سرمايه هر شركت سهامي ، به قطعاتي تقسيم شده كه هر يك از آنها را سهم گويند. بنابراين سهم عبارت از قطعاتي است كه مجموع آن سرمايه را تشكيل مي دهد .
در ماده 24 اصلاحي قانون ، سهم چنين تعريف شده : سهم قسمتي از سرمايه شركت سهامي كه مشخص ميزان مشاركت و تعهدات و منافع صاحب آن در شركت سهامي مي باشد.
در شركت هاي ديگر سهم هر شريك را سهم الشركه مي گويند ولي در شركت سهامي به ذكر سهم اكتفا مي شود ، مثلاً گفته مي شود فلان شخصي در فلان شركت داراي يك يا چند سهم است.
دارنده سهم نمي تواند به نسبت سهم از مايملك شركت مالك باشد بلكه به نسبت سهم خود از شركت داراي حق مي باشد و به موجب آن از منافع شركت استفاده كرده و در مجمع عمومي رأي مي دهد و در صورت انحلال از دارائي شركت سهم خواهد برد.
قانون در شركت سهامي عام حداكثر قيمت اسمي سهام را ده هزار ريال معين كرده ولي در شركت هاي سهامي خاص حداقل واكثري براي مبلغ اسمي سهام تعيين نشده است .
سهام هر شركت ممكن است به چند صورت بيرون بيايد به شرح زير:
الف- سهم با نام
ب- سهم بي نام
ج- سهم ممتاز
سهام بانام
سهم ممكن است با نام باشد ، در اين صورت دارنده سهم معلوم و مشخص است و در محل شركت دفتري وجود دارد كه شماره رديف سهام و نام دارنده در آن ذكر شده بنابراين هر يك از سهام از روي شماره رديف معلوم است متعلق به چه كسي است.
انتخاب سهام با نام به اين جهت است كه شركت مايل است شركاء خود را بشناسد و سياست تجاري آن ايجاب مي كند بداند سهام شركت در دست چه اشخاصي است. سابقاً شركت هاي سهامي اغلب داراي سهام بي نام بوده اند و سهام با نام كمتر وجود داشت. ولي در جنگ بين المللي 1914- 1918 در شركت هاي بزرگ اروپا كه اقتصاد كشور را اداره مي كردند ، كشورهاي متخاصم در ممالك يكديگر مبادرت به خريد سهام بي نام به منظور جاسوسي يا اخلال در امر شركت نمودند. از اين جهت اين قبيل شركت ها بيشتر سهام خود را به سهام با نام تبديل نمودند.
در شركت هاي سهامي گاهي سهام آنها تماماً بي نام و گاهي كلاً با نام و بعضي اوقات قسمتي از سهام با نام و بقيه بي نام است و اين موضوع ارتباط با سياست اقتصادي شركت دارد ، سهام با نام را اغلب اشخاصي تهيه مي كنند كه كمتر قصد انتقال سهام را دارند . زيرا تشريفات انتقال آنها از سهام بي نام بيشتر است.
ماده 40 اصلاحي قانون تجارت مقرر مي دارد انتقال سهام بانام بايد دردفتر ثبت سهام شركت به ثبت برسد . انتقال دهنده يا وكيل يا نماينده قانوني او بايد انتقال را در دفتر مزبور امضاء كند . پس در صورتي كه سهام با نام مورد انتقال واقع شود تشريفات انتقال به عمل نمي آيد مگر اين كه صاحب سهم شخصاً يا وكيل او در مركز شركت حاضر و در دفتر ثبت سهام ستون انتقالات را امضاء و خريدار جديد را معرفي نمايد.
در شركت هاي سهامي خاص ممكن است فروش سهام با نام موكول به موافقت هيئت مديره يا مجمع عمومي باشد ولي به موجب ماده 41 قانون در شركت هاي سهامي عام نقل و انتقال سهام نمي تواند مشروط به موافقت مديران شركت و يا مجمع عمومي صاحبان سهام باشد.
ماده 30 قانون مقرر داشته مادام كه تمام مبلغ اسمي هر سهم پرداخته نشده صدور ورقه سهم بي نام يا گواهي نامه موقت ممنوع است . به تعهد كننده اين گونه سهام گواهي نامه موقت با نام داده خواهد شد كه نقل وانتقال آن تابع مقررات مربوط به نقل وانتقال سهام با نام است.
