صفحه ها
دسته
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 253170
تعداد نوشته ها : 109
تعداد نظرات : 6
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

من به شما یک وبلاگ خیلی عالی رامعرفی می کنم.

آدرس:galory.blogsky.com

چهارشنبه بیست و چهارم 4 1388
فعالان سیاسی: موسوی طبق قانون مجاز به تشکیل حزب نیست

در حالی که این روزها میرحسین موسوی در تلاش برای تاسیس حزبی خود ساخته است برخی فعالان سیاسی با اشاره به اقدامات خلاف قانون وسیع وی تاکید دارند که دادن مجوز به موسوی برای تشکیل حزب خلاف قانون اساسی است.
در همین ارتباط یک عضو فراکسیون اصولگرایان در گفتگو با باشگاه خبرنگاران گفت: در نظام جمهوری اسلامی فردی که قانون اساسی، ولایت فقیه و شورای نگهبان را قبول نداشته باشد صلاحیت تشکیل حزب را ندارد.
سیدمحمدرضا میرتاج الدینی نماینده تبریز افزود: حزب جمهوری اسلامی میراث انقلاب است و با اجازه ولایت فقیه تعطیل شده و باید با نظر و اجازه ولایت فقیه احیا گردد.
وی با تاکید بر اینکه موسوی هیچ حقی در تاسیس حزب جمهوری نداشته است تصریح کرد: موسوی یکی از اعضای شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بود و جزء موسسین این حزب نبود و هیچ حقی هم برای احیای این حزب ندارد.
میرتاج الدینی با اشاره به اعضای حزب جمهوری اسلامی اظهار کرد ویژگی اصلی اعضای حزب جمهوری اسلامی ولایت پذیری آنها بود و شخصی که مخالف ولایت فقیه است حق احیای مجدد این حزب را ندارد.
دبیر شورای هماهنگی نیروهای انقلاب هم گفت: موسوی ابتدا باید ثابت کند که با نظام عناد و دشمنی ندارد و قوانین موجود را قبول دارد پس از آن به فکر تشکیل حزب باشد.
علی اسفندیاری تاکید کرد: به نظر بنده با توجه به شرایط پیش آمده موسوی می خواهد با اعمال فشار حزبی حرف های غیرقانونی خود را به نظام تحمیل کند و این حرکت قابل قبول نیست و نباید به او مجوز تشکیل حزب داد.
دبیر شورای هماهنگی نیروهای انقلاب تصریح کرد: ما در کشوری زندگی می کنیم که مردم سالاری دینی بر آن حکمفرماست و در راستای مردم سالاری رکن اساسی نظام پیروی از ولایت فقیه است و اگر کسی در نظام به گفته های رهبری که فصل الخطاب همه اعمال و رفتار مردم است بی توجهی کند از دایره نیروهای خودی خارج است.
وی تاکید کرد: اگر موسوی می خواهد در مجموعه نظام کار کند ابتدا باید از کارهایی که خود و اطرافیانش انجام داده عذرخواهی کند و پس از تجدید بیعت با رهبری می تواند در قالب نظام فعالیت کند.
همچنین سخنگوی جمعیت وفاداران انقلاب اسلامی گفت: تاسیس حزب از سوی افرادی همچون موسوی که وفاداریشان به قانون اساسی و نظام ثابت نشده خلاف قانون اساسی است.
محمد عظیمی افزود: عملکرد موسوی بعد از اعلام نتایج آرا تردیدی را برای وفادار بودن وی به قانون اساسی ایجاد کرده است این در حالی است که وی نظر شورای نگهبان را در انتخابات تایید نکرد و این امر به منزله عدم اعتقاد به قانون اساسی است لذا وی شایستگی تشکیل حزب ندارد.
وی در ادامه بیان کرد: آن چه مسلم است تشکیل حزب باید توسط هیئت موسس انجام شود این در حالی است که ماده 10 قانون اساسی یکسری شرایط از جمله وفاداری به نظام و قانون اساسی را برای هیئت موسس احزاب در نظر گرفته است لذا اگر افراد در چارچوب نظام عمل نکنند و التزام عملی خود را به قانون اساسی نشان ندهند شایستگی تشکیل حزب ندارند.
دبیرکل اصناف و بازار تهران گفت: موسوی در صورتی که پایبندی خود به ساختار نظام را ثابت کند و مواضع خود را مشخص نماید می تواند حزب تشکیل دهد در غیر این صورت مجاز به تشکیل حزب نیست.
احمد کریمی اصفهانی افزود: در کشور ما اگر فردی بخواهد فعالیت حزبی داشته باشد باید در چارچوب قوانین حزبی حرکت کند. در این خصوص کمیسیون ماده 10 احزاب یکسری چارچوب ها و خط کشی ها را تعیین کرده است که طبق آن پایبندی به قانون اساسی و ولایت فقیه از اصول تشکیل حزب می باشد و جدای از این دو مسئله نمی توان به تشکیل حزب امیدوار بود.
دسته ها : سیاسی - اجتماعی
سه شنبه بیست و سوم 4 1388
نامه ای به اعضای سازمان مجاهدین انقلاب سلول شماره 16 یادتان هست؟

هفته گذشته نامه ای سرگشاده به دستمان رسید که امضای انتهای آن توجه را جلب می کرد: مستعفی سازمان مجاهدین انقلاب!
با نویسنده تماس گرفتیم و متوجه شدیم وی از اعضای قدیمی و اولیه سازمان بوده که در دهه 60 از آن جدا شده است.
