان موسیقی و هنرمندان ارزنده و فقید یاد میکرد از دیگر کارها و آثار برجسته او می باشد. یکی دیگر از آثار و خدمات بزرگ این ابرمرد موسیقی ایران، برنامه «ساز و سخن» بود که در آن مطالبی راهگشا و آموزنده درباره موسیقی برای اهل این فن داشت.

استاد روح الله خالقی، سالها از بیماری سرطان معده رنج می برد و پس از یک عمل جراحی معده تا حدودی بهبودی حاصل کرد. پس از بهبودی با شوق و فعالیت هر چه تمامتر به کار موسیقی پرداخت و هیچگاه در تمام مدت بیست و چهار ساعت شبانه روز، جز چند ساعتی جهت استراحت بقیه را به کار ساختن آهنگها و نواهای دل انگیز، جسم بیمار خود را تسکین میداد. ولی پس از چندی بیماری و درد او را راهی سفر اتریش کرد و در بیمارستان شهر سالزبورگ بستری شد و دوباره مورد عمل جراحی قرار گرفت. اما متأسفانه دو روز بعد از عمل در شبانگاه بیست و یکم آبان ماه سال 1344 خورشیدی دار فانی را وداع گفت و موسیقی ایران و دوستدارانش را در اندوه و ماتم بسیار باقی گذاشت.

از زنده یاد استاد روح الله خالقی دو فرزند دختر و پسر به یادگار ماند که دختر راه پدر را در پیش گرفت و خود موسیقیدانی بزرگ و فخر آفرین گردید.

روح الله خالقی، مردی بود با تقوی و با ایمان که بعد از خداوند و ائمه اطهار (ع)، تمام ذرات وجودش مملو از عشق به ایران و ایرانی بود و برای سربلندی وطنش ایران و به زیستی مردم این سرزمین همیشه به درگاه حضرت اهدیت دعا می کرد و آرزومند سعادت ایرانیان بود. سرود زیبا و جاودان "ای ایران، ای مرز پر گهر" وی نمونه بارز این ایران دوستی او می باشد.

زنده یاد استاد روح الله خالقی، هیچگاه نمی میرد و همواره یادش در خاطر مردم ایران و ایران دوستان و در تاریخ موسیقی و هنر ایران برای همیشه جاودان خواهد ماند، چه وی زندگانی بارور و پر بار فرهنگی و هنری داشت.

شادروان روح الله خالقی، یکی از بزرگمردان تاریخ موسیقی کشور است که خدمات بزرگ و شایان توجه او هیچگاه فراموش نخواهد شد و نامش در تاریخ موسیقی ایران جاودانه خواهد ماند.

سه شنبه بیست و پنجم 4 1387

استاد علی تجویدی در سال 1298 شمسی در تهران خیابان ری به دنیا آمد، او پسر هادی خان تجویدی اولین استاد مینیاتور در ایران بود. هادی خان جزو هنرمندان بزرگ و شاگردان ممتاز کمال الملک بود. استاد علی تجویدی از همان کودکی با راهنمایی های پدرش که خود او نوازنده توانا تار بود به آموختن این ساز پرداخت. او در دوران نوجوانی وارد پیشاهنگی شد و نواختن فلوت را نزد استاد ظهیر الدینی آغاز کرد و نزد استاد خود نت موسیقی را نیز فرا گرفت تا به سن 16 سالگی رسید و نواختن ویلن را آغاز کرد و نزد استاد سپهری و سپس دو سال نزد استاد حسین یاحقی به فراگرفتن ردیف های موسیقی مشغول شد.

پس از مدتی علی تجویدی به کلاس استاد ابوالحسن خان صبا رفت و مدت 8 سال نزد ایشان به آموختن ویلن و سه تار پرداخت. بعد از این دوران بنا به توصیه استاد صبا برای تکمیل تکنیک نواختن ویلن و آشنایی با موسیقی غرب، چند سالی را با ملیک آبراهیمیان و تامبدازیان تمر ین کرد.. استاد صبا معتقد بود او باید برای استحکام انگشتان و آرشه ، آشنایی با متدگام های قطعات موسیقی غربی چند سالی را نزد استادان اروپایی دوره ببیند. تجویدی برای تکمیل هنر موسیقی مدت چندسال به مطالعه در زمینه "هارمونی" و ارکستراسیون نزد هوشنگ استواری پرداخت. استادتجویدی پس از گذراندن این دوران خود شخصاً برای ارکستر بزرگ آهنگ هایی تنظیم و اجرا نمود.

استاد تجویدی در رشته ادبیات فارسی تحصیل کرد و در نزد استاد صبا آموختن ویلن ایرانی را ادامه داد و بعداز مدتی خود در کنار استاد صبا به آموزش ویلن پرداخت که سمت استاد یاری را به عهده داشت. این روند تا بعد از مرگ استاد صبا ادامه داشت. او بعد از فوت استاد صبا سمت استادی را در هنرستان عالی موسیقی ملی به عهده گرفت.

