در ارتباط با جزایر سه گانه و نیز نکاتى تاریخى که به روشنى مؤید حاکمیت ما بر این جزایر مى باشد (جهت مشخص شدن بهتر مسأله و به منظور پرهیز از اله کلام و پرداخت به اصل مطلب این موارد به صورت نکاتى جداگانه به شکلى که در زیر خواهد آمد بیان مى گردد.)
* کشفیات باستان شناسى مخصوصاً باستان شناسان ایتالیایى در دهه 50 میلادى در منطقه موید این مطلب است که از دوران هخامنشیان جزایر و کرانه هاى خلیج فارس جزءِ لاینفک خاک ایران بوده اند.
* حجر الرشید یا کتیبه داریوش در مصر نشان دهنده آن است که در سال 517 قبل از میلاد توعه نیل زیر نظر دولت ایران حفر شده تا کشتیهاى بازرگانى بتوانند از خلیج فارس به مدیترانه بروند و این منطقه تحت نفوذ دولت ایران بوده است.
* در تقسیم بندى تمدنها از لحاظ زمانى ابتدا تمدن دریایى و سپس تمدن رودخانه اى مطرح مى شود. بنابراین تمدن دریایى ایران در عهد باستان و تمدن رودخانه اى سایر کشورهاى منطقه نشان مى دهد که دایره سلطه و نفوذ ایران و سیعتر بوده است.
* در زمان اشکانیان به ویژه در روزگار سلطنت مهرداد اول نیز در دوره ساسانیان جزایر و بنادر دریایى پارس از جلمه ابوموسى جزءو ایران بوده اند.
* ظهور اسلام مهاجرت ایرانیان و اعراب دو طرفه شده. هم اکنون ایرانیان در کویت و احساءِ قطیف و کشورهاى حوزه خلیج فارس حضور دارند.
* در دروره هاى عباسیان،: آل بویه و سلجوقیان جزایر و کرانه هاى خلیخ فارس در شمال و جنوبگزار بوده اند.
* حمدالله مستوفى در قرن هشتم هجرى مى نوسید: جزایرى که میان سند و عمان و دریاى مدیترانه و دریاى پارس واقعند به پارس تعلق دارند.
* پیش از برقرارى وحدت ملى در زمان ناصرالدین شاه دو عنصر نشانه وفادارى ولایتات دور نسبت به دولتهاى مرکزى ایران بود: الف - بودن نام حاکم کشورها در خطبه ها. ب - ضرب سکه به نام حاکم. قاسمى هاى بندر لنگه سالها در این راستا عمل مى کردند ضمن اینکه در مقاطع و مناسبتهایى از جمله اعیاد با فرستادن هدایاء ابلاغ تبریک وفادارى خویش را به دولت مرکزى ایران نشان مى دادند. این موارد در کتب تاریخى قارجاریه و تاریخ ناصرى و ناسخ التواریخ موجود است.
* محمد على خان سدید السلطنه کبابى فرزند حاج احمد خان سعید کبابى حاکم بندرعباس در زمان ناصرالذین شاه اسناد وفادارى شیوخ منطقه به دولتهاى مرکزى و مالکیت ایران را بر جزایر خلیخ فارس در کتاباللالى و منِ الیالى منعکس مى کند. نسخه خطر این کتاب در کتابخانه مرکزى دانشگاه تهران موجود است
* از سال 1505 تا 1603 میلادى پرتغالیها جهت بدست آوردن ادویه شرق و اشاعه مسیحیت و تهدید دولت عثمانى وارد منطقه شده و آلبوکرک پرتغالى جهت کنترل دریاى عمان در ابتدا واردسقط و بعد متوجه هرمز مى شود و سلطه پرتغال را بوامیر هومز تحمیل مى کند.
* در سالهاى ابتدائى قرن 17 هلندیها به تدریج بر مناطق حساس تجارىدریایى خلیج فارس تسلط یافته و در سال 1622 حضور خود را تحکیم مى بخشد.
* در سال 1135 (1756) دزدان به محل اقامت نماینده سیاسى بریتانیا در بندرعباس دستبرد زدند لذا کمپان هند شرقى از ایران خسارت خواست و آنگاه شیخ نصراللّه خان حاکم لار مأمور سرو سامانى داد نسابه اوضاع ناحیه خلیج فارس مى شد.