اتفاقات اخیر و نقش رسمی و غیررسمی سازمان در این اتفاقات، آقای حسینی را به نگارش این نامه واداشته است.
¤ ¤ ¤
برادر عزیزم! جناب آقای مدرس بهنام شریفی عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب، سلام
با اینکه سال هاست شما را ندیده و تماسی نداشته ایم، اما هنوز صدای تق تق مورس دیواری که آرمان های مقدس را از سلول شما (سلول شماره 16 کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک و شهربانی) ارسال می کرد، در گوشم طنین انداز است. نمی دانم علیرغم اشتغالات تشکیلاتی و هیجانات سیاسی، هنوز صدای آن مورس ها که نویدبخش عصر خمینی «زمینه ساز عصر ظهور» بود را به یاد دارید، یا عناوین جذاب و مناصب سازمانی و غوغای شبکه های ماهواره ای و سایت های تکنولوژی برتر دجال، شما را آن چنان مشغول ساخته که لحظات فراموش ناشدنی و لیالی قدر دوران مبارزاتی خویش را هم به فراموشی سپرده اید. اگر صدای آن مورس های دیواری را که علیرغم همه شکنجه ها و سر پا ایستادن های اجباری شبانه روزی در زیر هشت و بی خوابی کشیدن های کشنده، با عزمی پولادین، نفس مسیحایی خمینی را سلول به سلول منتقل می کرد تا «زندانیان سیاسی» از انقلاب اسلامی امت او جا نمانند، هنوز می شنوی، به یاد داری که در هر تماسی پس از رد و بدل نمودن سؤالات بازجو ها، برای نحوه پاسخ دادن و آمادگی برای داستان سازی برای هر سؤال بازجو، به یکدیگر مشاوره می دادیم، با اینکه صورت یکدیگر را هرگز ندیده بودیم، آن چنان علاقه و اعتماد عجیبی بین ما ایجاد شده بود که بی مهابا و شجاعانه بر پیمودن راه امام خمینی و استقامت در این جهاد مقدس سوگند یاد می کردید. مخاطبان بعدی مورس ها از صدای ناشناخته و آن دیوار آجری آن چنان در پیمودن راه خمینی مصمم می شدند که هیچ یک از ترفندهای بازجوهای کارکشته ساواک نمی توانست کوچکترین خللی در آن ایجاد نماید. برادرم بهنام؛ آیا این نیرو چیزی جز اعجاز نهفته در مشی و مرام خمینی بود؟
آیا چیزی به غیر از عشق به اسلام، خمینی و چیزی به جز آرزوی قرار گرفتن در زمره یاران «منجی موعود» و داشتن سهمی هر چند ناچیز در فراهم نمودن زمینه برپایی دولت جهانی حضرت مهدی(ع) ما را واداشته بود تا در دوران جوانی به همه مواهب زندگی پشت کرده و داوطلبانه و با افتخار سخت ترین شرایط و حتی زندگی مخفی و آمادگی برای مبارزه مسلحانه و تبعات آن عذاب و شکنجه را برگزینیم؟
و آیا مگر خمینی نفرمود: «به تنها چیزی که باید فکر کنید استواری پایه های اسلام ناب محمدی«ص» است. اسلامی که پرچمداران آن پابرهنگان و مظلومین و فقرای جهانند و دشمنان آن، ملحدان و کافران و سرمایه داران و پول پرستانند. اسلامی که طرفداران واقعی آن همیشه از مال و قدرت- بی بهره بوده اند و دشمنان حقیقی آن، زراندوزان حیله گر و قدرت مداران بازیگر و مقدس نمایان بی هنرند» (صحیفه نور ج: 2 ص 59)
برادرم بهنام! امروز «خمینی» در بین ما نیست اما مطمئن باش دیری نخواهد گذشت که به او ملحق شویم. آیا در آن روز می توانیم در زمره یاران و پیروان او قرار گیریم؟
روزی که باید به سؤالات بسیار بازجویان محشر پاسخ دهیم.
سؤالاتی از این دست: لم تقولون مالا تفعلون؟
- شما که مدعی بودید مردم حق دارند از همه موضوعات مملکتی مطلع باشند چرا اقدامات دوستان و همفکران خود را از مردم پنهان می ساختید؟
- چرا به ملت خود نگفتید که «یورگن هابرماس» آلمانی، نظریه پرداز «نافرمانی مدنی» که با میزبانی دولت اصلاحات و با پوشش فیلسوف به ایران آمده بود، در شامگاه 26 اردی بهشت 81 در منزل کدیور با وی و سعید حجاریان و محمد مجتهد شبستری و... پیرامون استقرار حکومت غیردینی در ایران به رایزنی پرداخت؟
- چرا به مردم خود نگفتید «هابرماس» با «علیرضا بهشتی» که هنگام انتخابات 22 خرداد 88 مشاور عالی موسوی بود، چندین دیدار داشت؟
- چرا به ملت خود نگفتید «جواد اطاعت» مشاور موسوی لاری وزیر کشور دولت اصلاحات که پایان نامه دکترای خود را به بررسی چگونگی ایجاد تغییرات دموکراتیک در جمهوری اسلامی از راه مبارزات انتخاباتی اختصاص داده بود، به منظور مشارکت در تحقق این استراتژی در سال 88 از حزب اعتماد ملی به اردوگاه انتخاباتی میرحسین منتقل شد؟
- چرا به ملت ایران اطلاع ندادید: از نگاه «ریچارد رورتی» (قدیمی ترین رهبر عملیات سری سیا و مدیر پروژه موسوم به جنگ های کثیف روشنفکری که 22 خرداد 83 وارد تهران شد و با همکاری «داریوش شایگان» و «رامین جهانبگلو» به ارزیابی وضعیت اصلاح طلبان پرداخت) باید یک «نیروی اجتماعی سازمان یافته» را برای «مبارزات مدنی» تربیت کرد تا آنان در «یک لحظه تاریخی» دموکراسی آمریکایی را حاکم کنند.؟ و جان کین مغز متفکر سرویس اطلاعات خارجی انگلیس برای انتقال چه راهبردی به حجاریان وارد ایران شد؟
در آن روز نه تنها نمی توانیم برای پاسخ دادن به این گونه سؤالات با یکدیگر مشاوره کنیم بلکه شاید به خاطر اعمالمان از یکدیگر گریزان باشیم یوم یفر المرء من اخیه و...