استاد تجویدی اقدام به نوشتن یکی از دستگاه های موسیقی ایرانی بر اساس بداهه نوازی که خود میتکر آن بود کرد که اثری ارزشمند و خدمتی بزرگ در موسیقی ملی و اصیل ایران می باشد.

استاد در آخرین روزهای سال 1384 در سن 86 سالگی چشم از جهان فرو بست.

آثار مشهور استاد :

استاد تجویدی را می توان بهترین تصنیف ساز تاریخ ایران نامید آهنگسازی بیشتر آهنگ های استاد تجویدی جزو یه یادمان ترین آهنگ هاست.
40 تصنیف از آثار استاد که بعد از نام تصنیف ، دستگاه آن گنجانیده شده است :
• وفا با تو ای مه روا نبود "شور"
• دیدی که رسوا شد دلم " دشتی"
• کو یاری تا به دیارم برساند" چهارگاه "
• عاشق شیدا من واله و رسوا من "اصفهان"
• چه خوش سوزی ای عشق "دشتی"
• عشق خود حاشا مکن "سه گاه"
• از برت دامن کشان رفتم ای نامهربان "شوشتری"
• می گذرم ز برای تو از جان می گذرم "چهارگاه "
• آشفته حالی "شور "
• آتشین روی و سیمین تنی "همایون"
• رفتم و بار سفر بستم "دشتی"
• خاطره یک شب "چهارگاه"
• سنگ خارا "بیات کرد"
• آمد آمد با دلجویی "اصفهان"
• کودکی "مرکب خوانی"
• آتشی ز کاروان به جا مانده "شور"
• قسمت من "سه گاه"
• سفر کرده "چهارگاه"
• بازگشته "اصفهان "
• بگو که هستی بگو "شور"
• بدرقه "افشاری"
• ای بهار من "چهارگاه"
• مرا عاشقی شیدا "سه گاه"
• چه می شد رها بودم "شوشتری"
• آرزو گم کرده "دشتی"
• سرگردان " اصفهان"
• بگذشته "اصفهان"
• از ما گذشت "چهارگاه"
• سوز و ساز "سه گاه"
• هستی سوز "ابوعطا"
• صبرم عطا کن "سه گاه"
• شبهای من "سه گاه"
• یادت می آید "همایون"
• جدایی "دشتی"
• به پاس محبت "ماهور"
• پشیمانم "همایون "
• دل خرابه
• پشیمانم شدم
• بسوزان نامه هایم را بسوزان
• برتربت حافظ

سه شنبه بیست و پنجم 4 1387

استاد رحمت الله بدیعی در سال 1315 در خانواده ای هنرمند در شهر کاشان چشم به جهان گشود. وی در سن 5سالگی نواختن نی را از پدربزرگش فراگرفت و پس از آن کوشید که با ساز ویولن برادرش آهنگهای مختلفی که میشنود را بنوازد. با وجود آنکه ساز برادرش برای او بسیار بزرگ بود و کسی نیز بدو نواختن ویولن را تعلیم نداده بود، به پشتوانه پشتکار و استعدادی که داشت، توانست که قطعات زیبایی را بنوازد که همین امر سبب شد که پدرش ویولن کوچکی برایش خریداری کند تا به مرور از پدربزرگش ویولن و گوشه های موسیقی سنتی را فرا گیرد. او سپس به کلاس درس روپیک گریگوریان رفت و چندین سال شاگرد او بود.

در سن 11 سالگی وارد هنرستان عالی موسیقی گردید و دیپلم خویش را در این موسسه دریافت نمود. او همچنین در طی مدت تحصیلش در هنرستان موسیقی در کلاس استاد صبا نیز شرکت مینمود و مدت 5 سال شاگرد ایشان بود.

استاد رحمت الله بدیعی، از سال دهم تحصیل برنامه هایی را در رادیوی ایران اجرا نمود و پس از گرفتن دیپلم، همکاری خود را با ارکستر گلها آغاز کرد.

وی در سال 1338 شمسی با خانم منیره حقجو ازدواج نمود که ثمره این ازدواج، دو فرزند هنرمند به نامهای پریسا بدیعی(ذبیحی مقدم) و ترانه بدیعی(پارسا) میباشند.

استاد رحمت الله بدیعی مدت 20 سال کارمند وزارت فرهنگ و هنر بود و مدت 23 سال در هنرستان عالی موسیقی سازهای ،ویولن وقیچک را تدریس نمود.

او در سال 1353 تصمیم به ادامه تحصیل گرفت و در سال 1358 لیسانس خود را از هنرستان عالی موسیقی دریافت نمود.

در سال 1358، استاد رحمت الله بدیعی به همراه خانواده خویش،ایران را ترک کردند و به کشور هلند مهاجرت نمودند.

