شذی درکزلی
ترجمهی مهدی بهزادیان
در آغازین روز آوریل 1996 م، خبر جنجال انگیزی، محافل مطبوعاتی و به دنبال آن افکار عمومی بریتانیا را لرزاند.
این خبر حاکی از انتشار مقالهی ده تن از پژوهشگران [1] Ginn et al,1996 در تأیید جنبش دفاع از حقوق زنان»، موسوم به «فمینیزم» [2] Feminism بود.
این مقاله در یکی از مشهورترین مجلات تخصصی علوم اجتماعی [3] British Journal of Sociology در بریتانیا، استشار یافت.
در این مقاله، پژوهشگری به نام «کاترین حکیم» [4] Cathrin Hakim,1995 به دلیل پژوهشی که در یکی از شمارههای گذشتهی همان نشریه به چاپ رسانده بود، سخت به باد انتقاد گرفته شد. موضوع پژوهش خانم حکیم انعکاس نظرسنجی و پژوهشی میدانی خود در بارهی تمایل زنان انگلیسی به کار در داخل یا خارج منزل بود.
نتیجه ی پژوهش وی، حاکی از تمایل اکثریت زنان انگلیسی به ماندن در منزل و رسیدگی و مراقبت از فرزندان به جای کار در خارج منزل بود، مگر آنکه شرایط دشوار مالی، آنان را به کار در خارج منزل وادارد.
نتیجهی این پژوهش همهی محافل بریتانیا را بهت زده کرد و جریانهای مربوط به فمینیزم را سخت آزرده ساخت.
چرا که بر یکی از مبانی اصیل فمینیزم یعنی «اشتغال زن در خارج از منزل جهت کسب شخصیت مستقل» خط بطلان میکشید جالب آنکه انتقاد از خانم کاترین مربوط به صحت آمارهای دقیقی نبود که حاکی از جعلی بودن اطلاعات منتشر شده توسط گروههای فمینیزم بود، بلکه انتقاد از وی، متعمد معرفی کردن این گرهها در نشر این اطلاعات با هدف خلق اسطورهای خیالی از اهداف و آرمانهای زن در زندگی بود.
بزرگترین دفاع این گروه ده نفره از جنبشهای گذشتهی فمینیزم این بود که گفتهها و آمارهایشان، جعلی نبوده و فقط اشتباهات غیر عمد بوده است!.... لذا از این پژوهشگر خواستند تا از ایراد اتهام جعل عمدی اطلاعات بر علیه فمینیزم، دست بردارد.
شگفت آنکه مقالهی خانم حکیم که در سپتامبر سال 1995 م منتشر شد، هیچ تکانی را در افکار عمومی برنیانگیخت، چرا که در نشریهای تخصصی منتشر شده و خطاب عمومی نداشت، ولی مقالهی ده هزار نفر منتقدان این پژوهش که در شماره ماه مارس سال 1997 م ذر همان نشریه صورت گرفت، افقهای این پژوهش را روشنتر نمایاند. هر چند هدف این گروه، استفاده از این فرصت برای اعلان فعالیتها و زیر سؤال بردن نتایج این پژوهش با استفاده از وسایل و امکانات عدیدهی تبلیغاتی شان بود، ولی از آنچه که [عدو شود سبب اخیر اگر خدا خواهد [5] این جمله ترجمه نیست، بلکه نوعی از معادل فارسی ضرب المثل عربی «رُبَّ ضارّه نافعه » که در متن استعمال شده است ـ میباشد.] این انتقاد ایشان نتوانست چیزی از ارزش این پژوهش فرو کاهد و تلاش گروههای فمینیزم برای نقد منفی این پژوهشگر ناکام و عقیم ماند و به نتیجهای نرسید. ولی نکتهای که در سرانجام این جدال، بر ملا شد این بود که حرکتهای فمینیزم غربی که شرق و غرب جهان را در نور دیدهاند ـ در تلاش اند تا چهرهای کاملاً خیالی از زن و آرمانهای او ارایه دهند [نه عینی و واقعی] نقد غوغا سالار این عده بر مقالهی این پژوهشگر سبب طرح پرسشهای متعددی گردید. از آن جمله: چه دلایلی، سبب ترجیح منزل و مراقبت از فرزندان بر کار خارج از منزل توسط زن غربی شده است آیا مطالبهی برخی شرایط و حقوق محروم شده، منجر به بروز پارهای امور فرعی شده است که در طرح اولیه وجود نداشت؟ آیا فریادهای جریانهای فمینیزم، فقط نمایانگر خواستههای گروه اندکی از زنان است و نه همهی آنان؟
برای پاسخ گویی به این پرسشها، ناگریز از بازنگری پیشینهی تاریخی جریانهای فمینیزم در غربیم.