چه زود گذشت.

انتخاباته قبلی رو میگم. چه شعارایی که نمیشنیدیم.

از 50هزار تومن بگیر تا مردی از جنس....

چشم بهم زدیدیم دیدیم:

خاتمی رفت،احمدی نژاد آمد.

اما این بار نمیخوایم چشم بهم بزنیم.با چشمانه باز باید انتخاب کرد.

احمدی نژاد خداییش زحمت کش بود نباید از حق گذشت ولی در خیلی از مسائل ضعیف عمل کرد.

خواست به داد مردم برسه اما داده مردم در اومد.خواست ابروشو درست کنه زد چشممونو کور کرد.زحمت کشید اما چه حاصل؟

بی تجربگی و بعضی از اطرافیان نگذاشتند.حالا بحث من نقد نیست. نقله اینه که دیگه بسه.محمود باید استراحت کنه.میدونم خیلی این سفرایه استانی خستش کرده.الهی بمیرم.

حالا باید دوباره توپ رو داخل گردونه انداخت و یه چرخش داد بعد با چشمان باز یکی دیگه بیرون آوورد.

میدونیم که همه با اعتقاد به دین اسلام ، ولایت فقیه ،رهبری ،قانون اساسی و... پا به عرصه میذارن.خداروشکر تو این زمینه ها یکسان هستن.اما من که به شخصه زیاد سیاسی نیستم و فقط به عنوان یک جوون ایرونی که حق رأی و انتخاب داره به خودم این جرأتو میدم که از مسئولین کشورم و عملکردهاشون انتقاد یا تعریف کنم،اینجا این سوال برام پیش اومده که چرا در دیگر موارد الزاماتی وجود نداره؟

چرا برمواردی مثله سابقه مدیریتی،دیپلماتیک،روابط ،عملکرد فراجناحی و خیلی از مسائل دیگر که به نظر میاد شورای نگهبان بر این موارد دقت داره ولی در باطن چنین نیست توجهی کامل نمیشه؟ نگید میشه که اگه میشدا وضع دیپلماسی و اقتصاد و صنعت و تولید و اشتغال وووووو چنین نبود.

به هر حال قصد ندارم ریشه ای برخورد کنم چون وضع شلم شولواتر از این حرفاست که حرفه منه جوون به گوشه کسی برسه و یا کسی بهش عمل کنه پس در همین حد کفایت میکنم و در این سقف و کف به بحث میپردازم.آماده شنیدن نظرات شما عزیزان هم هستم.