برادرم بهنام! برادرم علی باقری و ای همه اعضای شورای مرکزی!
شما همه دارای پیشینه افتخارآمیز پیروی از خمینی و پشتوانه اعتقادی تشیع بوده و در زمره مجاهدین قرار دارید. هنوز جهاد به پایان نرسیده و راه تا نیمه طی شده است. بیائید تا دست در دست هم جهت نیل به آرمان های مقدس
«امام خمینی» همچنان مصمم و متحد گام برداریم.
برادران عزیز گرچه امروز جسم خمینی در بین ما نیست اما روح او، پیام جاودانه او و خلف صالح او «خامنه ای» در مقابل تمامی جبهه کفر و ارتداد و نفاق ایستاده و حجت را بر همه مدعیان پیروی خمینی تمام کرده است.
راستی به یاد دارید ایامی را که کتاب منتشره سازمان «ولایت فقیه استمرار حرکت انبیاء» را با ذوق و شوق به شرکت کنندگان نمازجمعه معرفی می کردیم؟ برادرانم آیا فقط آن ایام حرکت انبیاء با «ولایت فقیه» استمرار می یافت؟! اکنون کجاست آن «ولی فقیه»؟!! ما کجا هستیم؟ برادرانی چون شما با آن سوابق مبارزاتی، چرا باید آخرتمان را برای دنیای امثال موسوی هزینه کنیم؟ راستی موسوی در دوران سخت ستمشاهی کجا بود و چه می کرده؟ دارای کدام سابقه مبارزاتی و سیاسی است؟! این 20 سال کجا بود؟ چرا کنار کشیده بود؟ چه شد که در این شرایط سیاسی ناگهان به صحنه وارد شد؟
نکند دشمن او را برای چنین روزی به اصطلاح عوام در آب نمک خوابانده بود؟ یا اینکه آن روزها به دلیل نداشتن انگیزه بریده بود و استعفا داده بود؟ و امروز موقعیت را مناسب دیده و به وسیله همسرش که مدعی و مغبون است تحریک و بر «جمل» سوار شده؟
یا اینکه اصلا موسوی چیزی در چنته نداشته، بیست و هشت سال پیش هم آیت الله خامنه ای او را مورد عنایت قرار داده و او را به میدان سیاست وارد ساخته اند اما او امروز خود را گم کرده و غریبی می کند؟ فرصت طلبان هم از ساده لوحی او سود جسته و او را ملعبه خویش ساخته اند تا دوباره به قدرت برسند؟ دشمن نیز در او طمع کرده و هیجا ن زده پا به میدان نهاده است. دشمنی که طی 30 سال با به کار بردن همه توان و حیله و ترفند خود و عواملش در مقابل انقلاب اسلامی به زانو درآمده و در شرف تسلیم بود، از حرکت غافلانه او دوباره جان گرفت و هل من مبارز می طلبد!
یا اینکه موسوی آگاهانه و منافقانه این روش را برگزیده است؟
در هر صورت وای به حال او که هم دنیایش را خراب کرد و هم آخرتش را.
اگر همه از او بگذرند، امثال حقیر هرگز از او نخواهیم گذشت. او نتیجه چهل ساله همه آرزوهایمان و همه آرمان هایمان و همه امیدمان به آینده را با گستاخی به مبارزه طلبیده است و باید تاوان آن را پس دهد.
برادران عزیز! وقتی افشاگری های برادر عزیزمان سیدامیرحسین مهدوی را در روزنامه ها خواندم از شوق لبریز شدم. به راستی چه زیبا فرمود حضرت امام صادق(ع): الحرحر علی جمیع احواله... حر در همه حال حراست. اگر پتک ایام بر او ضربه ای فرود آورد صبوری کند و اگر انبوه مصائب بر او هجوم آرند نمی توانند مقاومتش را درهم شکنند، هر چند به بندش کشند و آسایش او را به سختی مبدل سازند. آری قیود تشکیلاتی، فرمانبری کورکورانه سازمانی و اسارت در عناوین فریبنده ای چون عضویت در شورای مرکزی سازمان هرگز نمی توانند آزاده ای چون سیدامیرحسین را به بند کشند. او شجاعانه این بندها را درهم می شکند و به وظیفه اسلامی و تاریخی خویش اقدام می کند. انقلاب اسلامی نیز علیرغم دشمنی های شیطان بزرگ و صهیونیسم پلید و خس و خاشاک های داخلی همچنان به حرکت خروشنده خویش ادامه می دهد تا ولی فقیه، پرچم خونین و پرافتخار آن را به دست مبارک صاحبش، منجی موعود روحنالمقدمه الفداء تقدیم نماید. خوشا به حال آنان که در این راه گام بردارند و وای به حال آنان که در مقابل این راه قرار گیرند.