* سرانجام جنگ میان حاکم لار و ملاعلى شاه درگرفت و شیخ قاسمى به پشتیبانى از ملاعلى درآمد این جنگ 3 سال به دراز کشید و پس از پایان جنگ و شکست ملاعلى شاهخه اى از طایفه جاسمى تحت سلطه دولت ایران در بندر لنگه مستقر گردیدند
* بندر لنگه در آن روزگار مرکز ولایتى شامل بندرهاى کنگ، لافت، چارک و جزایر قشم، سیرى، کیش، تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسى بود.
* در اواخر دوره زندیه حکومت بندرلنگه و توابع آن در ازاى پرداخت مالیات سالانه به مبلغ 200 تومان و تبعیت کامل از دولت مرکزى ایران به شیخ سعید بن قضیب رئیس طایفه جواسم بندر لنگه واگذار شد.
* امر اجاره دادن جزایر از سوى ایران در قرون 18 و 19 امرى رایج و در آن زمان طبیعى بوده است. قشم و هرمز در اجاره امام سقء فودر و بنى فودر در اجاره طایفه موزوقى، کنگان و کیش در اجازه آن هوله، خارک و بوشهر در اجاره آن مذکور و لنگه و توابع آن در اجاره جراسم بوده اند.
* مهترین سندى که امارت در جهت اثبات مدعاى خویش در خصوص حاکمیت بر جزیره ابوموسى ارائه مى نمایند نامه اى است که شیخ یوسف قاسمى فرماندار بندر لنگه به شیخ حمید القاحاکم راس الخیمه در اول جمادى الثانى سال 1301 هق (1882) نوشته و در آنجا به تعارف عنوان نموده که جزیره ابوموسى از آن شماست.
* کاهش قدرتدر سالهاى پایانى قرن 17 و سالهاى نخستین قرن 18 سبب آشفتگى اوضاع در ایران مى گردد. شیخ کرانه هاى مسندم در سالهاى دهه 1090 شمسى (1720) میلادى) از این وضعیت بهره گرفته و بندرى براى خود در باسعید واقع در جزایر ایرانى قشم بنا مى کند.
* در سال 1736 نادر شاه افشار قدرت را از افاغنه پس گرفته و پس از مستحکم نمودن امنیت داخلى، حاکمیت دریایى ایران را بر خلیج فارس تثبیت مى نماید.
* با مرگ نادر شاه افشار در سال 1747 زمینه مناسبى براى آشوب و خود مختارى در بعضى از مناطق از جمله خلیج فارس به وجود آمد و در این راستا طایفه جواسم (قوامم) بندر لنگه بناى ناسازگارى را با دولت ایران گذاشتند.
* از جمله افرادى که اعلام خود مختارى مى کرد ملاعلى شاه بود که به عنوان حاکم هرمز خود را معرفى نمود. وى از زمان قتل ناردشاه از پرداخت مالیات سالانه سرباز زد و با ایجاد رابطه سببى راه اتحاد با شیرخ قاسمى در جلفا (رأس الخیمه کنونى) را در پیش گرفت.
* شیخ قاسمى در سال 1110 شمسى (1751 میلادى) ناوگان ى از قایق هاى خود را ظاهراً به عنوان اداى احترام تبریک به مناسبت ازدواج دختر ملاعلى شاه به کرانه هاى شمالى تنکه هرمز فرستاد ولى هدف اصلى وى گسترش نفود در کرانه هاى شمالى خلیج فارس بود.
* نکته قابل توجه این است که اولاً این مطلب به عنوان تعارف بیان شده و ثانیاً قاسمى هاى بندر لنگه از ابتدا به عنوان مأموران دولت ایران ولایت داشته اند
نکته جالبتر این است که در انتهاى این نامه شیخ یوسف قاسمى باز به تعارف خطاب به شیخ حمید قاسمى مى نویسد که بلد لنجد بلدکم (بندر لنکه نیز از آن شماست) امارت رفتى این نامه را به عنوان سند ارائه مى کند قسمت اخیر را حذف مى کند چرا که این قسمتمى دهد که این مطلب تعارفى بیش نبوده است.
