تعداد بازدید : 359545
تعداد نوشته ها : 574
تعداد نظرات : 38
reza
امشب دلم به نام حسین دم گرفته است
از عرش و فرش رنگ محرم گرفته است
می نالد عرش و فرش که در طور کربلا
موسی عصای خویش چه محکم گرفته است
باز هم علی به سجده خون می کند نماز
شمشیر ظلم زاده ملجم گرفته است
از شدت بلا و مصیبت به نصف روز
سرو نگار قامت خود خم گرفته است
از شوق آب خون شده چشمان تشنگان
با ناله های آب حرم رم گرفته است
ان تشنگان جام الستی نگر که غسل
خشکیده لب به چشمه زمزم گرفته است
آتش گرفت از غم هجران خیام عشق
دلها عجب شراره مبهم گرفته است
دولتسرای عشق به یغمای ظلم رفت
گلبرک غم فتاده و شبنم گرفته است
خون می چکد ز دیده طفلان بی پدر
از تازیانه نقشه پرچم گرفته است