آقای بدیعی پس از مهاجرت به اروپا، مدت 12 سال، در کلن آلمان ویولن و کمانچه تدریس نمود و هم اکنون کم و بیش فعالیت هنری خود را ادامه می‌دهد

سه شنبه بیست و پنجم 4 1387

وی در تهران ابتدا برای فرا گرفتن و نواختن ویولن نزد دکتر لطف الله مفتخم که از شاگردان خوب و باوفای استاد صبا بود میرود ومدت سه سال زیر نظر وی شروع به فراگیری نواختن ویولن و نت میکند و ردیفهای استاد صبا را به خوبی اجرا میکند و و پس از این مدت ، یکی از سلیستهای خوب رادیو میشود که در برنامه ارتش شروع به همکاری میکند . حبیب الله بدیعی مدتی بعد به کلاس استاد صبا میرود و مدت دو سال هم نزد استاد کسب فیض مینماید و دوره تکمیلی آوازها را فرا میگیرد . پس از این وی مدت دو سال نیز ، نزد هنرمندی به نام جینگوزیان که از ارامنه قفقاز بود می رود و موسیقی کلاسیک را می آموزد . شادروان بدیعی در نواختن دستگاهها و گوشه های آواز ایرانی از قدرت و توانائی قابل ملاحظه ای برخوردار بود به طوری که اهل فن به قدرت آرشه کشی وزیبای این هنرمند فقید اذعان دارند وسالیان دراز طول خواهد کشید تا هنرمندی با چنین قدرتی در نواختن ویلن بیاید وواقعا جای افسوس است که دست اجل ، گل وجود این عزیز را پژمرده و پرپر کرد و هنوز خیلی زود بود که او موسیقی اصیل ملی وسنتی ایران را از وجود پر برکت خود بی نصیب گذارد ، که ضربه ای سنگین و بزرگ بر پیکر موسیقی ایران وارد شد . هرچند از زمانی که ساز را از وی جدا کردند او فوت کرده بود. به هر حال شادروان حبیب الله بدیعی ، ابتدا در سال 1333 ، ارکستر کوچکی را رهبری کرد که بعدا ارکستر شماره 6 نامیده میشد و پس از آن بنا به دعوت مرحوم داوود پیرنیا ، با برنامه گل ها همراه با خوانندگانی چون : غلامحسین بنان ، حسین قوامی ، اکبر گلپایگانی ، محمودی خوانساری ، محمدرضا شجریان ، عبدالوهاب شهیدی و ... آغازکرد ، در سال 1343 عضو شورای موسیقی رادیو، در سال 1345 معاون اداره رادیو تهران و پس از آن معاون اداره موسیقی ، در سال 1351 رئیس اداره موسیقی رادیو ، از سال 1358 عضو شورای واحد موسیقی که اعضای آن متشکل از : مرتضی حنانه ، علی تجویدی ، ملاح بود منتصب گردیدو ضمن رهبری ارکستر «باربد» را به عهده داشت . حبیب الله بدیعی تاریخ 29/7/71 به رخمت ایزدی پیوست ، جسد وی را در جوار امامزاده طاهر کرج به خاک سپردند . خداوند روح وی را قرین رحمت خویش فرماید

سه شنبه بیست و پنجم 4 1387
ایشان در 17 مرداد سال 1320در محله "دروازه دولت" تهران متولد شدند. در عنفوانکودکی و نوجوانی حدود سه سال از محضر بزرگ طلایه دار این موسیقی "ابولحسن صبا"بهره های فراوان جست و بزودی جز شاگردان خاص ایشان محسوب شد.سپس از محضر اساتیدی چون روح الله خالقی ، هنگ آفرین و علی محمد خادم میثاق و ... به تکمیل آموخته های خویش و تجربه اندوزی مشغول گشت.در همان سالهل استاد خالقی ، ایشانرا در ارکستر انجمن ملی موسیقی  که توسط خود ایشان اداره میشد  پذیرفتند و بدین ترتیبدر بزرگی به روی پیشرفت و شکوفایی ایشان باز شد ...بعد از آن سالها "اسدالله" جوانکه از هنرستان موسیقی فارغ التحصیل شده بود موفق به دریافت لیسانس موسیقی از دانشگاه هنرهای زیبا گردید. آغاز فعالیتهای ایشان در رادیو مربوط میشود به سال 1337 که در آن سال با ساختن قطعه "گریه لیلی" در مایه دشتی با کوک مخصوص (ر-می-دو-لا) و قطعه چهارمضرابی درمایه اصفهان با کوک مخصوص(می-لا-لا-می) و اجرای آنها با ویولن ، اشتهار فراوان یافتند.از آن هنگام به بعد ایشان با سبک منحصر به فرد خود در نوازندگی و آهنگسازی درهای بسته بسیاری را برای این موسیقی گشودند.از جمله خوانندگانی که مرحوم استاد ملک با آنهاهمکاری داشتند میتوان به استاد گلپایگانی ، استاد محمودی خوانساری ، استاد سرهنگ زادهاستاد ایرج  و...... اشاره نمود که ثمره سالها همکاری آنها با استاد ملک آهنگهای زیبایی چونتکدرخت - مرغ شباهنگ - جدایی تو....- حکایت دل و....است که سالها با ذوق و قریحه مردماین بوم کهن پیوند خورده بودند.... در سالهای پس از انقلاب که بسیاری از اساتید خانه نشین شده بودن ایشان مبارزه خود را برای اعتلای این موسیقی متوقف نکردند و حتی بسیاری از هنرمندان "گلها" را به همکاری مجدد فرا خواندند که میتوان به اساتیدی چون فضل الله توکل اشاره نمود که به دعوت ایشان پاسخ مثبت دادند . در همین اواخر ایشان ایشان شروع به ضبط آثار ارکستریشان با سازبندیهای مختلفی (مانندویلن-عود ، ویلن-سنتور-سه تار ، ویلن-قانون ، ویلن-عود-سنتورو.....) کردند کهمیتوان به کاستهای "نغمه رویایی" ، "سمیرا" ، "نغمه ها" و.... اشاره نمود که هر کدامشانسرشار از قطعات زیبایی برای همنوازیست .... آفتاب عمر این استاد دوستداشتنی در بهمن 1380 غروب کرد و جامعه بزرگ هنر را در غمی بزرگ فرو برد.... 
سه شنبه بیست و پنجم 4 1387

