ت به نام آنکه جان بخشید در دلها و پاک ساخت قلبها را .
بـا تـقدیم احترام ! خدمت شریف و گرامى جناب عالى سلام و درود فراوان مى فرستم و سلامتى و طول جنابعالى را از ایزد منان خواستارم .
جناب آقاى آیت اللّه العظمى صافى , مرجع تقلید محترم من ! .
تـا کـنون مدت دو سالى است که قصد مکاتبه با شما را دارم , اما به دلایلى این افتخار نصیبم نشده بـود,بـالاخـره امـروز مصمم شدم تا مکاتبه ام را با مرجع تقلیدم آغاز کنم و خودم را از زندان سؤال نجات دهم امیدوارم زیاد وقت گرامیتان را نگیرم و شما لطف کنید و جوابهاى مرا بدهید .
اول از هـمـه , رسـالـه اى از خودتان مى خواستم که احکام اولیه و ثانویه را مفصل شرح داده باشد و سؤال وجواب نباشد اگر مقدور بود برایتان , لطفا برایم بفرستید .
سـؤالات مـن بـسـیـار اسـت و اکثر آنها شخصى است من دانشجوى رشته کاردانى حسابدارى در تهران هستم .
بـه رشـتـه طراحى علاقه وافر دارم جدیدا به عقد آقاى درآمده ام ایشان با ما زندگى مى کنند, به دلـیل اینکه خانواده شان اهل بیرجند هستند در حقیقت شاید زندگى مشترک ما شروع شده باشد سـؤال مـن ایـنـسـت , آیاایشان حق دارد بر تمام امور من , نظارت و کنترل داشته باشد, یا فقط در مواردى خاص ؟ .
مـوقـعـیتى در دانشکده پیش آمده که من مى توانم طراحى را ادامه دهم ایشان این کلاس را براى مـن مـمـنوع کرده اند آیا من مى توانم باز هم بدنبال این رشته بروم یا نه ؟ دلیل ایشان اینست که به درسـم لـطـمـه مـى خـورد, هـر چه صحبت کرده ام راضى نشده اند از این موارد زیاد پیش مى آید مـى خـواسـتـم بدانم با وجوداینکه هنوز در خانه پدرم هستم , مسؤولیت من به گردن پدرم است یا[شوهرم ] آقاى , با توجه به جلب رضایت هر دو, حرف کدام در حال حاضر مهمتر است ؟ .
آیا او حقى در این زمان بر من دارد و مى تواند مرا از تحصیل محروم کند؟ .
در ضـمـن آیا گذشته من ربطى به او دارد؟ من از زمان تولد تا رسیدن به او را برایش با جزییات و احـسـاساتم بیان نموده ام شاید اشتباه کرده ام , چون او حساس شده است البته شاید من نتوانسته ام آنطور که باید خودم را تشریح کنم و خودم رابه او بشناسانم , چون حقیقتا خودم را هنوز نشناخته ام و درگیر خودم هستم .
ما هر دو مى خواهیم بر اساس قوانین شرعى و اسلامى پیش برویم و زندگیمان را حلال گردانیم بـر ایـن اسـاس مـن چـه باید بکنم تا زنى نمونه باشم البته جواب را مى دانم که باید مطالعه کنم و الگویم را حضرت زهرا, سلام اللّه علیها, قرار دهم , اما باز هم به کمک شما احتیاج دارم .
بـه مـن بگویید تا چه حد ایشان مى توانند در گذشته من حقى داشته باشند؟ و آیا من همه چیز را باید با او درمیان بگذارم و نمى توانم مواردى را از او پنهان کنم تا موقعیت مناسب پیش آید؟ .
مـثـلا مـى توانم پنهانى , طراحى را ادامه دهم یا نه ؟ و لازمست همه اتفاقاتى که برایم در طول روز مـى افـتد,براى او بازگو کنم , حتى اگر به ضرر زندگیمان باشد و خدشه اى بر صمیمیت ما وارد کند .
در ضمن ایشان جوانى پاک و سالم از هر نظر هستند و من ایشان را هدیه اى از جانب خدا مى دانم .
و مـى خـواستم بدانم آیا شما شعر هم مى گویید؟ اگر بله و امکان دارد و افتخار مى دهید قسمتى ازنوشته هایتان را برایم بفرستید ببخشید که این قدر طول کشید منتظر جواب شما هستم من براى شنیدن جواب عجله دارم .
با تشکر و احترام فراوان خدمت جنابعالى ! .
تهران / مقلد شما .
ت بسم اللّه الرحمن الرحیم .
مرقوم مفصل شما رسید, جوابا اشعار مى دارد:
یـکـى از آیـات بزرگ الهى و شگفتیها و ظرافتهایى که در عالم آفرینش , بخصوص انسان , تماشایى وعـبـرت انـگـیـز و بینش آفرین است , زوجیت و همسر و همدم و انیس و مونس بودن زن و مرد با یکدیگراست , که واقعا الان که این نوشته را مى نویسم , واژه اى که تعبیر از این زوجیت و با هم شدن و باهم بودن و یکى شدن این دو جنس , بنماید, ندارم .