*آنقدر این نامه ها بى ارزش و غیر رسمى بوده اند که گاهى طرفین حتى جواب آنها را نیز به یکدیگر نمى دادند و غیر از این نامه هاى تعارف آمیز امارات هیچ سندى دیگرى در جهت اثبات ادعاى خویش ارائه نکرده است.
* اساساً در آن زمان این تعارفات موسوم بوده و این نامه ها به هیچوجه حقى براى طرف مقابل ایجاد نمى کند. اخیراً نامه اى از شیخ بحرین خطاب به عبدالعزیز پادشاه وقت سعودى به دست آمده که در آنجا باز به تعارف مى نویسد بحرین متعلق به شماست دولت عربستان هیچ گاه نتوانسته این نامه را به عنوان سندىبر تعلق بحرین به عربستان ارئه نماید.
* در سال 1884 تقسیمات کشورى که از دوره صفویه بدون تغییر باقى مانده بود متحول شده و کرانه ها و جزایر خلیج فارس به عنوان ایالت بیست و ششم مشخص گردید و حاج محمد مهدى ملک التجار والى این ایالت شد.
** در همین سال شیخ یوسف بن محمد یکى از روئساى طایفه جواسم که حاکم وقت بندر لنگه و منصوب از سوى دولت ایران بود توسط برادر زاده اش به نام شیخ تضیب بن راشد به قتل رسید و شیخ تقیب بدون هماهنگى با دولت مرکزى اعلام خود مختارى کرد.
* حاج محمد مهدى ملک التجار به مجرد اطلاع از وضیعیت بندر لنگه حاج احمد خان بندرعباس را مأمور بر انداختن حکومت خود مختار جواسم نمود.
** به منظور براندازى حکومت خود مختار شیخ قضیب، حاج احمد خان با شیخ زاید بن خلیفه حاکم ابوهماهنگى لازم به عمل آورده تا در صورت کمک احتمالى شیوخ شارجه و رأس الخیمه به جواسم، شیخ ابومانع این کار گردد.
* سپس از این هماهنگى کشتى پرسپولیس از بوشهر به بندر لنگه حرکت نموده و نیروهاى ایرانى شیخ قضیب را دستگیر و به تهران تبعید مى نماید وى در سال 1896 در تهران فوت مى کند.
* پس از براندازى حکومت جاسمى ها در سال 1887الله خان کازرونى حاکم لنگه شده و پادگانى به استعداد 200 سرباز در لنگه مستقر نماید.
* تا این زمان دولت بریتانیا کاملاً مؤید حاکمیت دولت ایران بر جزایر خلیج فارس از جمله جزایر 3 گانه بوده که اسناد و مدارک این موضوع کاملاً مشخص مى باشد بخشى از آن در پى مى آید.
** در سال 1830 کاپیتان جى بى بروکس به دستور کمپانى هند شرقى نقشه اى رنگى از خلیج فارس تهیه نموده که رنگ جزایر 3 گانه رابه رنگ خاک کشور ایران ترسیم مى نماید. وى 12 سال مأمور نقشه بردارى در خلیج فارس بوده است.
** در سال 1835 ساموئلاز سوى دولت برینانیا مأمور تعیین حدود کشورها گردیده که وى خطى فرضى در نقشه خلیج فارس ترسیم نموده و جزایر 3 گانه در بالاى این خطر یعنى در قلمرو ایران قرار مى گیرند.
** در ژانویه سال 1836 جانشینبه نام سرگرد مورسین این کار را دنبال کرده و پس از مذاکره با شیوخ منطقه خطى دیگر ترسیم مى نماید که پایین تر از خطقرار مى گیرد
** در ژانویه سال 1836 جانشینبه نام سرگرد موراین کار را دنبال کرده و پس از مذاکره با شیوخ منطقه خطى دیگر ترسیم مى نماید که پایین تر از خطقرار مى گیرد و جزایر 3 گانه را در عمق بیشترى از قلمرو ایران قرار مى دهد.
