اسلام آئین و دین الهى است، اسلام فرهنگ فطرت و آهنگى هماهنگ با تمام شئون انسان و انسانیت است، نظام مسائل و قوانین در اسلام از جانب خداوند بزرگى است که بناى ساختمان انسان را بنا نهاده، او که مى داند انسان چیست و کیست و داراى چه ظاهر و باطنى است، بر اساس کیان و حیثیّت و موجودیت او قانون وضع کرده، و وى را به حقایقى که باید برسد هدایت نموده است.
اسلام در پاسخ یاوه هاى دهگانه اى که در طول تاریخ حیات نسبت به زن گفته شده، و آنها را در افکار و اندیشه ملل رسوخ داده و به عنوان فرهنگ درآورده بود چنین مى گوید:
1 ـ خلقت زن و کیفیت وجود او همانند مرد است و صد در صد مصداق حقایق و واقعیاتى است، که حضرت حق از خلقت او هدف داشته، و با تمام وجود محقق به حقیقت انسانیت است و خلاصه با تمام حیثیت انسان است انسانى که:
لَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنْسانَ فى اَحْسَنِ تَقْویم. [38]
به حقیقت که انسان را در نیکوترین سیرت و صورت آفریدیم.
صُنْعَ الله الَّذى اَتْقَنَ کُلَّ شَیْئ اِنَّهُ خَبیرٌ بِما تَفْعَلُونَ. [39]
صنع خداست، خدائى که هر چیزى را در کمال اتقان و استحکام ساخته که او به آنچه انجام مى دهید آگاه است.
اَلَّذى اَحْسَنَ کُلَّ شَیْئ خَلَقَهُ. [40]
خدائى که هر چیزى را به نیکوترین وجه آفرید.
2 ـ براى زن روح الهى و انسانى محض قرار داده شده، همان روحى که از جانب حق در او دمیده شد و او را به خاطر این روح امتیازى خاص بخشید و وى را منبع ظهور کمالات قرار داد، روحى که با روح مرد تفاوت ندارد، هویتى که با هویت مرد یکسان است، گوهرى که با گوهر ذاتى مرد یکى است.
یا اَیُّهَا النّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذى خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْس واحِدَة وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساءً. [41]
اى مردم از پروردگارتان پرواکنید که همه شمارا از یک انسان آفرید،و همسر او را از جنس او خلق کرد،و از آن دو نفر مردانو زنان فراوانى در روى زمین منتشرکرد.
وَ مِنْ آیاتِهِ اَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً لِتَسْکُنُوا اِلَیْها. [42]
از نشانه هاى قدرت خداوند این است که همسران شما را از جنس شما قرار داد تا به وسیله آنها آرامش یابید.
در تفسیر عیاشى از حضرت باقر(علیه السلام) روایت شده که خداوند حوا را از باقى مانده خاک آدم آفرید.
نوع این آیات نشان مى دهد که در خلقت زن از نظر ظاهر و باطن کمى و کاستى وجود ندارد، و روح او همان روحى است که از جانب حق در او دمیده شده و بالقوه موجودى کامل، احسن، و اتقن است که مى تواند از استعداد و فطرت و روح و عقل خود، در سایه هدایت حق کمک گرفته به عالیترین مقامات معنوى برسد، و مى تواند از همه واقعیات و حقایق چشم پوشى کند و به اسفل سافلین وارد شود.
3 ـ او داراى حق مالکیت است، و محصول زحمات او در زمینه هاى کارهاى پسندیده و مشروع حق خود اوست، و مسئله مالکیت او و تصرفاتش در آنچه ملک اوست بدون کم و کاست همانند مرد است.
وَ اَنْ لَیْسَ لِلاِْنْسانِ اِلاّ ما سَعى. [43]
و براى آدمى جز آنچه به سعى خود انجام داده نخواهد بود.
آرى انسان مالک سعى و کوشش و عمل و حرکت خود است، و این واقعیتى است که حضرت حق در دنیا و آخرت به هر انسانى چه زن و چه مرد واگذار کرده است.
لا یَحِلُّ لَکُمْ اَنْ تَأْخُذُوا مِمّا اتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئاً. [44]
و براى شما مردان حلال نیست که چیزى از مهریه آنان را که به آنها پرداخت کرده اید بگیرید.