قـرآن مـجـیـد مى فرماید: ((هن لباس لکم و انتم لباس لهن )), ((96)) بانوان براى شوهران لباس و شوهران براى ایشان لباس مى باشند, و در آیه دیگر پیرامون این رابطه مى فرماید:
((و مـن آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة )), ((97)) از خـود شما برایتان قرارداد, یعنى همدم , مونس , غمخوار متحد مشترک المنافع و موافق , همدل , نه مـعـارض و نـه جـدا از هـم و نـه مـستقل از هم , بلکه متحد, اتحادى که بین هیچ دو نفرى برقرار نمى شود, حقیقت زوجیت این معانى مقدس و آرام بخش است این است که از دو جنس مخالف یک واحـد بـه تـمـام مـعـنـا مـوافـق , سـاخته مى شود و اسلام به این جهت ازدواج و تقویت و تکمیل , بـسـیاراهمیت داده است و در اکثریت زنان و شوهران مسلمان , این روحیه و این تجلى و یگانگى و اتـحـاد را, اگـرچـه بـالـطبع فراهم است , فراهم تر مى سازد, و اهتمام بر این است که بنیاد قویم و مستحکم , از آسیب وتعرض مصون بماند و زن و مرد در دل به آن وفادار باشند .
حـقیر در همین زندگى خود, زنان و مردانى را دیده ام که در این جهت باهم شدن و از هم بودن , نـمونه بودند و چنان بودند که گویى هر یک از راز دل دیگرى خبر داشت و همان را انجام مى داد و هـمان رامى گفت که دیگرى مى گفت , شخصیتشان درهم ذوب شده بود, اگر او در بیرون خانه بـود و دیـگرى دردرون خانه , هر دو با هم بودند و در رنج و غم و شادى و گشایش شریک یکدیگر بودند .
نه این خود را از او طلبکار مى دانست و نه او به این ادعایى داشت .
ایـن مـردسالارى تحمیلى , که در زمان ما مبارزه با آن را مطرح مى نمایند, و از آن براى جداکردن زن از شوهر, و آنها را دو واحد, در مقابل هم قرار دادن استفاده مى کنند, اصلا وجود نداشت , اخلاق اسلامى در محیط خانه و بر روابط با هم حاکم بوده است .
غرض از این بیانات اینست که شما بر حسب آنچه نوشته اید, همسر از هر جهت پاک و سالم دارید,که او را هدیه اى از طرف خدا مى شمارید, مساله غیرقابل حل , بین خودتان نخواهید داشت , این صفا و وفـاو خـوش بینى که به هم دارید, همه امور را بر وفق دلخواه قرار مى دهد, شما خاطرخواه او و او هم خاطرخواه شما, خواهد بود .
الـبـتـه در نـظامات شرعى , براى اینکه اگر در بین زنها و شوهرها, افرادى پیدا شدند که بواسطه بعضى جهات و عذرهاى صحیح یا بهانه هاى غلط به این اتحاد و یگانگى نرسیدند, قانون بر آنها حاکم شـود وآنـهـا را مـنـظم سازد, براى هر یک از زن و شوهر نسبت به هم حقوقى مقرر شده است که بـرحـسـب آن , نـظـام خـانواده و زوجیت باز هم محفوظ بماند و در سایه این حقوق و قانون با هم هـمـزیـستى داشته باشند,برحسب این حقوق هیچ زن و مردى موظف نیستند که از گذشته هاى خـوب و بـد و سـوابق زندگى خودیکدیگر را مطلع سازند, باید هرچه مى گویند و عمل مى کنند, همه موجب قوت اتحاد و خوش بینى آنها به یکدیگر باشد .
مـسـاله اینکه تا در خانه پدر هستید باید چگونه باشید, این جزییات را با توافق با هم و ملاحظه خیر وصلاح یکدیگر, در حالى که یک واحد هستید, حل نمایید نه او جمود بر حقى که دارد داشته باشد و نه شما در موضوعى که در بین است , اصرار کنید .
مـرد بـایـد دسـتـور ((المؤمن یاکل بشهوة اهله و المنافق یاکل بشهوته )) ((98)) را دررابطه با زن رعـایـت کـند, زن هم باید خود را موظف بداند که یا اخلاقا و یا حقا و شرعا, رضایت شوهر رافراهم نماید .
امـیـد اسـت بـا ایـن توضیحات این روابط گرمى که بین شما و همسرتان , بحمداللّه , برقرار است , بیش از پیش گرمتر شود, و زندگى سعادتمندانه و خوبتر و خوبتر را در پیش روى داشته باشید .
((الف اللّه بینکما و طیب اللّه نسلکما)) .
با التماس دعا .
لطف اللّه صافى .