آنچه تاکنون درباره خدمتگزارى اهمیت و جلوه هاى آن نگاشتیم بیشتر بر محور خدمتهاى فردى و مردمى تاکید داشت اما بخش عمده و اساسى خدمتگزارى خدمت دولتها و حکومتهاست زیرا آنهااز سویى منابع ملى و ثروتهاى عمومى را دراختیار دارند واز سوى دیگر از امکانات اجرایى و راههاى به کارگیرى آن برخوردار. دراین بخش دو مطلب را یادآور مى شویم :
1. خدمتگزارى دولتمردان وارزش آن .
2.ایجاد روحیه و زمینه خدمتگزارى توسط آنها.
پیش از آن که به بررسى این بحث بپردازیم ذکر نکته اى ضرورى مى نماید:
فرهنگ حکومتها نقش زیربنایى در خدمتگزارى و عدم آن دارد. در حکومتهاى طاغوتى[ فرهنگ منیت] حاکم است . در نقطه مقابل حکومتهاى الهى واسلامى قرار دارند. که فرهنگشان[ فرهنگ عبودیت] است .
در بینش سردمداران طاغوتى همه چیز بر محور[ من] واشباع شهوات و غرایز شخصى دور مى زند و شکل مى گیرد. چنین حاکمانى تنها به منافع و تامین خواسته هاى خویش را مى اندیشند.
مردم در نظراینان از شخصیت و هویت مستقل وانسانى برخوردار نیستند وازاین روى از هر عاملى که پایه هاى قدرت آنان را استوار سازد سود مى جویند گر چه به قیمت فدا شدن ملت و جامعه تمام شود.
در بینش دولتمردان اسلامى جز کار و خدمت مخلصانه و صادق چیز دیگرى مطرح نیست .این جاست که[ تشنگان قدرت از شیفتگان خدمت] جدا مى شوند در منابع اسلامى به حاکمان و دولتمردان که با قوانین اسلام بر مردم حکومت مى کنند سفارش شده است که همواره کانون مهر و خدمتگزارى مردم باشند.
على[ ع] به فرماندار مصر چنین توصیه مى کند:
واشعر قلبک الرحمه للرعیه للرعیه لهم واللطف بهم ولاتکونن علیهم سبعا ضاریا تغتنم اکلهم فانهم صنفان امااخ لک فى الدین واما نظیر لک
فى الخلق 35 .
و مهربانى بر رعیت را براى دل خود پوششى گردان و دوستى ورزیدن با آنان را و مهربانى کردن با همگان . و مباش همچون جانورى شکارى که خوردنشان را غنیمت شمارى ! چه رعیت دو دسته اند! دسته اى برادر دینى تواند و دسته دیگر در آفرینش با تو همانند.
اگر محور مسؤولیت پذیرى عبودیت حق و خدمت به مردم باشد هیچ گاه حکومت و ریاست به صورت هدف و طعمه در نمى آید بلکه امانتى است در اختیار حاکم .
على (ع) دراین باره مى فرماید:
ان عملک لیس لک بطعمه فى عنقک امانه وانت مسترعى لمن فوقک . لیس لک ان تفتات فى رعیه 36 ...
کارى که به عهده توست نانخورش تو نیست بلکه بر گردنت امانتى است . آ که تو را بدان گمارده نگهبانى امانت را به عهده ات گذارده . تو را نرسد که آنچه خواهى به رعیت فرمایى .