از جمله تجلّیات حس عرفانی و خدا گرایى، آگاهی از اسرار غیب و ملکوت است. انسان با رشد و تقویت بُعد چهارمِ روح خویش به مقام الهام و آگاهی از اسرار می رسد، یعنی به جایی می رسد که قلبش فرودگاه الهامات الهی و اشراقات ربانی می شود، از امور پنهان از حواس، خبر می دهد و غیب و شهادت برایش یکسان می شود و همان گونه که به عالم شهادت نظر دارد، بسیاری از حقایق غیبی را هم می بیند.
در نصوص دینی مخصوصاً نهج البلاغه اشاره های گوناگونی به این حالت و مقام انسانی شده است که همه بر نزول الهامات الهی به قلب پاک و آگاه شدن آن از یک سلسله حقایق غیبی تأکید دارد.
پنبه وسواس بیرون کن ز گوش. تا به گوشت آید از گردون خروش. تا کنی فهم آن معماهاش را. تا کنی ادراک رمز و فاش را. داستان زندگی علمی و معنوی بسیاری از بزرگان علم و عرفان حکایتگر این معناست از جمله:
1 . عارف وارسته و عالم ربانى، سید حیدر آملی می گوید:
(پس از مراجعت از مکه در شهر ملکوتی نجف اقامت گزیدم و مشغول ریاضت، خلوت، طاعت و عباداتی که بیشتر و سخت تر و بلندتر از آن ممکن نبود گردیدم؛ به همین جهت از پی آن ریاضات و عبادات از جانب خداوند تعالی و حضرات غیبی اش در این مدت، معارف و حقایق و دقایقی بر قلبم ریزش و افاضه یافت که شرح و تعریف آن به هیچ وجه امکان پذیر نیست)(8)
2 . مرحوم آیة الله حاج شیخ عبدالنبی نوری که از مراجع بزرگوار تقلید بودند فرمودند:
(ما در جوانی در شهر تهران مشغول تحصیل علم بودیم و به هر علمی رغبت داشتیم و مایل بودیم که آن را فرا گیریم، از جمله علوم مورد علاقه ما (علم کیمیا) ود و ما به تحصیل آن روی آوردیم. امّا این مطلب را از همه افراد پنهان داشتیم و در واقع به طور مخفیانه در پی کسب آن بودیم تا این که روزی یک کاروان از شهرستان نور به قصد زیارت مرقد حضرت علی بن موسی الرضاژ به سوی مشهد می رفت و من نیز به آن جماعت ملحق شدم.
موقعی که به شهر سبزوار رسیدیم مایل بودم که جهت تبرک به زیارت حکیم ملا هادی سبزواری بروم، از این رو با تعدادی از دوستان به منزل آن حکیم رفتیم و به دست بوسی نایل گشتیم.
موقع خدا حافظی در حالی که حکیم ما را بدرقه می کرد، ناگهان من متوجه شدم که با اشاره مرا به گوشه ای فرا خواند و در حالی که دوستانم با من کمی فاصله داشتند به آهستگی مرا کمی نصیحت کرد و فرمود: (از آن کاری که مخفیانه انجام می دهی بر حذر باش و آن را ترک کن، زیرا به صلاح شما نیست).
من که فهمیدم منظور حکیم همان علم کیمیاست تعجب کردم و از این که تا آن روز احدی از آن با خبر نبود، پی به کرامت حکیم بردم و مقام و منزلت آن عارف بزرگ، بیش از پیش بر من آشکار گشت. (9)
از آنچه گفتیم نتیجه می گیریم که با پرورش حس خداگرایی و حرکت در جاده قرب ربّانى، انسان در خور آگاهی از غیب و اسرار می گردد. داستان موسی و خضر در سوره کهف، حکایتگر این معناست که انسان می تواند به جایی برسد که از امور پنهان آگاه شود. لذا شیخ الرئیس بوعلی سینا می گوید:
(اگر عارفی از غیب خبر داد و آینده، درستی آن را ثابت کرد او را تصدیق کن و به او ایمان بیاور، زیرا چنین چیزی یک رشته اسباب طبیعی دارد). (10)