101- رسيدن پول و دوام آن

101- رسیدن پول و دوام آن

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ

و نیز نقل کرد از پدرش به نام شیخ محترم بن شیخ عبدالصمد انصارى که به اتفاق یک نفر (همجناق او) به نام غلامحسین، شایق کربلا شدیم و هیچ نداشتیم، پس دو نفرى از سر کوه داراب با دست خالى حرکت کردیم و در هر منزلى یکى دو روز توقف نموده و عملگى مىکردیم تا در مدت پنج ماه، پیاده از طریق کرمانشاه خود را به کربلا رساندیم و در آنجا هم روزها مشغول کار شدیم و معیشت ما اداره مىشد ولى در نجف، دوروز براى ماکارى پیش نیامد و هیچ نداشتیم، شب عید غدیر، گرسنه و هیچ راهى نداشتیم گفتیم در حرم مطهر مىمانیم و اگر مقدر ما مرگ باشد همانجا بمیریم. مقدارى از شب که گذشت چهار نفر بزرگوار وارد حرم مطهر شدند یکى از آنها نزدیک من آمد اسم خودم و پدرم و جدم و پدر جدم را برد، تعجب کردم پس مقدارى پول سکه نقره در دست من گذارد و رفت و چون شماره اش کردم مبلغ چهار تومان بود دو ماه در عراق ماندیم و از آن پول خرج مىکردیم و پس از مراجعت به وطن تا دو ماه از آن خرج مىکردیم ناگاه مفقود شد.


(0) نظر
برچسب ها :
X