برادران عزیز اعضای شورای مرکزی و سایر مرتبطین سازمان
در این لحظات حساس که انقلاب اسلامی یکی از حادترین شرایط تاریخی خود را پشت سر می گذارد همرزمانتان و همه آزادیخواهان گوشه و کنار عالم و همه منتظران ظهور آخرین منجی از فرزندان راستین خمینی انتظار دارند با انجام تکلیف و مسئولیت تاریخی خویش تارو پود قیود غیرخدائی را درهم شکسته، با لبیک به روح امام خمینی«ره» و اطاعت از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دشمنان کینه توز را بیش از پیش مأیوس سازند.
همرزم دیروزتان در سلول شماره 17 کمیته مشترک ساواک
و قطره ای از اقیانوس بیکران امت خمینی و خامنه ای
مستعفی سازمان- محسن حسینی نهوجینامه ای به اعضای سازمان مجاهدین انقلاب سلول شماره 16 یادتان هست؟

هفته گذشته نامه ای سرگشاده به دستمان رسید که امضای انتهای آن توجه را جلب می کرد: مستعفی سازمان مجاهدین انقلاب!
با نویسنده تماس گرفتیم و متوجه شدیم وی از اعضای قدیمی و اولیه سازمان بوده که در دهه 60 از آن جدا شده است.
اتفاقات اخیر و نقش رسمی و غیررسمی سازمان در این اتفاقات، آقای حسینی را به نگارش این نامه واداشته است.
¤ ¤ ¤
برادر عزیزم! جناب آقای مدرس بهنام شریفی عضو شورای مرکزی سازمان مجاهدین انقلاب، سلام
با اینکه سال هاست شما را ندیده و تماسی نداشته ایم، اما هنوز صدای تق تق مورس دیواری که آرمان های مقدس را از سلول شما (سلول شماره 16 کمیته مشترک ضد خرابکاری ساواک و شهربانی) ارسال می کرد، در گوشم طنین انداز است. نمی دانم علیرغم اشتغالات تشکیلاتی و هیجانات سیاسی، هنوز صدای آن مورس ها که نویدبخش عصر خمینی «زمینه ساز عصر ظهور» بود را به یاد دارید، یا عناوین جذاب و مناصب سازمانی و غوغای شبکه های ماهواره ای و سایت های تکنولوژی برتر دجال، شما را آن چنان مشغول ساخته که لحظات فراموش ناشدنی و لیالی قدر دوران مبارزاتی خویش را هم به فراموشی سپرده اید. اگر صدای آن مورس های دیواری را که علیرغم همه شکنجه ها و سر پا ایستادن های اجباری شبانه روزی در زیر هشت و بی خوابی کشیدن های کشنده، با عزمی پولادین، نفس مسیحایی خمینی را سلول به سلول منتقل می کرد تا «زندانیان سیاسی» از انقلاب اسلامی امت او جا نمانند، هنوز می شنوی، به یاد داری که در هر تماسی پس از رد و بدل نمودن سؤالات بازجو ها، برای نحوه پاسخ دادن و آمادگی برای داستان سازی برای هر سؤال بازجو، به یکدیگر مشاوره می دادیم، با اینکه صورت یکدیگر را هرگز ندیده بودیم، آن چنان علاقه و اعتماد عجیبی بین ما ایجاد شده بود که بی مهابا و شجاعانه بر پیمودن راه امام خمینی و استقامت در این جهاد مقدس سوگند یاد می کردید. مخاطبان بعدی مورس ها از صدای ناشناخته و آن دیوار آجری آن چنان در پیمودن راه خمینی مصمم می شدند که هیچ یک از ترفندهای بازجوهای کارکشته ساواک نمی توانست کوچکترین خللی در آن ایجاد نماید. برادرم بهنام؛ آیا این نیرو چیزی جز اعجاز نهفته در مشی و مرام خمینی بود؟
آیا چیزی به غیر از عشق به اسلام، خمینی و چیزی به جز آرزوی قرار گرفتن در زمره یاران «منجی موعود» و داشتن سهمی هر چند ناچیز در فراهم نمودن زمینه برپایی دولت جهانی حضرت مهدی(ع) ما را واداشته بود تا در دوران جوانی به همه مواهب زندگی پشت کرده و داوطلبانه و با افتخار سخت ترین شرایط و حتی زندگی مخفی و آمادگی برای مبارزه مسلحانه و تبعات آن عذاب و شکنجه را برگزینیم؟
و آیا مگر خمینی نفرمود: «به تنها چیزی که باید فکر کنید استواری پایه های اسلام ناب محمدی«ص» است. اسلامی که پرچمداران آن پابرهنگان و مظلومین و فقرای جهانند و دشمنان آن، ملحدان و کافران و سرمایه داران و پول پرستانند. اسلامی که طرفداران واقعی آن همیشه از مال و قدرت- بی بهره بوده اند و دشمنان حقیقی آن، زراندوزان حیله گر و قدرت مداران بازیگر و مقدس نمایان بی هنرند» (صحیفه نور ج: 2 ص 59)
برادرم بهنام! امروز «خمینی» در بین ما نیست اما مطمئن باش دیری نخواهد گذشت که به او ملحق شویم. آیا در آن روز می توانیم در زمره یاران و پیروان او قرار گیریم؟
روزی که باید به سؤالات بسیار بازجویان محشر پاسخ دهیم.
