سرنوشت مانتو

سرنوشت مانتو

از نخستین کسانی که پوشش مانتو را پیشنهاد کرد و در واقع هیچ انگیزه بدی نداشت، استاد شهید مرتضی مطهری(ره) بود.

وی پیش از پیروزی انقلاب شکوهمند ملت مسلمان ایران و زمانی هم به طور رسمی‏تر پس از انقلاب در محیط دانشگاه این پوشش را مورد تبلیغ قرار داد و هدف ایشان جذب بی‏حجابان به پوشش بود که حدّ میانیِ بی‏حجابی و چادر پوشی بود. در آن ایام شاید برای عده‏ای پوشیدن چادر پس از سالها بی‏حجابی کاری دشوار بود و این پیشنهاد، نظری سنجیده و پذیرفته یاد می‏شد.

ولی طولی نکشید که این طرح با توطئه‏هایی که از سوی بیگانگان تعقیب می‏شد از هدف خود دور شد و بر خلاف نظریه پردازانش سمت و سوی دیگر پیش گرفت. زمانی نگذشت که بانوان متدیّن هم که سالها در حکومت شاهنشاهی چادر به سر می‏کردند چون مانتو را پوشش پذیرفته و راحت‏تر دیدند چادر را به مانتو تبدیل کردند.

رفته رفته این مانتو نیز هویت خود را تغییر داد و با استقبال عمومی و حتی تأیید برخی شخصیتها، برای گروه بیشماری از زنان، بهانه‏ای برای نپوشیدن چادر گردید و چون چادر به کنار رفت بر زن و پوشش او سرنوشتی گذشت که حکایت آن شنیدنی است.

از زمانی که مانتو همردیف چادر معرفی شد و به تعبیر واقع نگرانه‏تر مانتو جایگزین چادر قلمداد گردید.(1) پوشش زنان رفته رفته به وضعی در آمد که زمینه فاصله گرفتن از ارزشهای مذهبی را بهتر فراهم می‏کرد. بعد از این انتخاب بود که مقنعه به رو سری، و شلوار به جوراب تبدیل شد. رو سریها و جورابها روز به روز نازکتر و بی‏خاصیت‏تر شدند. کم کم رو سریها از جلو سر به عقب کشیده شد و همان مانتو نیز به بلوز و شلوار یا پیراهن بلند و جوراب بدل شد. نخست روپوشها و لباسها تنگ نبودند و رنگهای خیره کننده و جنسهای چسبنده نداشتند. اما طولی نکشید که ...!

طرز پوشش زنان امروز گاه طوری است که انسان مطمئن می‏شود اینان اگر در موقعیت آزادتری همانند دوره شاهنشاهی قرار گیرند همین پوشش را هم کنار می‏گذاشتند. اما این وضع نیز چندان با بی‏حجابی عصر گذشته فاصله ندارد. برای آنها این پوششها نه جلوه چادر را دارد که به مذهبی بودن انگشت نمایشان کند و نه می‏تواند با وجود آن هر طور که دوست داشته باشند خود نمایی کنند. از اینکه در جمع آدمکهای هم مرام خود، نمای مذهبیان را ندارند خرسندند و از طرفی می‏توانند با همین پوشش اندک در مقابل معترضان مذهبی مقاومت کنند و عذر آورند.

دوستی می‏گفت: زمانی در یکی از شهرها به دخترک بدحجابی گفتم: اگر ناراحت نمی‏شوید رو سری خود را که بیشتر روی گردن انداخته‏اید به سر کنید!

او جواب داده بود: ای کاش وضعی پیش می‏آمد که همین رو سری را هم دور بیندازم!!

به عقیده ما این پوششها را باید بی‏حجابی‏نامید نه بدحجابی، بدحجابی آن است که حجاب دارد اما مختصری ناکامل است.

در جامعه فعلی ما کم نیستند خانواده‏هایی که زنانشان چون به موجب افکار عمومی نمی‏توانند برهنه بیرون آیند دختران خردسال و بلکه نوجوان خود را بدون کمترین پوشش سرو ساق به همراه خود بیرون می‏برند و گاه به دوچرخه سواری می‏فرستند. و البته با وضعی که پیش آمده بعید نیست روزی همه آنان بتوانند ناپوشیده از خانه بیرون روند و کسی هم به آنها اعتراضی نکند. به راستی که در زمان ما از آنجا که با همین رفتارها بسیاری امور زشت، پذیرفته شده و خوبیها دگرگون شده است تشخیص معروف و منکر دشوار گشته و گاه هر کدام دیگری را پوشیده است. این رفتارها و واکنش‏های ماست که هویت معروف و منکر را در هم می‏آمیزد و معیارها را وارونه می‏کند.

افزون بر اینها پوشش جایگزین چادر برای بسیاری زنان سیما و اندامشان را خوش‏نماتر می‏کرد. گاه نیز برخی زنان با سر برهنه هیچ زیبایی ندارند اما با مانتو و رو سری زیبا جلوه می‏نمایند. این پوشش به طور معمول به مراتب زن را از وقتی که چادر پوشیده است خوش نماتر و نظاره اندام او را خوشایندتر می‏سازد.

بیشتر مانتو پوشان امروز این نوع لباس را بدین سبب انتخاب کرده‏اند که حضور اجتماعی آنان را آسانتر می‏سازد، نه اینکه می‏خواهند پوششی داشته باشند تا کمتر مورد تماشای افراد قرار گیرند و از خطرهای بی‏حجابی مصون باشند، چه اگر چنین باشد انتخاب چادر سزاوارتر بوده است. به علاوه که مانتو کمتر می‏تواند نگاهها را از زن دور سازد، مگر آن‏که کامل باشد.


(0) نظر
برچسب ها :
X