جوان، نشاط، شادابى

جوان، نشاط، شادابى

پسرم توصیه ى من به تو چنگ زدن به ریسمان الهى است که اگر آن را به دست آوردى دیگر چه رابطه اى محکم تر از رابطه تو با خدا یافت خواهد شد(18) .

چرا به دنبال هر جنبنده اى رفته ایم؟، چرا به هر خس و خاشاکى دست انداخته ایم؟! چرا به هزاران ریسمان پوسیده چنگ زده ایم؟ و دامن معشوق را فراموش کرده ایم؟؟!! از ارتباط با او چه ضررى دیده ایم که دل به عشق غیر او سپرده ایم؟! صاحب دلى نماز صبح را در حرم مطهر امام رضاعلیه السلام در مشهد خواند و ساعت 10 صبح در قم بر منبر بود! وقتى از او راز چگونگى این مقامات را پرسیدند، گفت: رابطه ام را با خدا اصلاح کردم او هم امورم را اصلاح کرد!! او این جملات را به سادگى تمام ابراز مى کرد بدون اینکه به رازهاى نهفته در دل اشاره اى کند یا به این مقامات مباهات نماید.

این ها واقعیت هاى زمان ماست، این ها افسانه هاى صدها سال پیش نیست این ها حالات صحابى پیامبر و امامان نیست... این ها احوال مردان روزگار خودماست.

اگر تصمیم بگیریم کارهاى نادرست را کنار بگذاریم، اگر تصمیم بگیریم اعمال پسندیده را روش خویش سازیم و اگر همه را فقط براى خشنودى خدایمان انجام دهیم.

این آثار را در زندگى خویش خواهیم یافت.

این مسایل را مى توان تجربه کرد و باید تجربه کرد(19) در زندگى روزمره، در کسب و کار... در درس خواندن... در خانواده... در دوستى ها... و در همه ى لحظات زندگى... اینها براى شنیدن و خواندن نیست براى عمل کردن است.

انسان در همین زندگى روزمره و در همین رفتارهاى معمولى و عادى به مقامات معنوى دست پیدا مى کند، براى رسیدن، براى کمال...، نیازى به کارهاى خارق العاده و چله نشستن و ریاضت هاى غریب نیست.

باید در زندگى روزمره همسان همه ى مردم، مرد خدا باشیم.

مگر جز این است حال پیرمردى که پیامبر خبر از مقامات او دادند و فردى هر چه در زندگى او جستجو کرد، هیچ حرکت فوق العاده اى از او ندید، کلام پیامبر را که در موردش فرموده بودند به او گفت و وى در جواب گفت: من هیچ کار خاصى انجام نمى دهم فقط سعى مى کنم آن گونه باشم که خدا مى خواهد.

آنچه مانع تعالى روح ماست این گمان باطل است که خدا را در زندگى عادى نمى توان عبادت نمود.

جاى خدا در مسجد و بر روى سجاده و در میان دانه هاى تسبیح است! نه در میانه ى کسب و کار، نه در هنگامه ى درس و تحصیل و نه در سرخوشى هاى تفریح و سرگرمى.

ما در غیر از اماکن مقدس خود را در محضر خدا نمى یابیم.

ما عبادت را در اذکار و ادعیه و نماز و مناجات خلاصه مى کنیم، ما زندگى عادى خویش را جدا از مسیر بندگى به حساب مى آوریم، در حالى که هرگز چنین نیست و در همه جا و همه وقت و همه حال مى توان و باید پیشانى بر خاک خضوع و خشوع سایید و دست در دامن او و دل مالامال از عشق او تا اوج هستى به معراج رفت.


(0) نظر
برچسب ها :
X