سؤالاتی از این دست: لم تقولون مالا تفعلون؟
- شما که مدعی بودید مردم حق دارند از همه موضوعات مملکتی مطلع باشند چرا اقدامات دوستان و همفکران خود را از مردم پنهان می ساختید؟
- چرا به ملت خود نگفتید که «یورگن هابرماس» آلمانی، نظریه پرداز «نافرمانی مدنی» که با میزبانی دولت اصلاحات و با پوشش فیلسوف به ایران آمده بود، در شامگاه 26 اردی بهشت 81 در منزل کدیور با وی و سعید حجاریان و محمد مجتهد شبستری و... پیرامون استقرار حکومت غیردینی در ایران به رایزنی پرداخت؟
- چرا به مردم خود نگفتید «هابرماس» با «علیرضا بهشتی» که هنگام انتخابات 22 خرداد 88 مشاور عالی موسوی بود، چندین دیدار داشت؟
- چرا به ملت خود نگفتید «جواد اطاعت» مشاور موسوی لاری وزیر کشور دولت اصلاحات که پایان نامه دکترای خود را به بررسی چگونگی ایجاد تغییرات دموکراتیک در جمهوری اسلامی از راه مبارزات انتخاباتی اختصاص داده بود، به منظور مشارکت در تحقق این استراتژی در سال 88 از حزب اعتماد ملی به اردوگاه انتخاباتی میرحسین منتقل شد؟
- چرا به ملت ایران اطلاع ندادید: از نگاه «ریچارد رورتی» (قدیمی ترین رهبر عملیات سری سیا و مدیر پروژه موسوم به جنگ های کثیف روشنفکری که 22 خرداد 83 وارد تهران شد و با همکاری «داریوش شایگان» و «رامین جهانبگلو» به ارزیابی وضعیت اصلاح طلبان پرداخت) باید یک «نیروی اجتماعی سازمان یافته» را برای «مبارزات مدنی» تربیت کرد تا آنان در «یک لحظه تاریخی» دموکراسی آمریکایی را حاکم کنند.؟ و جان کین مغز متفکر سرویس اطلاعات خارجی انگلیس برای انتقال چه راهبردی به حجاریان وارد ایران شد؟
در آن روز نه تنها نمی توانیم برای پاسخ دادن به این گونه سؤالات با یکدیگر مشاوره کنیم بلکه شاید به خاطر اعمالمان از یکدیگر گریزان باشیم یوم یفر المرء من اخیه و...
برادرم بهنام! برادرم علی باقری و ای همه اعضای شورای مرکزی!
شما همه دارای پیشینه افتخارآمیز پیروی از خمینی و پشتوانه اعتقادی تشیع بوده و در زمره مجاهدین قرار دارید. هنوز جهاد به پایان نرسیده و راه تا نیمه طی شده است. بیائید تا دست در دست هم جهت نیل به آرمان های مقدس
«امام خمینی» همچنان مصمم و متحد گام برداریم.
برادران عزیز گرچه امروز جسم خمینی در بین ما نیست اما روح او، پیام جاودانه او و خلف صالح او «خامنه ای» در مقابل تمامی جبهه کفر و ارتداد و نفاق ایستاده و حجت را بر همه مدعیان پیروی خمینی تمام کرده است.
راستی به یاد دارید ایامی را که کتاب منتشره سازمان «ولایت فقیه استمرار حرکت انبیاء» را با ذوق و شوق به شرکت کنندگان نمازجمعه معرفی می کردیم؟ برادرانم آیا فقط آن ایام حرکت انبیاء با «ولایت فقیه» استمرار می یافت؟! اکنون کجاست آن «ولی فقیه»؟!! ما کجا هستیم؟ برادرانی چون شما با آن سوابق مبارزاتی، چرا باید آخرتمان را برای دنیای امثال موسوی هزینه کنیم؟ راستی موسوی در دوران سخت ستمشاهی کجا بود و چه می کرده؟ دارای کدام سابقه مبارزاتی و سیاسی است؟! این 20 سال کجا بود؟ چرا کنار کشیده بود؟ چه شد که در این شرایط سیاسی ناگهان به صحنه وارد شد؟
نکند دشمن او را برای چنین روزی به اصطلاح عوام در آب نمک خوابانده بود؟ یا اینکه آن روزها به دلیل نداشتن انگیزه بریده بود و استعفا داده بود؟ و امروز موقعیت را مناسب دیده و به وسیله همسرش که مدعی و مغبون است تحریک و بر «جمل» سوار شده؟
یا اینکه اصلا موسوی چیزی در چنته نداشته، بیست و هشت سال پیش هم آیت الله خامنه ای او را مورد عنایت قرار داده و او را به میدان سیاست وارد ساخته اند اما او امروز خود را گم کرده و غریبی می کند؟ فرصت طلبان هم از ساده لوحی او سود جسته و او را ملعبه خویش ساخته اند تا دوباره به قدرت برسند؟ دشمن نیز در او طمع کرده و هیجا ن زده پا به میدان نهاده است. دشمنی که طی 30 سال با به کار بردن همه توان و حیله و ترفند خود و عواملش در مقابل انقلاب اسلامی به زانو درآمده و در شرف تسلیم بود، از حرکت غافلانه او دوباره جان گرفت و هل من مبارز می طلبد!