پس از ورود ویولن به ایران در اواخر عهد ناصری و آموزش آن توسط موسیو دوال فرانسوی به عنوان اولین مدرس ویولن در ایران، فراز و فرودهایی بر این ساز رفت تا به دست کلنل علینقی وزیری رسید. این شخص تحصیلکرده و آگاه بر اصول موسیقی تحولاتی در نحوه آموزش و نواختن این ساز به وجود آورد که حاصل آن ظهور چهره های فراوان و نوازندگانی قابل گردید که از برجسته ترین آنها به ترتیب می توان ابوالحسن خان صبا، حسین خان یاحقی، رضا محجوبی و... را یاد کرد. این بزرگان و به خصوص استاد ابوالحسن صبا (منشأ تحول موسیقی ایرانی) با تحمل مشقات فراوان و در آمیختن خلاقیت خود با اندوخته های گذشته، فصل جدیدی در سیر تحول ویولن در ایران به وجود آوردند و هر یک برگزیدگانی از مکتب خویش به جای نهادند که در این بین شاگردان مکتب صبا و یاحقی که بعضا هر دو استاد را تجربه کردند به دلیل فراگیری آموزه های هر دو مکتب (شیوه غربی در مکتب صبا، شیوه ایرانی و شیرین نوازی در مکتب یاحقی) به جایگاه قابل توجهی دست یافتند. برجسته ترین نوازندگان این نسل عبارت بودند از: علی تجویدی، مهدی خالدی، همایون خرم، حبیب الله بدیعی، پرویز یاحقی، اسدالله ملک و... . در این مقال مروری اجمالی خواهیم داشت به پرویز یاحقی و آثار و احوال او.

پرویز یاحقی یکی از چهره های بی بدیل موسیقی ایرانی است که نامش با ویولن عجین شده، چنانکه نسل قبل و حتی بعد از انقلاب با شنیدن نام ویولن، بلافاصله نام پرویز یاحقی به ذهنشان متبادر می شود و این امر از تأثیرگذاری این شخص بر ذهن سطوح مختلف جامعه حکایت می کند.او چنانچه خود می گوید در کودکی حسب مقتضیات شغلی پدر به همراه خانواده به لبنان سفر می کند و پس از گذشت مدتی کوتاه و به دلیل دور بودن از معشوق جاودانی اش ویولن به حالت احتضار می رود که با توصیه پزشکان، خانواده اش تسلیم خواسته وی شده و او را به ایران می فرستند تا در کنار دایی هنرمندش حسین خان کسب فیض کند. پرویز با تلمذ در مکتب نه تنها هنرمندپرور، بلکه انسان پرور حسین خان و ابوالحسن صبا و تلفیق نبوغ ذاتی، خلاقیت و استعداد شگرف خویش با این داشته ها هر چه سریع تر پله های ترقی را پیمود تا جایی که در همان سنین جوانی در برخی ارکسترها و قطعات، به رغم حضور استادانش، سلوها به او سپرده می شد که خود نشان از خارق العاده بودن این جوان داشت.

این سیر صعودی با ساختن چهار مضراب، قطعات و آهنگ هایی جاودانه، تنظیم، تکنوازی و همنوازی های فراوان در کنار بزرگان موسیقی آن زمان به بالاترین درجه خویش رسید و او را به عنوان یک نوازنده صاحب سبک به جامعه معرفی کرد. سبکی که انحصاراً مال او و زاده خلاقیت، تکنیک، احساس و نوآوری های خود او بود و مقلدان فراوانی نیز پیدا کرد که از آن جمله می توان: مجتبی میرزاده، سیاوش زندگانی، بیژن مرتضوی، جهانشاه برومند و... را نام برد که هر یک در نوع خود نوازندگانی مطرح هستند، اما همگی به نوعی مستقیم یا غیرمستقیم از این بزرگوار تأثیر گرفته و انشعابات این سبک محسوب می شوند و با وجود داشتن احساس مستقل، هیچ گاه نتوانستند در بروز این حس استقلال کامل نشان دهند.