** در سال 1840 اعلامیه معروف حاج میرزا آقاانتشار یافت که طى آن اعلام گردید که تمام جزایر خلیج فارس (از جمله جزایر 3 گانه) متعلق به ایران است و هیچ دولتى هم به این اعلامیه اعتراض نکرد.
** در 19 آوریل 1873 ادواردراس وابسته سیاسى بریتانیا در خلیج فارس طى نامه اى خطاب به شیخ رأس الخیمه مى نویسد که تنب متعلق به لنگه بوده و شیخ رأس الخیمه نباید مزاحم شود.
* در سال 1881 نیروى دریایى بریتانیا بار دیگر نقشه اى را از منطقه خلیج فارس با رنگ یکسان جزایر و خاک ایران ترسیم مى نماید.
** در سال 1886 بخش اطلاعات وزارت بریتانیا نقشه ایران را با رنگ یکسان جزایر و خاک ایران ترسیم نموده و به دستور سالیسبورى در 12 ژوئن 1886 توسط وزیر مختار بریتانیا در تهران به ناصرالدین شاه تحویل مى دهد.
* در سال 1891 نقشه فوق بار دیگر از سوى دولت بریتانیا تجدید چاپ مى شد.
** در سال 1892 نقشه دیگرى تحت نظارت لرد کرزدن وزیر خارجه وقت بریتانیا با مشخصات فوق تهیه و به چاپ مى رسد.
** در مجموع 23 نقشه و نیمه رسمى از دولت بریتانیا موجود است که همگى آنها مؤید حاکمیت ایران بر این جزایر مى باشد.
** لرد کرزن در کتاب ایران و مسأله ایران مى نویسد: حکومت لنگه و جزایر احراف آن تا چند نسل با شیخ قبیله مزبور (قاسمى ها) بود وى در شهر اقامت داشت و از جانب ایران نائب الحکومه بود.
** سرزمین رایت سفیر پیشین بریتانیا در تهران در کتاب انگلیسى ها در میان ایرانیان مى نویسد: تا آن هنگام که شیوخ قاسمى عنوان حکومت لنگه و این جزایر را داشتند و به دولت ایران مالیات مى پرداختند اختلافى وجود نداشت و این جزایر عموماً متعلق به ایران به شمار مى آید.
* چه اتفاقى مى افتد که دولت بریتانیا علیرغم آنهمه اعترافات مکتوب و مستند تاریخى ناگهان 180 درجه تغییر موضح داده و همه گفته و نوشت هاى خود را فراموش نموده و جزایر را به عنوان خاک شارجه و رأس الخیمه معرفى مى کند
* موضوع کاملاً روشن است. ایران و روسیه در سال 1902 یک قراراد همکارى امضاء نموده و بریتانیا از ترس نفود روسها به آبهاى گرم خلیج فارس و تضعیف حاکمیت آنان در منطقه دست بر این تغییر موضع آشکار مى زنند.
* لرد لنزدن وزیر خارجه انگلیس در سال 1903 مى گوید: اکنون بدون تردید باید بگویم که ما تأپایگاه دریائى یا استحکامات بندرى در خلیج فارس از طرف هر دولت دیگر را یک تهدید جدى نسبت به منافع انگلیس تلقى مى کنیم و قطعاً با تمام وسایلى که در اختیار داریم در مقابل آن مقاومت خواهیم کرد.
* ویگام نویسنده انگلیسى در کتاب مسأله ایران مى نویسد: اگر روسها با نیروى دریائى خود بر جزیره قشم مسلط شوند و راه آهن آنها بندرعباس را به آسیاى مرکزى یا تفلیس و جاهاى دیگر مربوط سازد با تسلطى که نیروىروسى بر ایران دارد چه نفوذى براى انگلیس در ایران باقى مى ماند
* ویگام در جاى دیگر مى گوید: یا باید نیروى خود را از خلیج فارس بکلى بیرون بکشیم و موقعیتى را که رد نتیجه یکصد سال کوشش پر زحمت بنا کرده ایم از دست بدهیم یا مجبور شویم براى مقابله پایگاهى موقت و پر دردسرتر ر ساحل روبرو دست و پا کنیم.