یا اینکه موسوی آگاهانه و منافقانه این روش را برگزیده است؟
در هر صورت وای به حال او که هم دنیایش را خراب کرد و هم آخرتش را.
اگر همه از او بگذرند، امثال حقیر هرگز از او نخواهیم گذشت. او نتیجه چهل ساله همه آرزوهایمان و همه آرمان هایمان و همه امیدمان به آینده را با گستاخی به مبارزه طلبیده است و باید تاوان آن را پس دهد.
برادران عزیز! وقتی افشاگری های برادر عزیزمان سیدامیرحسین مهدوی را در روزنامه ها خواندم از شوق لبریز شدم. به راستی چه زیبا فرمود حضرت امام صادق(ع): الحرحر علی جمیع احواله... حر در همه حال حراست. اگر پتک ایام بر او ضربه ای فرود آورد صبوری کند و اگر انبوه مصائب بر او هجوم آرند نمی توانند مقاومتش را درهم شکنند، هر چند به بندش کشند و آسایش او را به سختی مبدل سازند. آری قیود تشکیلاتی، فرمانبری کورکورانه سازمانی و اسارت در عناوین فریبنده ای چون عضویت در شورای مرکزی سازمان هرگز نمی توانند آزاده ای چون سیدامیرحسین را به بند کشند. او شجاعانه این بندها را درهم می شکند و به وظیفه اسلامی و تاریخی خویش اقدام می کند. انقلاب اسلامی نیز علیرغم دشمنی های شیطان بزرگ و صهیونیسم پلید و خس و خاشاک های داخلی همچنان به حرکت خروشنده خویش ادامه می دهد تا ولی فقیه، پرچم خونین و پرافتخار آن را به دست مبارک صاحبش، منجی موعود روحنالمقدمه الفداء تقدیم نماید. خوشا به حال آنان که در این راه گام بردارند و وای به حال آنان که در مقابل این راه قرار گیرند.
برادران عزیز اعضای شورای مرکزی و سایر مرتبطین سازمان
در این لحظات حساس که انقلاب اسلامی یکی از حادترین شرایط تاریخی خود را پشت سر می گذارد همرزمانتان و همه آزادیخواهان گوشه و کنار عالم و همه منتظران ظهور آخرین منجی از فرزندان راستین خمینی انتظار دارند با انجام تکلیف و مسئولیت تاریخی خویش تارو پود قیود غیرخدائی را درهم شکسته، با لبیک به روح امام خمینی«ره» و اطاعت از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دشمنان کینه توز را بیش از پیش مأیوس سازند.
همرزم دیروزتان در سلول شماره 17 کمیته مشترک ساواک
و قطره ای از اقیانوس بیکران امت خمینی و خامنه ای
مستعفی سازمان- محسن حسینی نهوجی
دسته ها : سیاسی
يکشنبه بیست و یکم 4 1388

ثمره هاشمی: طرفداران ابطال انتخابات به دنبال حضور ناظران خارجی در انتخابات بودند

مشاور ارشد رئیس جمهور و رئیس ستاد انتخاباتی احمدی نژاد در انتخابات دهم ریاست جمهوری گفت: طرفداران ابطال انتخابات به دنبال حضور ناظران خارجی در انتخابات بودند.
سید مجتبی ثمره هاشمی جمعه شب در همایش تشکر از فعالان ستادهای حمایت مردمی احمدی نژاد در استان مازندران با ارسال و ابلاغ پیام رئیس جمهور به اعضای جلسه و همایش اظهار داشت: مردم ایران در انتخابات، حماسه ای بزرگ خلق کردند که مازندران پرچمدار حماسه بزرگ در 22 خرداد لقب گرفت.
وی با تأکید بر اینکه رفراندوم جمهوری اسلامی ایران در 22 خرداد تکرار شد، تصریح کرد: صحنه انتخابات در ایران در این دوره یک صحنه استثنایی بود.
ثمره هاشمی خاطرنشان کرد: در تاریخ انقلاب، این انتخابات به دلیل کثرت حضور و هم به لحاظ آرایش سیاسی و نوع تبلیغات ویژه و استثنایی بود.
ثمره هاشمی با انتقاد از کسانی که نگذاشتند این شیرینی حضور به مذاق مردم خوشایند باشد، افزود: ذائقه مردم با تلاش عده ای با اتهام بی مورد تلخ شد.
ثمره هاشمی با اشاره به اینکه مردم بعد از سخنان رهبری خیلی نجابت به خرج دادند، بیان داشت از ابتدا تا انتهای کار انتخابات با حضور مردم اتفاق افتاد.
وی با تأکید بر این نکته که این عده باید برای خسارت ها پاسخگو باشند، یادآور شد: خسارت به حیثیت ملت ایران در سطح جهان باید پاسخ داده شود.

دسته ها : سیاسی
يکشنبه بیست و یکم 4 1388
قدرتمندتر از همیشه (یادداشت روز)

ائتلاف نانوشته آمریکا، رژیم صهیونیستی و چند کشور اروپایی علیه جمهوری اسلامی ایران هر چند قدمتی 30 ساله دارد اما اوج منحنی خصومت و عداوت این چند کشور در قبل و بعد از انتخابات اخیر را باید نقطه عطفی در این پیشینه تاریخی قلمداد کرد. آنچه امروز پس از گذشت قریب به یکماه از انتخابات در صحنه سیاست خارجی به وضوح مشاهده می شود تمرکز خصمانه کشورهای یاد شده بر روی ایران است. به طوری که پرداختن به موضوع ایران در صدر موضوعات و اولویت های آنهاست و این روزها حجم انبوهی از برنامه های مطبوعات، رسانه ها و شبکه های خبری غربی به ایران اختصاص یافته است.
