ممکن است منظور از عدم جواز ترجمه قرآن، عدم امکان آن باشد؛ همچنان که از ادله بسیاری از مخالفان ترجمه استفاده میشود. برخی اعجاز بودن الفاظ قرآن را مطرح کردهاند و گفتهاند که با ترجمه قابل انتقال نیست.18 برخی نور بودن قرآن را مطرح ساختهاند، زیرا در قرآن آمده است:«انزلنا الیکم نوراً مبیناً».19 برخی روح الهی بودن قرآن را به مقتضای: «اوحینا الیک روحاً من امرناَ»20مطرح کردهاند و گفتهاند نورانیت و روحانیت قرآن با ترجمه قابل انتقال نیست. همچنین قرآن، گذشته از موارد ذکر شده، دارای آهنگ بی نظیر و غیر قابل تقلید و لحن دلنشین است که انسان را دگرگون میکند.21 و این تأثیر هرگز در ترجمه موجود نمیباشد.
محتوای قرآن نیز از چنان جامعیت و دقتی برخودار است که هیچ ترجمهای نمیتواند حاوی فشرده مطالب مهم آن، به ویژه از نظر دقت در تعابیر به کار رفته در استنباط احکام باشد. مثلاً در آیه مبارکه و ضو تعبیر «و امسحوا برئوسکم»22 آمده است و فقهاء شیعه و شافعی و اوزاعی و ثوری و ابوحنیفهـ در روایتیـ از باء در «برئوسکم» استفاده کردهاند که مسح قسمتی از سر کافی است.23
بالاخره مجموعه این امتیازها سبب گشته که عدهای از مترجمان زبر دست قرآن، به ترجمه ناپذیری قرآن اعتراف کنند. مثلاً محمد مارمادوک پیکتال، مسلمان انگلیسی الاصل و مسلط به زبان و ادبیات عرب که سالها در کشورهای اسلام با مسلمانان ارتباط داشته، میگوید: قرآن را نمیتوان ترجمه کرد و این عقیده علما و فقهای قدیم و نویسندگان حاضر است و ترجمه وی تقریباً برگردانی لفظی است و تلاشی هر چه تمامتر برای در آوردن آن در قالب زبانی فصیح، اما علی رغم آن همه سعی و تلاش، این کار، قرآن مجید نیست. لذا ایشان کار خود را به جای ترجمه، معنا و مفاد قرآن نامیده است.24 نظر پرفسور آربری25 و پرفسور ایزوتسوی ژاپنی نیز همین است.26
مستشرقی فرانسوی پس از تجلیل از قرآن میگوید: اگر قرآن ترجمه شود، قسمت اعظم ملاحت کلام و قدرت و تأثیر خاص آن از بین میرود.27 استاد ابوالقاسم پاینده نیز معتقد است ترجمه قرآن چنان که باید محال است.28 استاد احمد آرام هم گفته است: قرآن ترجمه بردار نیست و حتی از لحاظ اسلوب با زبان عربی امروز و هیچ روز دیگر هم شباهت ندارد.29
باری، اگر منظور از عدم جواز ترجمه قرآن، عدم امکان آن باشد، یعنی ترجمه قرآن با همه ابعاد آن امکان ندارد، این سخنی قابل دقت است و بیش از آنکه عقلی و نظری باشد، تجربی است. نکته مهم آن است که مراد از ترجمه تنها برگردان معانی کلمات قرآن به زبان دیگر است، نه دیگر جهات موجود در قرآن یا هر کلام مترجم دیگر. مثلاً نور یا روح بودن یا آهنگ دلنشین داشتن قرآن، اساساً ربطی به ترجمه ندارد تا مانع آن شود، زیرا از مقوله مدلول الفاظ نیست.
آری، این نکته قابل انکار نیست که هر چه گفتار یا نوشتاری از دقت و ترکیب و فصاحت و بلاغت و علمیت بیشتر و از سبک و نظم ویژهای برخوردار باشد، به همان نسبت، ترجمه آن نیز سختتر است و نیاز به دقت بیشتر خواهد داشت. اما این جامعیت معنوی و دقت در تعابیر و حتی اعجاز الفاظ، هرگز ترجمه را به سر حد غیر ممکن نمیرساند؛ به ویژه که اعجاز قرآن در ترکیبی از لفظ و معنای آن است.
ترجمه تنها به جنبه معنوی و معنای قرآن نظر دارد. گذشته از همه این امور، عدم امکان ترجمه قرآن به صورت کامل، مانع ترجمه آن به نحو متعارف نیست؛ همان گونه که امروزه مرسوم است و به طور نسبی مفاهیم قرآن را منتقل میکند.