قبلا ذکر شد که آنچه مهم است اقامه و برپادارى نماز است، این تعبیر بیانگر آن است که در نماز باید قیام و انگیزش و جهش فردى و اجتماعى باشد، خداوند چنین نمازى را نماز مقبول و حقیقى مىداند، و اگر نماز آن همه اهمیت دارد، در صورتى است که واقعا ستون و نگهبان دین شود، معراج مؤمن در ملکوت اعلى گردد، و تکیه محکم براى رفع و دفع نگرانىها شود، چنین نمازى داراى شرایط صحت و کمال است، بنابراین نماز کامل را باید از آثار آن جستجو کرد، آداب و اسرار آن را دانست، و از مکتب عالى نماز آموخت و در زندگى شکوفا کرد، هدف اسکلت نماز نیستبلکه روح و باطن نماز است، اکتفا به قیام و قعود ظاهرى، پوست نماز است، ولى مغز نمازقیام و خیزش باطنى نماز است، ما وقتى که در رابطه با نماز به قرآن و روایات نگاه مىکنیم مىبینیم به فلسفه و رازهاى نماز تصریح و اشاره کردهاند، مىفهمیم که نماز کامل به خاطر آن فلسفه و رازها است . مثلا در قرآن مىخوانیم:
«واقم الصلاة ان الصلاة تنهى عن الفحشاء والمنکر ولذکر الله اکبر; نماز را برپا دار که نماز انسان را از زشتىها و گناه باز مىدارد، و ذکر و یاد خدا از آن هم بالاتر و برتر است .» (15)
و در آیه دیگر مىخوانیم: «واقم الصلاة لذکری; نماز را براى یاد من به پا دار .» (1 6)
بنابراین راز بزرگ نماز نهادینه کردن یاد خدا در روح و روان است، که همین یاد خدا موجب پیوند و رابطه با خدا، و سرچشمه پاک سازى و اکتساب ارزشها و کمالات است . چنین نماز انسان را از زشتىها و گناهان باز مىدارد، و از آن بالاتر یاد خدا را که موجب کسب ارزشها است در وجود انسان شکوفا و آشکار مىسازد . یاد خدا موجب آرامش و رفع دغدغهها و تنشها است، یاد خدا در حقیقتیاد پاداشها وکیفرها، و یاد خودسازى و بازسازى و به سازى است .
براساس قرآن، انسان غافل، در خسران است، و کیفر چنین کسى زندگى سخت و ناگوار در دنیا، و کورى در آخرت خواهد شد . (17) نماز که موجب یاد خدا است این آثار شوم را از زندگى انسان مىشوید، انسان را به جاى خسران، خوشبخت، و به جاى کورى، بینا مىکند .
یکى از غرائز منفى وجود انسان حریص بودن او است که منشا انواع گناهان و انحرافات و دورى از فیوضات معنوى و ملکوتى مىگردد، نماز صحیح داراى خاصیتى است که هلوعیت و حرص انسان را نابود مىکند، و این سنگ مانع سر راه تکامل را از مسیر حرکت او برمىدارد . چنان که قرآن مىفرماید: «انسان، هلوع و حریص آفریده شده، هنگامى که بدى به او رسد، بىتابى مىکند، و وقتى که خوبى به او برسد مانع دیگران مىشود، مگر نمازگزاران، آنان که نمازها را مرتب انجام مىدهند .» (18)
محمد بن سنان مىگوید: مسائلى از حضرت امام رضا (ع) (از جمله درباره فلسفه نماز) پرسیدم، حضرت رضا (ع) در مورد فلسفه و آثار نماز چنین فرمود: علت تشریع نماز آن است که :
1- به ربوبیتخدا اقرار کنى . 2- شریک و همتا را از ذات پاک خدا دور سازى . 3- با کمال کوچکى و بیچارگى و نهایت تواضع در پیشگاه خدا بایستى . 4- به گناهان خود اعتراف کرده و تقاضاى بخشش نمایى . 5- همه روز براى تعظیم پروردگار، پیشانى خود را به زمین بگذارى . 6- همواره هشیار و در یاد خدا باشى به طورى که گرد وغبار فراموش کارى و غفلت و غرور و مستى از صفحه دلت زدوده شود . 7- در نهایتخشوع خواهان افزایش مواهب دین و دنیا از درگاه الهى گردى . 8- مداومت در ذکر خدا در پرتو نماز، موجب فراموش نکردن آفریدگار مدبر خواهد شد، و همین یاد خدا انسان را از سرکشى و غرور باز مىدارد، و او را از گناهان و هرگونه فساد دور مىسازد .» (19)
با توجه به این آثار درخشان است که رسول اکرم (ص) فرمود: «الصلوة حصن من سطوات الشیطان; نماز دژ محکمى در برابر یورشهاى شیطانى است .» (20)
در حالات عالم ربانى شیخ عبدالله شوشترى (متوفاى 1021 ه . ق) از علماى برجسته عصر علامه مجلسى مىنویسند: براى اقامه نماز جمعه وارد مسجد شد، بسیار پریشان بود، زیرا فرزندش دچار بیمارى سختى بود، او به عنوان امام جمعه مشغول نماز جمعه شد، هنگامى که سوره منافقون را (در رکعت دوم بعد از حمد) خواند به این آیه (9 منافقون) رسید: «یا ایها الذین آمنوا لا تلهکم اموالکم ولا اولادکم عن ذکر الله; اى افراد با ایمان! اموال و فرزندانتان، شما را از یاد خدا غافل نکند .»
چندین بار همین آیه را تکرار کرد (با توجه به این که تکرار آیات قرآن در وقت وسیع در نماز جایز است) بعد از نماز بعضى از همراهان از علت این تکرار سؤال کردند، فرمود: «فرزندم بر اثر بیمارى سختبسترى است، من هنگامى که به این آیه رسیدم، به یاد فرزندم افتادم، و با تکرار آن به مبارزه با نفس خود برخاستم، آن چنان با یاد خدا (که در این آیه آمده) یاد دیگران را از دلم زدودم که فرض کردم فرزندم مرده و جنازهاش در برابر من است، و من از خدا غافل نیستم، آن گاه بود که دیگر آیه را تکرار نکردم . (21)