در سبک پرویز یاحقی با کثرت تکنیک و تنوع در استفاده از آنها فراوان برخورد می کنیم: ویبر، مالش و گلیساندوهای گوشنواز و شیرین، استفاده به جا از پوزیسیون های مختلف، اجرای تریل های قدرتمند و سریع با انگشتان دوم و سوم، آرشه پرانی های متناسب با نوع دستگاه و قطعه، نزدیک کردن آرشه به خرک در حین آرشه کشی، استفاده از پیزیکاتو در قطعات ضربی و نهایتا استوار بودن بخش اعظمی از نوازندگی، مانور و خلق ملودی روی سیم های بم که این یکی نقطه عطف و بهتر بگوییم نگین انگشتری سبک یاحقی محسوب می شود، زیرا در گذشته و مشخصا تا قبل از او هیچ کس تا به این حد از سیم های بم استفاده نمی کرد و اساسا قادر به خلق ملودی زیبا و محرک احساس برروی سیم های ۳ و ۴ نبود و در واقع او را می بایست احیا کننده سیم های بم ویولن نامید. چهارمضراب ها، آهنگ و رنگ های ساخته او که شروع و پایه آنها از سیم های sol و re بوده و قسمت اعظم آنها نیز در همین محدوده می باشد، گواه این مدعاست.


لازم به یادآوری است که برخی قطعات او با کوک های مخصوص و برخی دیگر با کوک افتاده نواخته می شود که این دو کوک و به خصوص افتاده (به معنی همصدا بودن دو سیم در کنار هم [mi-mi la mi] از ابداعات حسین خان یاحقی و مختصات همین مکتب و سبک است که بعدها توسط دیگران نیز مورد استفاده قرار گرفت.)
این روح بی قرار و ناآرام که فراز و فرودهای زیادی را در طول دوران حیاتش سپری کرده و از قضا جفا هم زیاد دیده، وقتی به جان ساز ریخته شده و با ویولن درمی آمیزد، با اشرافی که بر ردیف موسیقی ایرانی دارد، از دل این دریای بی پایان اصواتی را بیرون کشیده و خلق می کند که وجود هر شنونده را مسحور هنر خویش کرده و او را به دنیای دیگری رهنمون می سازد. او همچنانکه خود می گوید با ساز زدنش زندگی خویش را روایت می کند و در واقع راوی زندگی خویش است.

اوراق دفتر تاریخ موسیقی مان را که ورق بزنیم به نوازندگان خوب و آهنگسازان برجسته ای برخورد می کنیم، اما معدود کسانی در این جمع وجود دارند که هر دو هنر، یعنی آهنگسازی و نوازندگی را آن هم در حد اعلا تواماً در خویش جای داده باشند و بی شک یکی از یکه تازان این میدان، پرویز یاحقی است. وی به لحاظ خلق و خو و شخصیت به گواه دوستان، شاگردان و مرتبطان با وی، یک نمونه کامل و چکیده راستین مکتب آن دو اسوه اخلاق (صبا و حسین یاحقی) است و هنر والای او جلوه ای از ذات ناب اوست که بر پرده ساز میخرامد و با جلوه گری دل می رباید. او از سالیان دور تاکنون رابطه بسیار صمیمی با سایر هنرمندان این خاک و بالاخص موسیقیدانان داشته و حتی با نوازندگانی که به نوعی رقبای او به حساب می آمدند (بدیعی، خرم، ملک و...) دوستی نزدیک و رابطه احساسی عمیق و عاطفی داشته و دارد (چیزی که متاسفانه در عصر حاضر کمتر با آن برخورد می کنیم)

مروری بر پرونده هنری او نشان می دهد که یکی از ارکان برنامه گل ها بوده که با همنوازی در کنار خوانندگان و نوازندگان مطرح آن زمان چه زن و چه مرد که بعضی از آنها را خود او به این عرصه آورده بود، ساختن آهنگ های ماندگاری همچون: بیداد زمان، می زده شب (ماهور)، سراب آرزو (افشاری)، غزالان رمیده (شوشتری و همایون)، آهنگ زیبای او در چهارگاه با مطلع : [آن که دلم را برده خدایا زندگیم را کرده تبه گو...] (گل های رنگارنگ شماره ۴۲۰ و ۴۲۸) با تنظیم زیبای زنده یاد جواد معروفی و آهنگ های دیگری که مجال نام بردن از آنها نیست، افراد بسیاری را به موسیقی ایرانی علاقه مند کرده که حتی به رغم گذشت سالیان متمادی بر این آهنگ ها، هنوز هم ورد زبان عوام و خواص هستند و نیک است بدانیم بخش اعظمی از این آثار حاصل هم نفسی ۵۰ ساله با ترانه سرای معاصر استاد بیژن ترقی است که از همین جا آرزوی طول عمر توام با سلامتی برایشان داریم.