سهم بي نام ورقه اي است كه اسم دارنده آن در ورقه و يا در دفاتر شركت ثبت نشده باشد . و مالكيت آن در دست داشتن ورقه سهم محرز مي شود . از لحاظ سرعت در نقل و انتقال سهام و تسهيل در تجارت آن ، سهام بي نام بهتر از سهام با نام است.
سهام بي نام
سهام بي نام به صورت سندو وجه حامل بوده و دارنده آن مالك شناخته مي شود مگر آن كه خلاف آن قانوناً ثابت شود . نقل وانتقالات اين نوع سهام با قبض و اقباض به عمل مي آيد .
اگر كسي خواست سهام بي نام خود را بفروشد كافي است كه قيمت آن را دريافت و سهم را مانند اسكناس تسليم كند . سهم در دست هر كس مشاهده شد و هر كس به عنوان مالكيت آن را در دست داشت مي تواند از منافع شركت استفاده نموده و در مجامع عمومي به نام دارنده سهم وارد شود و در موقع انحلال هم از دارائي شركت سهم ببرد . مگر اين كه شخص ديگري در دادگاه ثابت كند كه سهم متعلق به او است و دارنده به نا حق آن را در تصرف دارد.
سهامي كه در بورس ها معامله مي شود اغلب بي نام است و اشخاصي كه مايل به خريد و فروش سهام تجارت نموده و استفاده ببرند سهام بي نام مي خرند.
انتشار سهام بي نام و يا صدور گواهي موقت بي نامموقعي ممكن ايت كه تمام قيمت آن پرداخته شده باشد.
سهام با نام و بي نام در تمام مراحل داراي يك ارزش مي باشند و دارندگان آنها در نفع وضرر و استفاده شركت يكسان اند.
زماني كه شركت احتياج دارد اشخاص سرشناسي وارد شركت شوند و يا احتياج به افزايش سرمايه داشته و در شرايط عادي كسي حاضر به خريد سهام نباشد ممكن است سهام ممتاز منتشر كند . سهام ممتاز سهامي است كه نسبت به ساير سهام رجحاني در نفع و يا سرمايه و يا ساير موارد داشته باشد ولي در هر حال قيمت اسمي آنها از ساير سهام تجاوز نخواهد نمود.
مثال:
شركت احتياج فوري به افزايش سرمايه دارد . ممكن است سهامي منتشر نمايد كه دارندگان آن قبلاً پنج درصد از منافع شركت برده و بقيه بين تمام صاحبان سهام اعم از عادي و ممتاز تقسيم شود و يا در صورت انحلال شركت ابتدا قيمت اسمي سهام ممتاز پرداخت و بقيه به صاحبا ن سهام عادي داده مي شود.
شركت احتياج به راهنمايي و جلب نظر و يا حمايت اشخاص بصير و كارشناسان اقتصادي دارد ، مي تواند سهام ممتازه به آنها داده و قيمت آن را دريافت دارد ولي صاحبان چنين سهامي در مجامع عمومي عادي براي هر يك سهم حق دو رأي يا بيشتر داشته باشند.
سهام ممتاز
سهام ممتاز موقعي قابل انتشار است كه اساسنامه شركت اجازه انتشار آن را داده باشد و يا مجمع عمومي فوق العاده آن را تصويب نمايد . در تبصره 2 ماده 24 اصلاحي مقرر گرديده در صورتي كه براي بعضي از سهام شركت با رعايت مقررات قانون مزايائي قائل شوند اين گونه سهام ، سهام ممتازه ناميده مي شود.
كليه سهام شركت را نمي توان ممتاز دانست . زيرا در اين صورت هيچ كدام از سهام به ديگري رجحان نداشته و عادي محسوب مي شوند. سهام ممتاز ممكن است در چند وهله منتشر شده و داراي چند نوع باشد . مثلاً ممكن است شركت يك سري سهام ممتازه داشته باشد كه فقط پنج درصد از منافع بيش از ساير سهام ببرد و سري ديگر علاوه بر منافع در دارائي شركت در زمان انحلال حق تقدم داشته باشد و همچنين دسته هاي ديگري .معمولاً در اين قسم سهام رديف ممتاز هر يك جدا بوده و به علامت الف و ب يا علامت ديگر مشخص مي شوند و در ذيل هر يك از سهام امتيازي براي آنها معلوم شده چاپ مي شود.
منبع: دانشنامه رشد