كداميك از ايشان بر حقّند؟

کدامیک از ایشان بر حقّند؟

با نگاهی به خواسته‏های فمینیزم، روشن می‏شود که برخی از این خواسته‏ها، عادلانه و بحقّند، ولی آمیختگی آنها با نوعی اباحی گری، سبب تباه شدنشان گشت.

برای نمونه، سازمان‏های فمینیزم در تلاش بودند تا حق طلاق و حق حضانت کودکان را برای زنان کسب نمایند، که البته این موارد اموری انسانی و مستحسن است.همچنین تلاش‏های این عده برای برخورد با مسابقه‏هایی غیرانسانی، چون «ستاره زیبایی» ستودنی و قابل تقدیر است. نیز فعالیت‏های ایشان برای تغییر چهره‏ی مبتذل زن ـ که در طول قرن بیستم در اثر استعمار و سوءاستفاده از زن در تبلیغات بازرگانی برای همه کالاها همانند مواد پاک کننده، شوینده، داروها، سیگار، نوشیدنی‏ها، کفش، حشره‏کش و غیره ـ صورت گرفته است، ارج نهادنی است. استفاده از زن در این تبلیغات چیزی جز زنده به گور کردن کرامت انسانی وی نیست، و دست کمی از زنده به گور کردن دختران در دوره‏های جاهلیت یا سنت سوتی ـ یعنی زنده سوزی بیوه زنان هندی به همراه شوهران مرده شان ـ ندارد.

موراگ الکساندر، یکی از فعالان این جنبش معتقد است که اصل مساوات مورد ادعا، صرفاً به معنای تغییر نگرش زن جهت عدم ورود به عرصه هایی که کرامت انسانی او پایمال می‏شود نیست، بلکه، تغییر نوع نگاه و اندیشه مرد را نیز در بر دارد، باشد که او را از این بهره کشی اهانت بار، باز دارد (1983 Alexander,)

اما جنبش‏های آنتی فمینیزم نیز در رد اباحی‏گری، فیمینیت‏ها ـ که موجب فروپاشی نهاد خانواده افزایش چشمگیر آمار طلاق و تولدهای نامشروع می‏شود ـ کاملاً بر حقّ بودند، ولی در عین حال به دلیل تکیه بر گروههای افراطی‏گرای مسیحی، معتقد به تبعیض میان ادیان و نژادهای مختلف در جامعه واحد بودند.

همچنین سقط جنین را به طور مطلق و بدون رعایت برخی از بیماریهای ویژه در زن، مربوط می‏شمردند. از این رو این گروه‏ها نیز به رغم تبلیغات فراوان و حمایت‏های فراوان‏های از طریق گروه‏های ثروتمند کلیساها و نیز جامعه آمریکا در جلوگیری از گسترش فمینیزم ناکام ماندند. «سقط جنین» یکی از مهمترین مطالبات جریان‏های فمینیزم به شمار می‏رود.

از نگاه فیمینیزم، سقط جنین به معنای «پایان دادن به بارداری ناخواسته» (1983 Alexander,) و یا «حقّ زن در انتخاب» است (1994 Oconnell,). تعریف نخست، توجیه کننده‏ی ایست از این جریان‏ها در مورد این جنایت است، چرا که این کار در واقع به معنای «قتل جنین» است و نه فقط پایان دادن به بارداری ناخواسته اما تعریف دوم توجه و اندیشه آدمی را از نگرش حقیقی فمینیزم نسبت به این معزل، منحرف می‏سازد. موضوع جواز یا منع سقط جنین، یکی از مهمترین موارد اختلاف میان جریان‏های آنتی فمینیزم است. چرا که برخی از این گروه‏ها، آن را یکی از حقوق متعلق به زن می‏دانند که از سوی قانون از آن محروم گشته‏اند.

از سوی دیگر جریان‏های مخالف سقط جنین، شعار «حق حیات» را برای جنین قربانی، سر می‏دهند ولی جنبش فمینیزم معتقد است که مخالفان مبنای «حق تولید مثل زن» را به «حق حیات جنین» تغییر داده‏اند (1989 Hort mann,). آمارها حاکی از سقط سالانه 40 تا 60 میلیون جنین در جهان است (1994 Oconnell,) یعنی 40 تا 60 میلیون جنین در سال کشت می‏شوند. مفهوم این آمار آن است که زن معاصر حاضر شده است که به هر بهانه‏ی ناچیزی دست به سقط جنین بزند، حال آنکه این کار فقط ویژه موارد اضطرار و دلایل پزشکی است.


(0) نظر
برچسب ها :
X