امام صادق(علیه السلام) در روایتى مى فرمایند:
السُّرّاقُ ثَلاثَةٌ : مانِعُ الزَّکاةِ، وَ مُسْتَحِلُّ مُهُورِ النِّساءِ وَ کَذالِکَ مَنِ اسْتَدانَ وَ لَمْ یَنْوِ قَضاءَهُ. [45]
دزدان سه نفرند: آنکه از پرداخت زکات بخل ورزد، آنکه خوردن مهریه همسر خود را حلال دانسته و به او نپردازد، و کسى که از مردم وام بگیرد و قصد پرداخت آن را نداشته باشد.
وَ الَّذینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَ یَذَرُونَ اَزْواجاً وَصِیَّةً لاَِزْواجِهِمْ مَتاعاً اِلَى الْحَوْلِ غَیْرَ اِخْراج. [46]
مردانى که بمیرند و زنانشان زنده مانند، باید وصیت کنند که آنها را تا یک سال نفقه دهند، و از خانه شوهر بیرون نکنند.
و غیر از مهریه و وصیت به مخارج زن پس از مرگ شوهر، در زمان بعد از طلاق سفارش او را به مردان فرموده اعلام مى کند:
وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَى الْمُتَّقینَ. [47]
و براى همه زنان طلاق داده شده هدیه مناسبى است که از جانب شوهر پرداخت مى گردد ، این حقى است بر عهده مردان پرهیزکار.
4 ـ زن از پدر و مادر و از شوهر و از فرزندان خود ارث مى برد:
کُتِبَ عَلَیْکُمْ اِذا حَضَرَ اَحَدَکُمُ الْمَوْتُ اِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الاَْقْرَبَینَ بِالْمَعْرُوفِ. [48]
برشما نوشته شده، هنگامى که یکى از شما را مرگ فرا رسد، اگر مالى از خود به جاى گذارده، وصیت براى پدر و مادر و نزدیکان بطور شایسته کند، این حقى است بر پرهیزکاران.
لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الاَْقْرَبُونَ، وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الاَْقْرَبُونَ مِمّا قَلَّ مِنْهُ اَوْ کَثُرَ نَصیباً مَفْرُوضاً. [49]
این آیه شریفه در صدد مبارزه با عادات و رسوم غلطى است که زنان و کودکان را از حق مسلم خود محروم مى ساخت، و این رسم ظالمانه مربوط به اعراب بود، و آیه شریفه خط بطلان بر این رسم خائنانه کشید و فرمود:
مردان سهمـى از اموالى که پدر و مادر و نزدیکان بجاى مى گذارند دارند، و براى زنان نیز از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان مى گذارند سهمى هست، خواه آن مال کم باشد یا بسیار، این سهمى معین شده و واجب الاداء است.
5 ـ عبادت زن در پیشگاه حق همانند عبادت مرد، داراى ارزش و قیمت است، و بهشت و اجر و مزد حق، و ثواب بر بندگى اختصاص به مردان ندارد، عنایت و رحمت خداوند بهره ابدى عباد اوست چه مرد و چه زن.
در قرآن مجید مى خوانیم:
مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَر اَوْ اُنْثى وَ هُوَ مُؤمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ اَجْرَهُمْ بِاَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ. [50]
کسى که عمل شایسته بجا آورد از مرد یا زن، در حالى که مؤمن است به او زندگى پاکیزه مى دهیم، و پاداش قیامتى آنان را به بهترین اعمالى که انجام داده اند خواهیم داد.
از صریح آیه شریفه استفاده مى شود که تنها معیار در میزان حق ایمان و عمل صالح انسان است که میوه ایمان اوست، قید و شرط دیگرى براى کسب حیات طیبه و اجر آخرتى در کار نیست نه از نظر مرد بودن و زن بودن و نه از نظر سن و سال و نه از نظر نژاد و قبیله و جنسیت و نه از نظر پایه و رتبه ظاهرى.
رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود:
أَفْضَلُ نِساءِ أَهْلِ الْجَنَّةِ خَدیجَةُ بِنْتُ خُوَیْلِد، وَ فاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّد، وَ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرانَ، وَ آسِیَةُ بِنْتُ مُزاحِم. [51]
برترین زنان بهشت چهار زن هستند: خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد(صلى الله علیه وآله وسلم) و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم.