* از دیرباز قدرتهاى جهان به اهمیت سیاسى اقتصادى خلیج فارس پى برده و در ربع آخر قرن نوزدهم روسها ایجاد راه آهن از جنوب ایران، فرانسویها با ایجاد پایگاه دریایى در عمان و آلمانها با تأسیس راه آهن از مدیترانه تا خلیج فارس و انگلیسى ها از طریق کمپانى هند شرقى و با تحریک شیخ نشینها سعى در نفود هر چه بیشتر در منطقه داشتند.
* انگلیسیها به بهانه هاى مختلف از جمله مبارزه با دزدان دریائى و خرید و فروش بوده و حفظ نظم و امنیت وارد منطقه شدند. در مقطعى آنان قصد انعقاددارى با محمد شاه براى حفظ ثبات منطقه را داشتند که وى از این کار امتناع نمود. بعدها قراردادى میان حسینعلى میرزده فرمانفرما والى فارس و کایتیان ویلیام بررسى کمیسر عالى نیروى دریایى انگلیس در سال 1829 بر این مبنا منعقد شد.
** انگلیسیها سبط سلطه خود به منافع اقتصادى قانع نبودند آنان براى تسلط سیاسى خود حتى سعى در القاء عبارت دریاچه بریتانیایى بر خلیج فارس داشتند. لرد کرزن مى گوید: منافع انگلیسى در خلیج فارس دیگر فقطتجارى نداشتهسیاسى نیز باشد.
* در سال 1903 شیخ شارجه به تحریک بریتانیا پرچم خود را در ابوموسى بالا برده و دولت ایران واکنش تندى در مقابل این موضوع نشان مى دهد.
* در سال 1904امبران مدیر کل گمرکات جنوب ایران به مجرد مشاهدء پرچم شارجه در ابوموسى آن را پایین آورد و پرچم ایران را مى افرازد دوادره امور گمرک ایران در ابوموسى افتتاح مى گردد.
** بریتانیا به این امر اعتراض نموده و در پاسخ به این اعتراض، مشیر الدوله نخست وزیر دقت طى نامه اى به سفارت بریتانیا در تهران جزایر را ایرانى مى شممارد.
** بریتانیا که از اقدام ایران به خشم آمده بود و نمى دانست چه عکس العملى نشان دهد دیوانه وار جزیره هنگام را به اشغال خود در مى آورد.
* دولت بریتانیا یک بار دیگر پرچم شارجه را در ابوموسى بالا مى برد و مظفرالدین شاه طى نامه اى اعتراض خود را اعلام مى کند که منجر به مذاکرات ایران و بریتانیا در سال 1905 مى گرددد که بى نتیجه مى ماند.
** در دوران مشروطه انگلیسى به تحریک شیوخ منطقه پرداخته و قرار دادهایى از جمله صلح جاویدان با آنان امضاء نموده و این منطقه را به نام سواحل اتصالى خواند و در دهه 50 قرنشوراى متصالى تشکیل کردید.
* در سال 1908 با هماهنگى دولت ایران امتیاز استخراج خاک سرخ ابوموسى به ونکهاوس آلمانى داده مى شود که بریتانیا به این کار اعتراض نموده و روابط سیاسى آلمان و بریتانیا تیره مى گیردد.
* در سال 1914 بواسطه آغاز جنگ جهانى اول مسائل خلیج فارس و جزایر 3 گانه ایرانى تحت الشعاع قرار مى گیرد.
* در سال 1923 دولت ایران هیاًتى را جهت نمونه هاى معدنى به ابوموسى اعزام مى نماید.
* در سال 1926 دولت ایران مالکیت و حاکمیت خود را بر جزایر 3 گانه بار دیگر اعلام مى کند.
* در ژوئیه 1928 ایران به بریتانیا به لحاظ دخالت در جزایر اعتراض نموده و مالکیت آنها را از آن خود مى داند.
*در 23 ژوئیه 1933 هیأتى از سوى دولت ایران جهت بازدید از وضعیت کشیرانى در خلیج فارس و مشاهده چراغ دریایى ابوموسى اعزام مى گردد.
