یکی دیگر از عوامل خوف معصومین ـ علیهم السلام ـ هراس از جدایی از درگاه ایزد منّان به شمار میرود. این مطلب چنان امامان معصوم را بیتاب و بیقرار میکرد که بستر و استراحت را رها میکردند. در دعای کمیل آمده است: فهبنی صبرت عذابک فکیف اصبر علی فراقک؛ خدایا! اگر من بتوانم بر حرارت آتش جهنم صبر کنم چگونه فراق تو را تحمّل کنم.32
«حبّه عُرنی» میگوید: من و نوف بکائی در صحن خانهای که مقرّ خلافت امیر مؤمنان بود، خوابیده بودیم. چون پاسی از شب گذشت، آن حضرت را دیدیم که برخاسته است، آیات آخر سوره آل عمران را تلاوت میکند و بیقرار و بیتاب میگذرد. به من فرمود: بیداری یا خواب؟ گفتم: بیدارم، شما که این گونه با خدا مناجات میکنید پس ما چه کنیم؟ حضرت گریه کرد و فرمود: همه ما در پیشگاه خدا موقفی خواهیم داشت و هیچیک از اعمال ما بر او مخفی نیست. ای حبّه، خدا از رگ گردن به من و تو نزدیکتر است. ای حبّه، هرگز من و تو از دید خداوند ناپیدا و مخفی نیستیم. سپس حال نوف را جویا شد، نوف گفت: بیدارم، از این حالت و گفتار شما گریهام
بسیار شد. فرمود: اکنون اگر گریهات از خوف خدا طولانی شود فردا در روز قیامت چشم تو روشن خواهد شد. سپس در حالی که با خدا مناجات میکرد گذشت: مناجاتی که نشانه ترس و هراس از فراق است. او میفرمود: لیت شعری فی غفلاتی اَ مُعرض انت عنّی ام ناظرٌ الیّ؛ ای کاش میدانستم که به هنگام غفلتهایم از من روی برگرداندهای یا به سوی من نظرخواهی افکند. ای کاش میدانستم از خوابهای طولانی و کمی سپاسگزاریام حالم نزد تو چگونه است.
راوی میگوید: حال آن بزرگوار چنین بود، تا سپیدهدم آشکار شد.33
هر چند در این فصل پرداختن به اموری چون «اهتمام به نوافل» «کیفیت انجام نماز شب در سیره معصومین ـ علیهم السلام ـ» و ... سودمند مینماید:
یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت در بند آن مباش که مضمون نمانده است
در بند آن مباش که مضمون نمانده است در بند آن مباش که مضمون نمانده است
ولی با توجه به محدودیت مقاله فقط به دو فراز از آنچه در زیارتنامهها آمده است، میپردازیم: یکی در صلوات خاصّه امام موسی ابنجعفر ـ علیه السلام ـ که میخوانیم: و صلّ علی موسی ابن جعفر ـ علیهما السلام ـ وصیّ الابرار... الّذی کان یحیی اللّیل بالسّهر الی السّحر بمواصلة الاستغفار حلیف السّجدة الطّویلة و الدّموع الغزیرة و المناجات الکثیرة؛ خدایا، بر موسیبنجعفر(ع) وصیّ و جانشین نیکویان درود فرست. بزرگواری که شبها تا صبح بیدار و شب زندهدار بود و پیوسته استغفار میکرد و در سجده طولانی، با چشم اشکبار، با خدا مناجات و راز و نیاز بسیار میکرد.34