اگر به زمان ساختن این آهنگ ها و سال های فعالیت یاحقی توجه بکنیم، درمی یابیم در برهه ای که وجود موسیقی های مبتذل و کاباره ای و... موسیقی اصیل ایرانی را تهدید می کرد و به حاشیه می راند، او یکی از خادمان و پاسبانان این موسیقی بوده که هنوز هم پس از گذشت بیش از نیم قرن همین خط سیر را دنبال می کند و اخیرا چند کار از تکنوازی ها و کارهای بدون کلام او منتشر شده که حاصل گوشه نشینی سال های اخیر اوست و در این آثار، اندکی تغییر فرم و تبعیت احساس را از عوامل اجتماعی و شرایط محیطی و روزمره مشاهده می کنیم.

وی با نواختن سه تار نیز کاملاً آشنایی داشت و در صدابرداری هم دارای یدی طولایی بود و کارهای زیادی را صدابرداری کرده، چه از آثار خود و چه دیگر نوازندگان و دوستان هم روزگارش و برای ضبط کار به دلیل تکلف ها و هزینه های فراوان استودیوها و سایر مشکلات در منزل خود به این کار مشغول بود . در نظر بگیرید تهیه دستگاه های حرفه ای صدابرداری، میکروفون های مخصوص و سایر آلات و ادوات را با هزینه شخصی و در منزل و مقایسه بکنید آن را با شرایط قبل که رادیو در اختیار موسیقیدانان بود و برای ضبط کار اصلا دغدغه ای وجود نداشت، سپس خود بخوانید حدیث مفصل از این مجمل که چرا آثاری همانند آثار گذشته از قبیل برنامه های تکنوازان، گل ها و... دیگر تکرار نمی شود؟

 

سه شنبه بیست و پنجم 4 1387

دستگاه همایون یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی است.

به دلیل استفاده از یک گام خاص و تفاوت محسوس در گام بالا رونده و پایین رونده دستگاه همایون منحصر به فردترین دستگاه موسیقی ایرانی به شمار می‌رود. مقایسه سایر دستگاه‌های موسیقی ایرانی با موسیقی دیگر ملل و خصوصاً کشورهای هم‌جوار تشابه و یکسان بودن ریشه برخی را نشان می‌دهد. اما این مطلب در مورد دستگاه «همایون» صادق نیست.

دستگاه همایون و یا به تعبیری «دستگاه عشاق»، با حالت محزون و اسرار آمیز خود گوشه‌های متعددی دارد که گوشه «بیداد» اوج این دستگاه تلقی می‌شود.

آثار ارزشمندی از موسیقی ایرانی در سده قبل در این دستگاه ساخته و اجرا شده‌اند. «رنگ فرح» از جمله این آثار است.

از لحاظ مرکب خوانی این دستگاه به دستگاه‌های سه‌گاه و شور ارتباط دارد و وسعت این دستگاه را بیشتر می‌کند.

یکی از آوازهای ایرانی که اسم آن در کتب موسیقی هست آواز اصفهان است که آن را از متعلقات دستگاه همایون دانسته‌اند. یکی دیگر از آوازهایی که از متعلقات دستگاه همایون است، آواز شوشتری است. فواصل پرده‌ها در این دستگاه به صورت زیر است:

سل(بکار).لا(کرن).سی(بکار).دو(بکار)ر(بکار)می(بمل).می بم(کرن).فا (بکار).

نت شروع این دستگاه به طور معمول «فا» است. البته این دستگاه در کوک‌های دیگری با نام‌های همایون «دو» و «رِ» نیز نواخته می‌شود. در ردیف مرحوم کریمی از شوشتری به عنوان یکی از گوشه‌های این دستگاه نام برده شده است. گوشه‌های ردیفی این دستگاه عبارت‌اند از:

  1. چهارمضراب
  2. درآمد اول
  3. درآمد دوم: زنگ شتر
  4. موالیان
  5. چکاوک
  6. طرز
  7. بیداد
  8. بیداد کت
  9. نی‌داود
  10. باوی
  11. سوز و گداز
  12. ابول چپ
  13. لیلی و مجنون
  14. راوندی
  15. نوروز عرب
  16. نوروز صبا
  17. نوروز خارا
  18. نفیر
  19. فرنگ و شوشتری گردان
  20. شوشتری
  21. جامه‌دران
  22. راز و نیاز
  23. میگلی
  24. موالف
  25. بختیاری با موالف
  26. عزال
  27. دناسری
  28. رنگ فرح
سه شنبه بیست و پنجم 4 1387

دستگاه سه‌گاه این دستگاه تقریباً در همه ممالک اسلامی متداول است. این دستگاه بیشتر برای بیان احساس غم و اندوه که به امیدواری می گراید مناسب است. آواز سه گاه بسیار غم انگیز و حزن آور است.گوشه های مهم این دستگاه عبارت‌اند از: در آمد، مویه، زابل، مخالف، حصار، گوشه های دیگر مانند: آواز، نغمه، زنگ شتر، بسته نگار، زنگوله، خزان، بس حصار، معربد،پهلوی(رجز)،حاجی حسینی، مغلوب، دوبیتی، حزین، دلگشا، رهاوی، مسیحی، ناقوس، تخت طاقدیس، شاه ختایی(حدی)، مداین، نهاوند. آوازی است بی نهایت غمگین و ناله های جانسوز آن ریشه و بنیاد آدمی را از جا می کند و از راز و نیاز عاشقان دوری کشیده و از بیچارگی بی نوایان و ضعیفان گفتگو می کند ( روح الله خالقی- نظری به موسیقی).