آمریکایی ها که علی رغم قرارگرفتن در مسیر افول و اضمحلال دایه کدخدایی دهکده جهانی را یدک می کشند به همراه نوچه های اروپایی خود که منافع در هم تنیده ای در چپاولگری و زیاده خواهی در منطقه دارند به بهانه انتخابات اخیر زود به زود درباره ایران اعلام مواضع می کنند. آنچنان که دامنه گفته ها و اظهارات مقامات غربی و صهیونیستی از سویی و تحلیل و تفسیر رسانه های وابسته و در اختیار آنها از سوی دیگر، از حد متعادل و به اصطلاح دیپلماتیک عبور کرده و در هر نشست و اجلاسی - و یا در حاشیه آن- از ایران و نحوه مواجهه با آن سخن می گویند.
همین چند روز پیش باراک اوباما که تلاش بسیاری دارد تا خود را متمایز از سلف بی خردش نشان دهد در اجلاس گروه 8 در رم در نشستی خبری بحث «ایران» را پیش می کشد و اذعان می دارد که باب گفت وگو و مذاکره با ایران باید باز بماند و جالب اینجاست که او به دنبال وقایع پس از انتخابات در ایران و بروز و ظهور ناآرامی ها در تهران زمام کلام از دست داده و شتابزده از آشوبگران و اغتشاشگران حمایت کرده بود.
البته داستان بلند گفته های متعارض و متناقض آمریکایی ها به همین جا ختم نشد و در حالی که «جو بایدن» معاون اوباما بعد از انتخابات ایران از عدم مخالفت کاخ سفید با حمله نظامی تل آویو به تهران سخن به میان آورده بود که: «اسرائیل خود می تواند مشخص کند که نفعش کجاست و در مورد ایران چه تصمیمی باید بگیرد» و گفته وی از سوی رسانه ها و خبرگزاری های غربی از جمله آسوشیتدپرس چراغ سبزی به اسرائیل برای حمله نظامی به ایران تعبیر شد، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا این مسئله را تکذیب کرد و از طرف دیگر؛ مایک مولن رئیس ستاد مشترک آمریکا هم پیامدهای حمله رژیم صهیونیستی به ایران را بدترین گزینه خواند و از پاسخ جمهوری اسلامی به حمله احتمالی رژیم صهیونیستی ابراز نگرانی شدیدی کرد. مقارن با این خط تعارض، در همین اواخر به نوشته روزنامه صهیونیستی هاآرتص در حالی که دیپلمات ها در نیویورک گزارش می دادند آمریکا با اعمال دور جدیدی از تحریم های مالی علیه ایران در اجلاس گروه 8 مخالفت خواهد کرد؛ هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا سه شنبه هفته پیش و چند روز پس از ادعای جلوگیری از روند تحریم ها علیه ایران از جانب دولت اوباما، در مصاحبه تلویزیونی با شبکه «گلوویژن» می گوید «ما در صدد پیوستن کشورهای جهان برای اعمال تحریم های بیشتر علیه ایران هستیم.» این نوشته در پی آن نیست که تعارضات و تناقضات مقامات غربی و رویکردهای دوگانه آنها را در قبال ایران واکاوی نماید یا به اظهارات مداخله جویانه اوباما، سارکوزی، گوردون براون، فراتینی، آنجلا مرکل، شیمون پرز و... در امور داخلی ایران بپردازد.
همچنین این یادداشت قصد ندارد هجمه رسانه های خارجی به جمهوری اسلامی ایران را قبل از انتخابات فهرست کند و یا ردپای سیا، اینتلجنت سرویس و موساد را در مهندسی التهابات و آشوب های پس از انتخابات مورد کاوش قرار دهد، آنچه مورد اشاره است علت تمرکز آمریکا و متحدانش روی موضوع انتخابات در ایران است.
انگ های مختلف و اتهام های متعدد و ادعاهای واهی علیه جمهوری اسلامی به چه سبب است؟ قبل از انتخابات از نبود دموکراسی و دلسردی مردم ایران به حکومت سخن می گویند و با بهره گیری از امپراتوری خبری خود در سطح دنیا ساختار حکومتی ایران را ناکارآمد و ضدمردمسالاری معرفی می نمایند. پس از انتخابات و مشارکت 85درصدی مردم که خبرنگاران خارجی نیز نتوانستند این حضور بی نظیر را انکار یا کمرنگ نمایند دیگر سخن گفتن از فقدان دموکراسی محلی از اعراب ندارد، خب طبیعی است که باید دسیسه ای دیگر می بافتند و این بار ناآرامی های بعد از انتخابات را- که از مدتها قبل زمینه آن را چیده بودند- دستاویز مناسبی برای مانور بر نقض حقوق بشر در ایران قرار می دهند؛ آنهم کشورهایی که ید طولایی در نقض حقوق بشر دارند، گوانتانامو، ابوغریب، لشکرکشی به عراق، افغانستان و کشتار چند صد هزار نفر از مردم مظلوم و بی گناه تنها بخشی از کارنامه سیاه کاخ سفید در زمینه حقوق بشر است.
