موسیقى
که بر بال هاى سبُک, پروانه مى رود
و یادى که
گُرده کوه را مى شکند. نیاز, باور
و دوست داشتن
که در تراوت, گونه هاى آب
در جویش,
سُرخى
و سبزى,
عشق ست. تصویرى کز او
در آینه آب
موج مى شود.
کوه هاى شرقى
با آواى تار
اشک مى ریزند. فرانکفورت 10.04.1988