البته حالت این دستگاه در همه جا ثابت نیست و بویژه در مخالف بسیار با شکوه است و حتی آهنگهای شادی آوری در سه گاه فراوان هستند از جمله "امشب که مست مستم" .

گوشه های مهم دستگاه سه گاه عبارت‌اند از :

1- درآمد : که معمولاً همه دستگاه ها با گوشه ای به نام درآمد که نشان دهنده حالت دستگاه است آغاز می شود.

2- زابل : بر درجه سوم گام تاکید دارد.

3- مویه : که بر درجه پنجم گام تاکید می کند و حالتی مانند شور دارد .

4- مخالف : که بر درجه ششم گام تاکید دارد و حالت آن با سه گاه فرق دارد و می توان از این گوشه برای مرکب خوانی به اصفهان نیز استفاده کرد .

سه شنبه بیست و پنجم 4 1387

دستگاه چهارگاه از نظر علم موسیقی یکی از مهم‌ترین و زیباترین مقامات ایرانی است. گام آن مانند شور و همایون، پایین رونده و مثل گام ماهور و اصفهان بالارونده می‌باشد، چرا که در دو حالت محسوس است. یعنی می‌توان گفت که این گام، مخلوطی از گام سه‌گاه و همایون است و اگر نت دوم و ششم گام ماهور را ربع پرده کم کنیم، تبدیل به چهارگاه می‌شود.

در گام چهارگاه همیشه دو علامت نیم پرده برشو و دو علامت ربعی فرو شو با هم وارد شده‌اند و فواصل درجات این گام نسبت به تونیک عبارت‌اند از: دو نیم‌ بزرگ، سوم بزرگ، چهارم درست، پنجم درست، ششم نیم بزرگ، هفتم بزرگ و هنگام، که دانگ‌های آن هم با یکدیگر برابرند. نت شاهد (تونیک) این دستگاه نیز در راست کوک «دو» است. حالت آغازین درآمدهای چهارگاه، با نت «لا» بسیار واضح و مشخص است و به این وسیله به راحتی می‌توان آن را از سایر گام‌ها تشخیص داد.

از میان مقامات ایرانی و به خصوص موسیقی مشرق زمین، شور، سه‌گاه و چهارگاه هستند که از این میان، مقام چهارگاه از همه مهم‌تر است. چهارگاه را گامی کاملاً ایرانی و خالص می‌دانند. این گام با گام بزرگ (ماژور) ارتباط دارد چرا که مانند گام بزرگ بالا رونده است. سوم بزرگ مانند گام بزرگ است (دانگ‌هایش مثل گام بزرگ (ماژور) مساوی بوده و فاصلهٔ آخر آنها نیم پرده است) و همین طور فاصلهٔ هفتم آن مانند هفتم گام بزرگ است و فاصلهٔ محسوس تا تونیک نیم پرده می‌باشد.

از طرف دیگر این چهارگاه با گام کوچک (مینور) نیز ارتباط دارد و به طریقی تمامی گام‌های مختلف در یک جا جمع شده‌اند و بهترین صفات هر گام را انتخاب کرده تا گام چهارگاه را با صفات عالی تشکیل دهد. گام چهارگاه هم از نظر آوایی و هم گوشه‌های مشترک، شباهت زیادی با گام سه‌گاه دارد.

چهارگاه در گوشه زابل، کمی به اوج می‌رود. این گوشه با وجود اینکه نت شاهد و ایست ثابتی ندارد، ولی از حالت ریتمیک و ضربی بالایی برخوردار است ولی از این نظر، هیچ وقت به پای گوشه مخالف نمی‌رسد. مخالف اوج زیبایی چهارگاه است. حصار گوشه‌ای است که در عین زیبایی، کمی از نظر کوک برای نوازندگان به خصوص سنتورنوازان، مشکل‌ساز می‌شود. زیرا برای اجرای این گوشه در ادامه ردیف چهارگاه، بایستی نت «فا» را دیز کوک کرد (البته در راست کوک). یعنی نت فا، نیم پرده زیر می‌شود. این گوشه تا حدودی معادلات چهارگاه را به هم می‌ریزد و برای اینکه بتوان به ادامه ردیف پرداخت، بایستی فرودی مجدد به درآمد داشته باشیم. گوشه منصوری نیز معمولاً پایان بخش دستگاه چهارگاه است. حالات کرشمه، بسته نگار، حزین و زنگ شتر، به زیبایی در تمام چهارگاه، خودنمایی می‌کنند.

