احمد آکوچکیان پیشگفتار انتظار ما از دین، در هر دو وجهه جهان درون و جهان بیرون، انتظار هدایت، انتظار راهبردن و مدیریت فرایند ترقی رو به آرمان رشد و کمال است. از این منظر به اولیاء دین میتوان نظر کرد. نیاز ما به اولیاء نیز از حاجت و نیاز ما به هدایت الهی بر میخیزد. چه زندگانی آنان نور و هدایت است و به مثابه الگوئی برای تعلیم و تربیت انسان میباشد. اینان انسان هادیاند. هادی راستین و سنت بانو آنچه از قول و فعل و تقریر وی در نقل به ما رسیده، اصول و ارکان تجربه دینداری را در عرصه درون و بیرون، در اختیار ما میگذارد. فاطمه، ولیّ خداست و «انسان وجه اللّه» است، یعنی انسان ملکوتی حاضر در عرصه مُلک برای جهت بخشی زندگانی مردمان رو به آرمان پیشنهادی دین.
با آغاز وجهه روانشناختی تجربه دینی و تعالی خودی، دریافتیم که مخاطب اصیل پیامبران و اولیایی چون بانو، جان آدمیان میباشد و دین با خود آگاهی آغاز میشود و او الگوی سلوک و تعالی با آن وجوه خشیت، توکل، تفویض، رضا و تسلیم، محبت، خضوع و حیرت تا مرتبه ملکوت است.
انسان هادی و انسان سالک، پس از آن گذار در درون و عروج خودی، به سوی مردمان باز میآید و به تناسب اوصاف عصر مخاطب، دستاوردهای آن تجربه درونی را با مردمان خویش باز میگوید. تا مردم، خود از سر انتخاب و مشارکت تام، برای عدالت و قسط، قیام نمایند.
تحلیل ما، تحلیلی نیاز محور و غایت انگارانه است، تا نشان دهد که ما برای راهبردن زندگی خویش و تأمین اصیلترین نیازهای درونی خود، نیازمند الگویی برای راهبری هستیم. ما سنت بانو را از دریچه نیاز محور و غایت انگار، فهم و معنا میکنیم.
روش انتخابی تحقیق فوق، در راستای کاربرد منطق سیستمی روش تحلیل گفتمان (DiscourseAnalysis)است، که مفاهیم اصلی تعالیم بانو از قبیل ترقی، ارزشها و هنجارهای توضیح دهنده وضعیت آرمانی مانند رستگاری، سعادت، عدالت و رشد، روند و فرایند، آرمان، وسیله، تاریخ، آزادی، عقل، ایمان، طبیعت، ولایت، قانون، انسان، متد، جامعه، اخلاق و سنت، و ... را بازنگری میکند. در این روش به تحلیل منطق حاکم بر گفتار( (Discourseخواهیم پرداخت که در درون آن، حیثیتی از جامعه موضوعیت پیدا میکند که به «مدیریت تغییر» میپردازد و واضح است که قدرت از لوازم وجودی مدیریت روابط و مناسبات حیات مدنی میباشد. چیزی که میتوان آن را در راستای آرای سیاسی بانو در دوره حضور اصلاحیش برشمرد.
چند گاهیست مباحثات زن و توسعه ((Women In Development، حول گرایش گفتمان توسعه جنسیتی ((Gender Development، رونق افزونتری یافته و پرسش جدّیِ متبادر در ذهن، این است که نسبت فکر دینی با گرایش و گفتمان مزبور کدام است؟! داوری سزاوار در باره نظریه توسعه جنسیتی، پس از تنقیح نظریه دین شناختی ترقی و گفتمان تحقیق و توسعهای، به عنوان خاستگاه تدوین نظریه تحقیق و توسعه زنان، ممکن خواهد بود.
برداشت نگارنده آن است که تبیین منطق ورود به این مباحثه، همچون منطق ورود به نظریه تحقیق و توسعه زنان، نسبت به اصل مباحثه، در شرایط موجود گفتگوهای یاد شده، در اولویت مطالعاتی میباشد و تنقیح قرائت برگزیدهای از نظریه زن، ترقی و دیدگاه دین شناختی ترقی با گرایش برنامه ریزی پذیری، با دو قید محوری ذیل میباشد:
یکی نوع نگرش کارآمد دین شناختی به مقوله مدیریت تغییر دیگری نوع نگرش ما به زن در چهار لایه انسان شناختی، زیست شناختی، روانشناختی و جامعه شناختی.
یک فرق جدّی میان مباحثات جدید توسعهای در باره زن با مباحثات مرسوم حوزههای دینی آن است که مجموعه تعالیم فلسفی - کلامی، فقهی، اخلاقی و عرفانیِ مرسوم، یک نظام معین در باب «زن و ترقی» را توصیه میکنند. لیکن مباحثات جدید به ویژه گفتمان توسعهای آن، نتوانسته است به وضعیت نهادینهای برای قرائت مستند، روشن، روشمند، قابل استدلال و کارآمد از «زن و توسعه» در تعالیم دینی دست یابد؛ و البته این نارسایی از جمله به دلیل نوباوگی مباحثات و اقتضائات جهان جدید برای متکفلان دین پژوهی، عدم گذار از دوره عقل انتقادی در حوزه فکر دینی، مهیا نشدن زمینهها و خاستگاههای تئوریک لازم برای تدوین گفتمان مزبور میباشد.
پرسش اصلی این تحقیق آن است که آیا تعالیم فاطمه زهرا علیهاالسلام ، امکان جریان یافتن در قالب یک الگوی مدیریت و راهبری تغییر انسانی پایدار و جامعنگر را در هر دو حوزه فردی (روانشناختی) و اجتماعی (علم الاجتماعی به مفهوم اعم) دارد؟ چگونگی فرآیند و ساختار درونی چنین نظریهای، مورد توجه تحقیق فوق میباشد. پرسش مزبور از این تلقی بر میآید که انتظار ترقی بخشی و هدایت آفرینی دین، رکن نیاز به دین میباشد.
تحقیق تاکنون سه فصل را در میان گذارده است:
1 - فصل اول: شناختهای نخست؛ 2 - فصل دوم: اندیشه اصلاحی در منش فاطمی و بنیان انسانی آن؛ 3 - فصل سوم: تعالی روانشناختی در سنت بانو؛ و اینک نوبت به فصل چهارم رسیده است. تحقیق در این مرحله به توضیح محتوای نگرش به اندیشه مدیریت تغییر اجتماعی در سنت بانو میپردازد. مباحث این فصل میتواند خاستگاه ورود به بحث از نظریه تحقیق و توسعه زنان و به طور خاص رویکردِ جنسیتیِ آن و داوری روشن بینانهتری از مبحث «توسعه به تفکیک جنسیت» تلقی گردد.