نامه اى براى همه ى زمان ها

نامه اى براى همه ى زمان ها

سال هاى آخر عمر على است، همه ى شیرینى ها و تلخى هاى زندگى را تجربه کرده است، اینک در راه بازگشت از جنگ صفین است و یکى از آخرین و تلخ ترین تجربیاتش را پشت سر گذارده است.

در محله اى به نام حاضرین شمشیر را به کنارى گذارده، قلم به دست گرفته و نامه اى را خطاب به فرزندش امام حسن مجتبى آغاز مى کند.

اولین برداشت این است که این نامه، نامه اى از امامى براى امامى دیگر است در حالى که هرگز چنین نیست و به محض شروع جملات على متوجه مى شویم که این نامه از پدرى است با تجربه اى به طول تاریخ، براى تمامى فرزندانش که در همه ى تاریخ مى خواهند تجربه را آغاز و مزه مزه کنند.

فرزندانى که چون جوانند، نیاز به راهنما دارند و چون عمرشان به نهایت رسید، باید تجربیاتشان را به نسل پس از خود، انتقال دهند.

این نامه، نامه ى امام على به امام حسن نیست، شیوه ى گفتگوى دو نسل است - نسل دیرین و پیشین و نسل نوخاسته و پسین - این نامه، نامه اى شخصى، از پدرى به پسرش نیست.

این نامه، بیانیه اى جاودان براى همه ى نسل ها در همه ى عصرهاست.

دلیل این ادعا کلماتى است که امام در جاى جاى نامه بر آن اصرار مى ورزد.

در طلیعه ى نامه امام مى فرماید: از پدرى رفتنى!، پدرى که عمر را پشت سر نهاده، پدرى که زمانه او را فرتوت نموده و... به پسرى که آرزوى داشتن هایى را دارد که هنوز به آن دست نیافته، پسرى که در مسیر نیستى و هلاکت قدم نهاده و...(1) این نوع تعبیرات و وصف ها هرگز در ساحت امام معصوم راه ندارد.

معصوم - طبق باورهاى ما - هرگز به دنبال آرزوهاى دنیایى تمامى ناپذیر نیست، معصوم هرگز مسیر کسانى که در طریق هلاک مى روند، نمى پوید، معصوم هرگز خود را به زمان نمى سپارد تا او را به هر سو که مى خواهد، ببرد، معصوم هرگز عمر خود را از دست رفته نمى انگارد و معصوم هرگز....

این واژگان و این توصیفات در قاموس امامت جایى ندارد.

و امام على علیه السلام خود بیش از همه از این اسرار آگاه است و چنانچه عمر پرحادثه و پرنشیب و فرازش نشان داده، هرگز اجازه نمى دهد رخنه اى در ارزش والاى امامت ایجاد شود و خدشه اى بر حقیقت همیشگى ولایت وارد آید.

این عبارات وى تأکید مداوم بر این مدعاست که على بر آن است که با جوانان همه ى تاریخ به گفتگو بنشیند.

جوانانى که همچون همه ى فرزندان آدم در اوهام و آرزوهاى دست نیافتنى، عمر خویش را سپرى مى نمایند و مسیر مکررى را که از ابتداى خلقت آدم تجربه شده، باز هم مى آزمایند و در نهایت، سر در مسیر گذشتگان خویش مى گذارند و زندگى را بر سر آزموده هاى بى نتیجه ى نسل هاى قبل مى بازند؛ پوینده ى مسیر هلاکت یافتگان گذشته(2) ، خطاب على با اینان است.

نامه ى على براى همه ى این جوانان ارسال شده است.

نامه ى على بیان اختلاف و تفاوت دو نسل کهنسال اما پرتجربه و جوان اما با نشاط و پرتحرک است.

نامه ى على تبیین وظیفه ى همه ى پدران در برخورد با فرزندان خویش و وظیفه ى همه ى جوانان در برابر بزرگان خود است.

نامه ى على به پدران مى آموزد چگونه با فرزندان خود گفتگو کنند، چه روش هایى را به آنان یاد دهند، چه سفارشاتى را همراهشان نمایند و به جوانان مى آموزد که بهینه ترین مسیر بهره ورى از این تجربیات چیست؟ جوان در زبان على، منحصر به سن و سال خاص نیست.

جوان در نامه ى على به افراد تازه بالغ و یا بیست ساله و سى ساله اطلاق نمى شود.

جوان در این خطاب، هر فردى است که به دنبال حقیقت است، جوان هر انسان با نشاطى است که روح جستجوگر دارد، جوان هر زن و مرد پویایى است که مى خواهد در جامعه ى خویش نقشى فعال و زنده ایفا نماید و جوان هر عاشق سرگشته اى است که به دنبال معشوق حقیقى اش مى گردد و دل به وصالش در جهان آخرت مشغول نموده است و به امید آرامش در جنب محبوب لحظه شمارى مى کند و مگر نه این است که بهشت جایگاه جوانان است و پیران و فرسودگان در آن راه ندارند؟ و مگر نه این است که حسن و حسین سرداران جوانان بهشتى هستند(3)؟ پس هر آن کس بهشتى است، جوان است و از شادابى جوانى برخوردار و هر که چنین روح و روحیه اى دارد - در هر برهه اى از دوران زندگى - مورد خطاب نامه ى امام على علیه السلام است.

با هم فرازهایى از این نامه را مرور مى کنیم البته نه به ترتیبى که در نامه ى امام آمده است، و شروع را از فرازى در میانه ى نامه برمى گزینیم.


(0) نظر
برچسب ها :
X