آواز چهارگاه نمونه جامع و کاملی از تمام حالات و صفات موسیقی ملی ماست. چرا که درآمد آن مانند ماهور، موقر و متین است و شادی و خرمی خاصی دارد. در ضمن آواز زابل در همه دستگاه‌ها و در اینجا حزن و اندوه درونی در آواز ما دارد. آوازی نصیحتگر، تجربه آموز و توانا مانند همایون دارد و آواز مویه و منصوری غم انگیز و حزین است. پس این دستگاه نیز به دلیل کمال خود هم گریه و زاری می‌کند و هم شادی می‌آفریند و گاهی مسرور و شادمان است و گاهی نیز غم‌انگیز و دل‌شکسته و با توشه‌ای از متانت و وقار عارفانه شرقی.

اما روی هم رفته چهارگاه را می توان دستگاهی محسوب کرد که مانند پیری فرزانه دارای روحی بلند و عرفانی است و احساسات عالی انسانی را در کنار خصایص و محسنات انسانی صبور و شکیبا داراست. از ناکامی‌ها و ناامیدی‌ها اشک غم می‌ریزد و در شادی‌ها و خوشی‌ها اشک شوق و سرور. این دستگاه، بهترین گزینه برای ساخت قطعات و تصانیف ملی میهنی و حماسی است به طوری که به زیبایی می‌تواند حالت شوق و افتخار وصف ناپذیری را در شنونده به وجود آورد. نوازندگی در این دستگاه با هر یک از سازهای ایرانی، زیبایی خاص خود را دارد ولی هنگامی که تارنوازی به اجرای چهارگاه می‌پردازد، چیز دیگری است.

از گوشه های اصلی این دستگاه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: درآمد، بدر، پیش زنگوله و زنگوله، زابل، حصار، مخالف، مغلوب، ساز بانک، حدی، پهلوی و منصوری.

منبع:ایران ملودی

سه شنبه بیست و پنجم 4 1387

دستگاه شور، از دستگاه‌های موسیقی ایران است.

غالب آوازهایی که خواننده آموزش ندیده ایرانی می‌‌خواند در یکی از مایه‌های این آواز می‌‌گنجد، از این رو این دستگاه را مادر موسیقی ایرانی هم خوانده‌اند.

در میان دستگاه‌های ایرانی شور از همه بزرگ‌تر است. زیرا هر یک از دستگاه‌ها دارای یک عده آوازها و الحان فرعی‌ست ولی شور غیر از آوازهای فرعی دارای ملحقاتیست که هر یک به تنهایی استقلال دارد. آوازهای مستقلی که جزء شور محسوب می‌شود و هر یک استقلال دارد از این قرار است: ابوعطا، بیات ترک، افشاری و دشتی.

آواز بیات ترک در پرده‌های شور نواخته می‌شود و جزو ملحقات آن طبقه بندی می‌شود، ولی چون از نظر شنوایی حسی شبیه دستگاه ماهور ایجاد می‌‌کند، برخی قایل به طبقه بندی آن تحت دستگاه ماهور هستند.

در مکتب آوازی اصفهان آواز بیات ترک در مشتقات دستگاه ماهور به حساب می‌‌آید اما در مکتب تهران، مایه بیات ترک را جزء دستگاه شور به حساب می‌‌آورند.

مایه‌ها (متعلقات)

 گوشه‌ها

گوشه‌های ردیفی این دستگاه عبارت‌اند از:

  1. درآمد اول
  2. درآمد دوم
  3. درآمد سوم: کرشمه
  4. درآمد چهارم: گوشه‌ی رهاب
  5. درآمد پنجم: اوج
  6. درآمد ششم: ملانازی
  7. نغمه‌ی اول
  8. نغمه‌ی دوم
  9. زیرکش سلمک
  10. ملانازی
  11. سلمک
  12. گلریز
  13. مجلس‌افروز
  14. عزال
  15. صفا
  16. بزرگ
  17. کوچک
  18. دوبیتی
  19. خارا
  20. قجر، فرود
  21. حزین
  22. شور پایین دسته
  23. گوشه‌ی رهاب
  24. چهار گوشه
  25. مقدمه‌ی گریلی
  26. رضوی، حزین، ‌فرود
  27. شهناز
  28. قرجه
  29. شهناز کت (عاشق‌کش)
  30. رنگ اصول
  31. گریلی
  32. رنگ شهرآشوب
سه شنبه بیست و پنجم 4 1387
در موسیقی سنتی هفت دستگاه به نام های زیر داریم:

 

۱-شور      ۲- سه گاه       ۳- همایون        ۴- ماهور       ۵- چهارگاه     ۶- نوا     ۷- راست پنجگاه

همچنین پنج آواز به اسامی زیر داریم:

۱- ابوعطا     ۲- بیات ترک      ۳-افشاری    ۴-دشتی   ۵-بیات اصفهان

که چهار آواز اول با دستگاه شور هم پرده و اصطلاحاْ از یک مجموعه و بیات اصفهان نیز هم پرده با همایون است. در کوک شور اجرا گسترده است و دراین کوک علاوه بر دستگاه شور: آواز ابوعطا و بیات ترک و افشاری ودشتی را هم می توانیم اجرا کنیم.

سه شنبه بیست و پنجم 4 1387
X