استدلال «مبلغان تبشيري» به قرآن كريم

استدلال «مبلغان تبشیری» به قرآن کریم

همچنان که ممکن است این فریب‌کاری، شکل دیگری به خود گیرد و مثلاً اظهاراتی دروغ و نسبت‌های ناروایی به قرآن باشد، مثل ادعای این که قرآن درمورد حضرت مسیح با آنچه که در کتاب مقدس آمده، کاملاً هم‌خوانی دارد؛ در کتاب صلب المسیح و قیامته (به صلیب کشیدن مسیح و رستاخیز او)، نوشتة «ژان جلکرایست» آمده است:

کتاب مقدس و قرآن می‌گویند: حضرت مسیح طی حضور سه ساله در فلسطین، معجزه‌های بزرگ و فراوانی داشته است.1

حال اگر بپذیریم که قرآن و کتاب مقدس متفق القولند که حضرت مسیح معجزه‌های بزرگی داشته است2، در کجای قرآن اشاره شده که حضور او در فلسطین به مدت سه سال بوده است؟!

در همین کتاب، در خصوص داستان حضرت یونس(ع) نیز به قرآن کریم3 استناد شده تا مقایسه‌ای با آیة یونان4 پیامبر ـ مورد استدلال حضرت مسیح در اثبات رستاخیز وی5 صورت داده باشد، آن‌گاه می‌نویسد:

طبق آنچه که در قرآن و در کتاب مقدس آمده است، مسیح معجزه‌ها و شگفتی‌های متعددی در میان ملت اسراییل داشته است.6

و در پاسخ به جزوة «احمد دیدات» با عنوان «قیامة أم انعاش» که در آن سعی کرده ثابت کند حضرت مسیح، زنده از بالای صلیب فرود آمد، ژان جلکرایست این نظریه را رد کرده، می‌گوید:

این نظریه فاقد هرگونه پایه و اساس درست نه در کتاب مقدس و نه در قرآن است و مسیحیان و مسلمانان هر دو، از آن تبری جسته‌اند و تنها فرقه‌ای که این نظریه را پذیرفته، فرقة «احمدیه» است که در پاکستان تهمت غیرمسلمان بودن به آن وارد شده است.7

و ادامه می‌دهد:

من مطمئن هستم که مسلمانان هوشیار اینک متوجه شده‌اند که «احد دیدات» با کتاب‌های مقدس مسیحی آشنایی حقیقی ندارد.8

وی در پاسخ به پرسش که: «چه کسی سنگ را غلتاند؟» (سنگ روی قبر یسوع پس از به صلیب کشاندن ادعایی)، می‌گوید:

همة مسلمانان به خداوند و فرشتگان ایمان دارند9 و قرآن می‌پذیرد که فرشتگان بودند که برای ویران ساختن شهری که «لوط» در آن ساکن بود، اقدام کردند.10 و این شهر همان «سدوم» است که در کتاب مقدس از آن یاد شده است.11

آن‌گاه نتیجه‌گیری غلطی می‌کند به این مضمون که:

قرآن، نه تنها ایمان به وجود ملائکه، بلکه ایمان به قدرت و تحکم آنان بر امور مردم و زمین را برای مسلمانان مسلم می‌داند و بنابراین هیچ مسلمانی وجود ندارد که به این سخن انجیل معترض باشد: یکی از فرشتگان بود که سنگ را غلتاند.12

و در کتاب: دربارة مسیح چه فکر می‌کنید؟،13 آمده است:

داود پیامبر با گریه و زاری آمرزش خواست، ابراهیم خلیل نیز از درگاه خداوند مغفرت طلبید، ولی اگر در کتاب مقدس یا قرآن جست‌وجو کنید هرگز دلیل یا آیه‌ای مبنی بر مغفرت‌طلبی از سوی حضرت مسیح حتی برای یک بار، نخواهید یافت.14

هرچند قرآن مجید خود می‌گوید:

لن یستنکف المسیح أن یکون عبداً لله و لا الملائکة المقربون، و من یستنکف عن عبادته و یستکبر فسیحشر هم إلیه جمیعاً.15

مسیح از این که بندة خداوند باشد، هرگز سرباز نمی‌زند و فرشتگان مقرب نیز و هر که از بندگی او سرباز زند و سرکشی کند، زودا که آنان همه را (روز رستخیز) نزد خویش گرد آورد.

عدم استنکاف حضرت مسیح(ع) دلیل بر خضوع کامل و نهایت بندگی خداوند متعال است که خود مستلزم فراوانی آمرز‌ش‌طلبی و طلب توبة دایمی است. مسیحیت بر آن است که آمرزش‌طلبی از نعمت‌های خداوندی است و به بیان کشیش «اسکندر جدید»:

«... آمرزش‌طلبی، با نعمت به دست می‌آید»16 و مفاد آیة کریمه دربارة حضرت عیسی(ع) نیز همین است:

إن هو إلّا عبد أنعمنا علیه و جعلناه مثلاً لبنی اسراییل»17

او جز بنده‌ای نبود که به او نعمت دادیم و او را برای بنی‌اسراییل، نمونه‌ای قرار دادیم.

آن‌ها [مبلغان مسیحی و تبشیری] حتی عقاید و آموزه‌های مسیحیت را نیز با استفاده از قرآن کریم ثابت می‌کنند که تناقض آشکاری است و استدلالشان را از هر گونه صداقت و اخلاصی، تهی می‌سازد.

پرسشی که در این جا مطرح می‌شود، این است: چه هنگام مسیحی‌ها، در اثبات عقاید خویش، به قرآن کریم استناد می‌کردند؟

و این، پرسش شبهه‌انگیز دیگری را در پی دارد: چه زمان مبلغان مسیحی در راه اثبات ادعاهای خود، در پی دل‌جویی از مسلمانان بوده‌اند؟

مسلمانان چگونه می‌توانند این رفتار را هضم کنند، حال آن که مسیحی‌ها، اصولاً اعتقادی به عصمت قرآن کریم نداشته و عقاید و شعایر مسلمانان را به باد مسخره می‌گیرند؟!

ولی این شیوة جدید فریب‌کاری و گمراه‌سازی، پرده از راز چنین پرسش‌هایی برمی‌گیرد. این در حالی است که مسیحیان، اعتراف دارند قرآن کریم، ادعای تثلیث و به صلیب کشیدن مسیح، الوهیت وی و دیگر عقاید آنان را، رد می‌کند. آن‌ها در بسیاری از کتاب‌هایشان به این مسئله اذعان دارند.

به عنوان مثال، تنها به نقل قول زیر می‌پردازیم:

ولی آن‌ها معتقدند18 که این کتاب‌ها19، پس از آن که خداوند، کتاب کامل خود را بر محمد(ص) فرو فرستاد، ضرورت وجود خود را از دست داده‌اند، قرآن، تولد مسیح از مریم باکره را می‌پذیرد، ولی در همان حال منکر فرزندی و خدایی اوست و به معجزه‌های مسیح در شفا، اشاره می‌کند و همة مسلمانان قبول دارند که خداوند به مسیح نیرویی موهبت کرده که بدان مردگان را زنده می‌کند، ولی قرآن، مرگ مسیح بر فراز صلیب را منکر می‌شود و مدعی است که یکی از دشمنان یا از یاران او به قدرت خداوند، به شکل مسیح درآمد و آن‌ها گمان بردند [که مسیح است] و او به خطا به جای وی، به صلیب کشانده شد و می‌گوید که مسیح زنده به سوی آسمان ـ جایی که اکنون در آن‌جاست ـ شتافت.20


(0) نظر
برچسب ها :
X