از جمله ویژگى هاى دوره جوانى , غریزه استقلال طلبى است .
کودکان تا به دوره جوانى مى رسند, به استقلال و وابسته نبودن , علاقه بسیار پیدا مى کنند .آنها علاقه مند مى گردند کارهایشان را خود انجام دهند و در امورى مانند تحصیل , انتخاب شغل و حـرفـه , انتخاب دوست و همسر, پوشیدن لباس و رفت و آمدها, خود تصمیم بگیرند .آنها احساس مـى کـنـنـد: کودک نیستند,باید روى پاى خود بایستند و خود را از وابستگى به والدین یا دیگران برهانند .
این حس که خداوند حکیم در وجود آنان قرار داده , زیر بناى اعتماد به نفس , موفقیت در جامعه و مسوولیت هاى اجتماعى است .نکته بسیار مهم و شایان توجه , این است که جوانان در اشباع این حس نباید تندروى کنند و از حد طـبـیـعـى آن پا فراتر گذارند, زیرا این حس , اگر کنترل نشود, نتایج ناگوارى به دنبال خواهد داشـت .
این حس باید به کمک والدین اشباع شود, زیرا جوانان از تجربه کم ترى برخوردار هستند و مـمـکـن اسـت از جاده مصلحت زود خارج شوند .بسان زمانى که کودک مى خواهد در راه رفتن استقلال پیدا کند, به راهنمایى و کمک والدین احتیاج دارد و بدون یارى آنها ممکن است حوادث ناگوارى , مانند پرت شدن , به زمین خوردن , اصابت به شى ء خطرناک برایش پیش آید, جوانى هم کـه تـاکـنـون بـه والدین وابسته بوده و الان مى خواهد مستقل شود, قطعا احتیاج به راهنمایى و کمک دارد .
بـنـابـرایـن جوانان عزیز باید مواظب باشند, ضمن اشباع حس استقلال طلبى خویش از تذکرها و راهـنـمـایـى هـاى والـدین خود که در مسائل زندگى از تجربه بیشترى برخوردار هستند, کمال اسـتـفاده را ببرند و بدانند هیچ پدر و مادرى راضى نیست که فرزندش را در مسیر انحراف ببیند .
جوانان باید بدانند آنها محصول عمر والدین هستند و پدر و مادر در تربیت آنها سختى هاى بسیارى را متحمل شده اند و محبتشان در وجود آنان ریشه دوانیده است , از این رو به سبب علاقه اى که به فرزندان خود دارند, نمى توانند در برابر سرنوشت آنان بى تفاوت باشند, همان گونه که شما جوانان امروز و پدران فردا نمى توانید در قبال سرنوشت فرزندان آینده تان بى تفاوت باشید .
البته بسیارى جوانان چون تازه پا در مرحله بلوغ گذاشته اند, با ترس و وحشت سعى مى کنند خود را از طـفـیـلى بودن برهانند و به استقلال برسانند .زیرا هنوز خود را به والدین و حمایت هاى آنان نـیـازمـنـد و وابـسـته مى دانند, بنابراین سعى مى کنند از افراط و تند روى بپرهیزند, اما جوانانى هـسـتـند که در این کار دچار تند روى مى شوند و به نام استقلال , مسیرى غیر از مصلحت واقعى خویش مى پیمایند .
لذا روان شناسان گفته اند: براى جوانان , زمان بلوغ , زمان پرواز از آشیانه هاست .زمـانى است که مى توانند تنها و آزاد به سوى انجمن ها و مجامع جوانان بگریزند, در حالى که هنوز از جدایى و تنهایى وحشت دارند .همین تفاوت بین خواسته ها و قدرت بر آوردن آنها سبب مى شود که جوانان غالبا رفتارى زننده و ناموزون پیدا کنند .
بـعـضـى از جـوانانى که به دنبال آزادى و استقلال مى روند و آرزوى جدایى از پدر و مادر در دل مـى پـرورند, هر چه ناتوان تر مى شوند از این تنهایى بیشتر مى ترسند و نسبت به والدین خشن تر و گـسـتـاخ تـر مـى گردند, از این رو بیش تر به حرکات بچه گانه دست مى زنند .پسرى که فحش مى دهد, خشونت مى کند, در را به هم مى کوبد, سر میز غذا دیر حاضر مى شود و به طور کلى غیر قابل تحمل است , مسلما براثر بلاتکلیفى شدید روحى است .
او استقلال مى طلبد و در عین حال از آزادى مى ترسد و به علت عقده هاى روانى و عوارض ناشى از آن است که ستیزه جویى مى کند.