* در سال 1924 با یندر فرمانده نیروى دریایى ایران ضمن بازدید از جزایر سه گانه اعلام مى نماید که آنها متعلق به ایران هستند.
* در سال 1924 شیخ رأس الخیمه پرچم خود را که در تنب بزرگ برافراشته بود پایین آورده و جزیره را به ایران تحویل مى دهد که با اعتراض بریتانیا مواجه مى شود.
* اماراتى ها اکنون پس از گذشت 60 سال از پایین کشیدن پرچم توسط شیخ رأس الخیمه این امور را به این شکل توجیه مى نمایند که شیخ دلیل اینکه مى دانست بریتانیا به این مسأله حساس است لذا جهت تحت فشار قرار دادن وى به منظور کسب امتیاز بیشتر دست این کار زده بود.
* در آوریل 1935 شیخ رأس الخیمه به دستور بریتانیا مجدداً پرچم خود را بالا مى برد که این امر مورد اعتراض بریتانیا قرار مى گیرد
* در سال 1953 دولت ایران گروهى را با رزمناجهت بازدید به جزایر ابوموسى اعزام مى کند.
* در 18 مه و 19 وت 1961 ایران دو گروه دیگر را جهت بازدید از جزیره ابوموسى اعزام مى نماید.
* در سال 1962 ایران حاکمیت خود را بر جزیره سیرى تثبیت مى کند.
* در سال 1966 مذاکرات ایران در بریتانیا در ارتباط با فلات قاره خلیج فارس به جایى نمى رسد.
* در سال 1968 به دنبال پیامدهاى جنگ جهانى دوم، رشد تمایلات ناسیونالیتى در منطقه کودتاى سال 1958 عبدالکریم قاسم در عراق، کسب استقلال کویت در سال 1961، تأسیس جهمهورى یمن در سال 1968، ملى شدن صنعت نفت در ایران، ملى شدن کانال سوئز در مصر ضعف مالى بریتانیا در رقابت با امریکا، سرانجامتصمیم به خروج از منطقه مى گیرد.
* بریتانیا اعلام مى کند که در سال 1971 از منطقه خارج خواهتد شد. بنابراین تصمیم مى گیرد در این فاصله مسأله حاکمیت خود را بر جزایر قطعى نماید.
* بریتانیا پیشنهاداتى را از جمله تصرف بدون مالکیت، ایجاد پادگان مشترک با امارات تقسیم جزایر بین دو طرف، اجاره 99 ساله و غیرنظامى بودن جزایر به ایران ارائه مى دهد که مورد موافقعت ایران قرار مى گیرد.
* در 18 فوریه 1968 موافقت نامه اى در خصوص اتحاد ابوظبى و دوبى به امضاءِ مى رسد
* علیرغم اینکه بریتانیا قول داده بود که پس از حل مسأله بحرین از سوى ایران، مشکل جزایر را حل خواهد کرد اما مذاکرات مربوطه پس از حل مشکل بحرین در سال 1970 کما کان با کندى پیش مى رفت.
* بریتانیا اعلام نمود که بهتر است ایران مشکلات مربوطه به جزایر را با دولت امارات متحده عربى که هنوز تشکیل نشده بود حل و فصل نماید.ایران این پیشنهاد را نپذیرفت و اعلام کرد که قبل از خروج بریتانیا از منطقه باید فیصله پیدا کند.
* در اکتبر 1970 دولت ایران اعلام کرد که تا مسأله حاکمیت جزیار حل نشود فدراسیون امارات متحده عربى را به رسمیت نخواهد شناخت.
* سرانجام در 29 نوامبر 1971 بر اساس تفاهمى که با وساطت بریتانیا بین ایران و شارجه به عمل آمد حق حاکمیت ایران به رسمیت شناخته شده و در 30 نوامبر 2 روز قبل همان سال یعنى یک روز قبل از خروج بریتانیا از منطقه و 2 روز قبل از اعلام تشکیل کشور امارات متحده عربى، ایران وارد جزایر شد.
* نیروهاى ایرانى به هنگام ورود به جزیره ابوموسى در 9 آذر ماه 1350 مورد استقبال برادر شیخ شارجه قرار مى گیرد.