جنایت های ددمنشانه و مشمئزکننده صهیونیست ها با پشتیبانی همه جانبه آمریکا در جنگ غزه نیز تنها برگی از کتاب قطور آدم کشی های رژیم صهیونیستی است.
نقض حقوق زنان و خشونت های صورت گرفته علیه آنان، نقض حقوق اقلیت ها، نقض آزادی های مذهبی، اوضاع وخیم و غیرانسانی زندان ها و بازداشتگاه ها و اعمال خشونت های پلیسی نیز از جمله موارد آشکار نقض حقوق بشر در کشورهای اروپایی چون فرانسه، ایتالیا و انگلیس است که در این باره گزارش های دیده بان حقوق بشر، کمیسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا، کمیته رفع تبعیض علیه زنان سازمان ملل متحد و دیگر نهادهای حقوق بشری که رعایت احتیاط را هم لحاظ کردند حائز اهمیت است.
در ادامه خط تعارض و هجمه های سیاسی علیه ایران در آستانه دور جدید مذاکرات احتمالی ایران با کشورهای گروه 1+5، غربی ها بر ادعای تکراری و بی پایه و اساس خود مبنی بر عزم ایران بر ساخت سلاح هسته ای پافشاری می نمایند و جالب است که دبیرکل جدید آژانس بین المللی انرژی اتمی در اولین اظهارنظر خود درباره پرونده هسته ای جمهوری اسلامی تاکید می کند که هیچ دلیل و سندی که نشان دهد ایران به دنبال ساخت تسلیحات اتمی است وجود ندارد.
در این میان، آنچه به روشنی قابل رؤیت و درک است برنتافتن ساختار جمهوری اسلامی از سوی غربی هاست و مشکل آنها با ایران دقیقا همین جاست و طرح ادعا هایی چون نقض حقوق بشر، نبود دموکراسی، ساخت تسلیحات هسته ای و ... تنها اهرم ها و ابزارهایی است برای ضربه زدن به پایه های نظامی که نامعادله سلطه گران و زیاده خواهان را در محیط بین الملل و در عرصه مناسبات سیاسی برهم زده است.
اگر جمهوری اسلامی سه دهه پیش با ارائه شیوه حکومتی مستقل از رژیم های سیاسی غرب و شرق مبانی تئوریک و الگوی سیاسی آنها را برای اداره جامعه به چالش کشاند امروز در عرصه عمل مانعی بزرگ برای افزون طلبی ها و باج خواهی های جبهه استکبار به حساب می آید و در صحنه رویارویی با آنها به قوت گام های موفقی را طی نموده است.
علاوه بر آن نقش ویژه و ممتاز جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه و معادلات سیاسی بین المللی موجب گردیده است که جمهوری اسلامی در کانون تصمیم گیری ها و توجهات باشد. به طوری که مطبوعات و رسانه های غربی بر این مسئله اذعان دارند که حل مشکلات منطقه در فلسطین، عراق، افغانستان و پاکستان بدون حضور ایران ناممکن خواهد بود. اشاره به نمونه های متعدد اعتراف تحلیلگران و رسانه های خارجی در توانمندی جمهوری اسلامی (عمق استراتژیک) و قدرت تأثیرگذار و غیرقابل انکار آن در این مجال کوتاه نمی گنجد که نمونه اخیر آن را می توان در مقاله تحلیلی روزنامه آمریکایی «یواس ای تودی» دید که با تاکید بر اینکه امروز ایران یک بلوک جدید قدرت نوظهور را در خاورمیانه رهبری می کند تصریح می دارد: «ما به ایران نیازمندیم».
با فروکش کردن گرد و غباری که انتخابات ایران را فرا گرفته بود و در این میان آمریکا و چند کشور غربی با لطایف الحیل و با پروپاگاندای رسانه ای خود و تأمین مالی پروژه آشوب و اغتشاش در ایران، نقش اول این سناریو را بازی می کردند؛ آنچه اکنون به خوبی عیان است چهره مقتدرانه و باصلابت ایران اسلامی است که در پس سپهر انتخابات 40 میلیونی ـ که خیرات و برکات آن نظام اسلامی را برای سالیان سال بیمه کرده است ـ استاد بزرگ های شطرنج دموکراسی را کیش و مات نمود و نقاب از سیمای پر فریب مدعیان حقوق بشر برکشید و قدرتمند تر از گذشته محور گفت وگوهای منطقه ای و بین المللی است.
دسته ها : سیاسی
يکشنبه بیست و یکم 4 1388


وکیل سعید حجاریان از ملاقات روز سه شنبه همسر و بستگان سعید حجاریان با وی خبر داد.
غلامعلی ریاحی در تماس با ایسنا اظهار کرد: بعد از اخبار ضدونقیضی که در مورد وضعیت سعید حجاریان منتشر شد، همسر وی و بنده از دادستان تهران درخواست ملاقات با حجاریان را کردیم تا از نزدیک با او ملاقات کنیم. دادستان تهران با این ملاقات موافقت کرد و روز گذشته (سه شنبه)همسرآقای حجاریان همراه با بستگانشان با وی دیدار کردند.
وی ادامه داد: خانم حجاریان بعد از این ملاقات اعلام کرد که وضعیت حجاریان نسبت به دفعه قبل بهتر بوده و نحوه برخورد ماموران نیز خوب بوده است.

حجاریان با خانوداه خود دیدار کرد

 
دسته ها : سیاسی - اجتماعی
جمعه نوزدهم 4 1388
X