زن اگر اهل عبادت و بندگى حق و ایمان و معرفت باشد البته داراى حیات طیّبه و اجر عظیم نزد خدا خواهد شد، و اگر مانند مردان فاسق به بى دینى و فساد گرایش پیدا کند اهل عذاب ابد خواهد شد.
همسر نوح و لوط به خاطر اینکه آئین الهى را نپذیرفتند، و بر انکار خود اصرار ورزیدند به فرموده قرآن اهل عذاب و خلود در جهنم هستند.
ضَرَبَ الله مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوح وَ امْرَأَتَ لُوط کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتا هُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللهِ شَیْئاً وَ قیلَ ادْخُلاَ النّارَ مَعَ الدّاخِلینَ. [52]
خداوند براى اهل کفر زن نوح و زن لوط را مثل زد، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان شایسته ما بودند، ولى به آن دو پیامبر خیانت ورزیدند و رابطه آنها با این دو پیامبر سودى به حالشان در برابر عذاب خدا نداشت، و به آنها گفته شد وارد آتش شوید همراه کسانى که وارد مى شوند.
سوره مریم در قرآن مجید، و سوره دهر و آیات مربوط به همسر مؤمنه فرعون همه و همه نشان دهنده این معناست که زن در مسئله عبادت از موقعیت والائى برخوردار است، و در قیامت از اجر عظیم و ثواب فوق العاده اى بهره مند است، و این همه مشت محکمى بر دهان یاوه گویان تاریخ است که گفتند و مى گویند که عبادت زن را جایگاهى در نزد خدا و ادیان نیست.
6 ـ زن فرزند پدر و مادر خویش و مادرِ فرزندان خود است، و احدى را نمى رسد که وى را از این انتساب خلع کند، که خلع این نسبت امرى ظالمانه و کارى خائنانه است.
قرآن مجید دختر را همانند پسر اولاد واقعى پدر و مادر مى داند و وى را چون شوهر کرد و اولاد دار شد مادر اولاد مى داند.
در قرآن از اینکه اعراب فرزند دختر خود را زنده به گور مى کردند، خشم خود را نسبت به این جنایت اعلام فرموده و از آن عمل قبیح در رابطه با اینکه به فرزند خود ظلم مى کنید نهى اکید فرمود:
وَ لا تَقْتُلُوا اَوْلادَکُمْ مِنْ اِمْلاق. [53]
فرزند دختر خود را از ترس تنگى معیشت به قتل نرسانید.
ملاحظه مى کنید در صریح آیه شریفه از دختر به عنوان فرزند یاد مى کند، یا در آیه مربوط به ارث مى فرماید:
یُوصیکُمُ اللهُ فى اَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الاُْنْثَیَیْنِ. [54]
سفارش خدا به شما نسبت به اولادتان این است که در مسئله ارث براى پسر دو برابر دختر سهم قرار دهید.
در صریح آیه شریفه از دختر تعبیر به اولاد فرموده است، و این رویّه قاطعى علیه یاوه سرایان تاریخ است.
اما مادر فرزندان خود هستند در قرآن مجید مى فرماید:
وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ اَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْنِ. [55]
مادران فرزندان خود را تا دو سال کامل شیر بدهند.
در رابطه با داستان موسى در قرآن مجید فرموده:
وَ اَوْحَیْنا اِلى اُمِّ مُوسى... [56]
و ما به مادر موسى وحى کردیم.
رسول خدا درباره حضرت زهرا(علیها السلام) فرمود:
فاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنّى. [57]
فاطمه پاره تن من است.
و در روایت دیگر فرمود:
أَوْلادُنا أَکْبادُنا. [58]
فرزندان ما چه دختر چه پسر جگرهاى ما هستند.
7 ـ اولادهاى او بدون تردید نوه پدر او هستند، توجه بسیار شدید رسول خدا به حسن و حسین به عنوان دو نوه عزیزش، خط بطلانى است بر یاوه گوئى جاهلان تاریخ که مى گفتند فرزندان متولد شده از زن نوه پدر آن زن نیستند.