* شیخ شارجه در یک نطق رادیویى در مورد موافقت نامه منعقد شده با ایران،مى نماید که این موافقت نامه منطبق امیدها و آرزوهاى مردم شارجه است.
* شارجه پذیرفت که قراردادهایى را که قبلاً با شرکتهاى نفتى خارجى منعقد کرده بود تغیر داده و مطابق قوانین ایران عمل نماید.
* پس از تحویل جزایر به ایران بعضى از دولتهاى عربى خواستار تشکیل اجلاس اتحادیه عرب شده و در آن اجلاس بحث شکایت از ایران به سازمان ملل مطرح مى شود که به جایى نمى رسد اما هر کدام در پایتخت خود اعلامیه اى صارد و اقدام ایران را محکوم مى نمایند.
* بالاخره عراق - لیبى - الجزایر و یمن جنوبى شکایتى بر علیه ایران به شوراى امنیت ارسال مى نمایند شورا در 9 دسامبر 1971 تشکیل جلسه داده نمایندگان این کشورها سخنرانى مى نمایند سرانجام با پیشنهاد سومالى (عضو اتحادیه عرب) و تصویب شوراى امنیت پرونده شکایت بایگانى مى گردد.
* در سال 1980 (1359 هش) رژیم عراق با مطرح نمودن چند دلیل واهى از جمله مسأله جزایر جنگ را بر علیه نظام نو پاى جمهورى اسلامى ایران آغاز نماید.
* در جریان جنگ تحمیلى نیز شوراى همکارى خلیخ فارس نتوانست موضعى بى طرفانه اتخاذ نماید. حمایت بیدریغ اعضاى این شورا از رژیم بعث عراق در اعترافعبدالله بشار دبیر کل وقت این شورا بعد از شکستن حصر آبادان توسط رزمندگان دلاور اسلام بخوبى روشن مى گردد که او مى گوید: کسانى که مى گویند شوراى همکارى مى تواند براى پایان جنگ کوشش کند حرفشان غیر عملى استچگونه در مسأله اى میانجیگرى کنیم که خود درگیر آن هستیم.
*در همان سال دولت امارات به اصرار و تحریک عراق بر علیه ایران به سازمان ملل شکایت کرده خواستار مذاکره مى گردد بو بالاخره موضوع مسکوت مى ماند.
* مشاهده مى کنیم که از آن تاریخ امارات نزد هیچ مرجعى قانونى و بین المللى اعتراض خود را بر ادامه حاکمیت ایران نسبت به جزایر عنوان نمى نماید پس چه اتفاقى مى افتد که بار دیگر مسأله جزایر دوباره سخن روز مى گردد
* در آوریل 1992 مسئولین ایرانى در جزیره ابوموسى از ورود 154 مسافر کشتى شارجه اى به نام خاطره که بدون هماهنگى قصد ورود به جزیره را داشتند ممانعت به عمل مى آورد و کشتى مزبور پس از 58 ساعت توقف با ارسال آب آشامیدنى، مواد غذایى، سوخت و داور به شارجه باز مى گردد.
* در مدت کوتاهى پس از مسأله بازگرداندن کشتى خاطر به شارجه بحث جزایر به صورت محور اصلى مذاکرات در تمام نشتستهایسوان کشورهاى عربى از جده گرفته تا دوحه و قاهر و شوراى همکارى خلیج فارس اعضاى پیمان دمشق (2+6) و اتحادیه عرب از ادعاى امارات حمایت کردند این سؤال مطرح است که آیا مسأله اعزام کشتى خاطر به جزیره یک برنامه از پیش تعیین شده نبود
* براستى کشتى خاطر با 54 اسرنشین به چه منظور وارد جزیره ابوموسى شد بدون اینکه نیت شارجه را براى اعزام این گروه ارزیابى قرار دهیم این نکته را لازم بذکر مى دانیم که جهت ورود به جزیره همچون همیشه شارجه مى بایست با ایران هماهنگى لازم را به عمل مى آورد.
* کشتى خاطر هم اکنون با هماهنگى مقامات محلى ایران هفته اى 2 بار بین جزیره ابوموسى و شارجه تردد کرده و هیچ مشکلى از این جهت وجود ندارد.
* در اجلاس چهل و هفتم مجمع عمومى سازمان ملل، امارات، ایران را به نقض حاکمیت این کشور بر 3 جزیره متهم کرده و کشورهاى غربى بویژه آمریکا و بریتانیا حمایت آشکار خود را از این ادعاى غیرمنطقىمى نمایند.
* در اجلاس چهل و هشتم مجمع عمومى باز هم امارات این بحث را عنوان کرد که این بار به دلیل جو ناشى از قرار داد غزه - اریحا این امر با شدت کمترى مورد پشتیانى قرار مى گیرد.
* جمهورى اسلامى ایران از آنجایى که معتقد به همکارى هر چه عمیق تر میان کشورهاى منطقه مى باشد پنجمین سمینار بررسىهمکارى در خلیج فارس و دریاى عمان را در روزهاى پایانى آذر ماه سال 73 برگزار مى نماید. ریاست محترم جمهور وقت در دیدار با شرکت کنندگان در این سمینار مى گوید: «مسائل خلیج فارس باید از طریق گفتگوهاى صمیمى میان کشورهاى منطقه حل و فصل شود و به اعتقاد ما اختلاف نظرهاى موجود را باو مقانت و همکارى مى توان برطرف کرد».
* سران شوراى همکارى خلیج فارس متعاقبفوق الذکر در پانزدهمین، شانزدهمین، خفده همین، هجده همین،نوزدهمین و بیستمین اجلاس خود همچنان مسأله جزایر را مطرح نموده و لزوم طرح آن را درجوامع بین المللى عنوان مى نمایند.
والسلام علیکم و رحمة و برکاته
جلیل ابوغبیش
1- مجموعه مقالات اولین سمینار بررسى مسائل خلیج فارس - دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى وزارت امور خارجه
2- استراتژى و تحولات ژئوپلیتیک پس از دوران جنگ سرد ناصرثقفى عابرى
3- جزیره ابوموسى و جزایر تنب بزرگ و تنب کوچک - ایرج افشار سیستانى
4- کانوبحران در خلیج فارس - دکتر اصغر جعفرى ولدانى
5- گزیده اسناد و خلیج فارس (جلد اول) - دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى وزارت امور خارجه
6- مبانى رفتارشوراى همکارى خلیج فارس در قبال جمهورى اسلامى ایران - بهمن یغمى ارفع
7- منافع قدرتهاى بزرگ در خلیج فارس - پائول جابرسیک - مترجم مجید قهرمانى
8- تاریخ سیاسى معاصر ایران - دکتر سید جلال الدین مدنى
9- کشورها و مرزها در منطقه ژئوپلیتیک خلیج فارس - دکتر پیروز مجتهد زاده
10- خلیج فارس و مسائل آن - دکتر همایون
11- خلیج فارس و نقش استراتژیک تنگه هرمز - دکتر محمد رضا حافظ نیا
12- مبالغه مستعار دکتر محمد على موحد
* بولتن شماره 88 - دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى وزارت امور خارجه (ویژه نامه خلیج فارس)
* بولتن نگاهى به ابعاد تاریخى حاکمیت جمهورى اسلامى ایران بر جزایر ایرانى خلیج فارس خبرگزارى جمهورى اسلامى 25/7/73
* تاریخ و جغرافیاى سیاسى جزایر ابوموسى - تنب بزرگ و تنب کوچک - دکتر پیروز مجتهد زاده سالنامه سیاسى اقتصادى روزنامه اطلاعات شماره 60-59
* گوشه اى از رقابتهاى روس و انگلیس در ایران - دکتر ابراهیم تیمورى - روزنامه اطلاعات 60-55ت
* نگاهى به جغرافیاى تاریخى خلیج فارس - دکتر پیروز مجتهد زاده - روزنامه اطلاعات 80-79
* شوراى همکارى خلیج فارس چه هدفهایى را دنبال مى کند - روزنامه جمهورى اسلامى 1846-1815
* بحران سیاست و مشروعیت روزنامه رسالت از شماره 321-323
* جزایر سه گانه ایرانى - دکتر پیروز مجتهد زاده - روزنامه کیهان شماره 15467