مقدمه حسابرسی فناوری تقریبا" در همه شرکتها
بخشی اساسی و جداییناپذیر از فرایند
راهبرد محسوب
میشود. این امر حتی در سازمانهایی همچون بانکها
و مؤسسات مالی که بهطور سنتی تصور نمیشود متکی به فناوری
باشند، نیز مصداق دارد. حسابرسی فناوری فرایندی است که سازمانها بهوسیله
آن به شناسایی، براورد و ارزیابی ظرفیتهای استفادهشده برای تحقق
مزیت نسبی میپردازند. هر چند حسابرسی فناوری
حافظ امنیت شرکتهای متکی بر تحقیق و دارای
فناوریهای کاملا"
پیشرفته بهشمار میرود، اما اکنون اینگونه
حسابرسی در نزدیک بهتمامی صنایع، به جزئی کلیدی از
فرایند راهبرد شرکتها بدل شده است. توسعه فناوری یکی از ابعاد سرمایهبر در بخش صنعت و
همچنین در بخش خدمات (بهطور فزاینده) است. توانمندی فناوری،
اثری ژرف بر توانایی شرکت در امر رقابت ثمربخش دارد. بهعلاوه، افق زمانی توسعه
فناوری بهطور معمول طولانی است؛ باید منابع فراوانی از مدتها قبلـ بدون
آنکه تضمینی برای برگشت آنها وجود داشته باشدـ تخصیص داده شود. بههمین
دلایل، شرکتها باید منابع توسعه فناوری را بهدقت تخصیص دهند. مدیران
بهکمک حسابرسی فناوری و با توجه به فرصتهای گوناگون توسعه فناوری، فرصت
موردنظر را انتخاب کنند و برآن متمرکز میشوند. اهمیت روز
افزون حسابرسی فناوری تعدادی از عوامل برونسازمانی، نیاز شرکتها را به
ادراک توانمندیهایشانـ هم در زمینههای فناوری و هم در
زمینههای سازمانیـ افزایش دادهاند. این عوامل عبارتند از:
• رقابت شدید، هم در سطح ملی و هم در سطح
جهانی، سازمانها را وادار میکند مزیتهای نسبی خود را
بسیار دقیقتر از گذشته شناسایی کنند.
• پدیده جهانیشدن پیچیدگی
سازمانها را افزایش داده است. اکنون طلایهداران نیازمند
فرایندهای رسمیتری هستند تا بهکمک آن دامنه کامل
توانمندیهای سازمانی خود را شناسایی کنند.
• افزایش موارد ادغام و تحصیل سازمانها و کاربرد
بسیار گستردهتر ائتلاف راهبردی بهمعنای نیاز سازمانها به
ابزارهایی است که بهکمک آنها بتوان توانمندیهای سایر شرکتها را
حسابرسی و هماهنگی موجود بین توانمندیهای
یک سازمان با سازمان دیگر را ارزیابی کرد.
• تغییرات مقرراتی و محیطی، بعضی صنایع را بهطور
کامل وادار بهبازاندیشی فعالیتهای اقتصادی خود کرده است. برای
مثال، هم اکنون پیمانکاران صنایع دفاعی ایالات متحد بهبررسی
این مطلب میپردازند که چگونه میتوانند از
توانمندیهایشان بههنگام کاهش مخارج دفاعی دولت در قالب
کاربردهای وسیعتر محصولات تولیدی و فرایندها استفاده کنند. پیشرفتهای نظریه مدیریت و آموزش،
برداشتهای موجود نسبت به مدیریت فناوری را تغییر
داده است. درک وسیعتر این امر که فناوری چگونه مزیت نسبی و
پیشرفتهای سیستمهای فناوری اطلاعات را سبب میشود،
مدیران را قادر ساخته است تا فناوریهایشان و کاربردهای
آنهارا بهصورت
عینیتری بررسی کنند. محصول،
فرایند و ابعاد سازمانی بسیاری از ایدهها و اصول مدیریت
فناوری در دهه 1970 و اوایل دهه 1980 رسمیت یافته است.
در آن زمان، بیشتر عملیات فناوری و پژوهش و توسعه (R&D) در سازمانها متمرکز
بود. در نتیجه، اغلب امکان داشت مدیریت فناوری،
فرایندی انتزاعی قلمداد شود. هرچند تمرکز درونی عملیات
فناوری و پژوهش و توسعه، بینش وسیعی را نسبت به
فرایندهای داخلی کارکرد فناوری در پی داشت، اما متاسفانه به
جدایی روزافزون جامعه فناوری از دیگر
فرایندهای مدیریتی انجامید. در خلال دهه اخیر، بیشترشرکتهای بزرگ به نامتمرکزکردن کارکردهای
متمرکز، از جمله پژوهش و توسعه دست زدهاند. در مجموع، از حیث پذیرش و
کاربرد فناوری، این کار اثری سودمند برجای گذاشته است،
اما تمرکززدایی
فناوری سبب پیچیدگی چشمگیر مدیریت
فناوری شده است. در نتیجه، برای حسابرسی اثربخش فناوری
باید مجموعه محصولات شرکت، فناوریهای فرایندی و
توانمندیهای سازمانی، بهاین منظور که سهمی
معنادار در فرایند راهبرد سازمان داشته باشند، مورد توجه قرار گیرند. هدفهای
حسابرسی فناوری هدفهای حسابرسی فناوری را میتوان در چهار
مقوله زیر خلاصه کرد:
• شناسایی و ارزیابی منابع و
توانمندیهای فناوری سازمان،
• براورد و ارزیابی جایگاه بالفعل یا
بالقوه فناوریهای سازمان در بازار،
• ارزیابی جایگاه رقابتی
فناوریهای سازمان، و
• ادراک و شناسایی راه و روش توسعه و بهرهبرداری
از فناوریها (بهوسیله سازمان) بهمنظور ایجاد و حفظ
مزیتهای نسبی. بهطور معمول چارچوب زمانی فرایندهای فناوری درازمدت
است؛ معمولا" بروز توان زیستپذیری یک فناوری
نوظهور، 10 سال یا بیشتر بهطول میانجامد و پنج تا 10 سال
دیگر زمان میبرد تا آن فناوری بهگونهای سودآور بهرهبرداری
شود. بنابراین
بازتاب این مقیاسهای زمانی در فرایند راهبرد
بسیار مهم است و پایبندی به کفایت منابع، ضامن توسعه و بهرهبرداری
موفقیتآمیز از فناوری پایه سازمان است. مراحل
اجرای حسابرسی فناوری عناصر حساس فرایند حسابرسی فناوری و تعامل آنها در
نمودار نشان داده شده است. این مراحل را میتوان بهشرح زیر
برشمرد: مرحله 1: تجزیه و تحلیل و ارزیابی فناوری
موجود، مرحله 2: تهیه نقشه پیوندهای فناوری و محصول، مرحله 3: ارزیابی فناوری فرایندی، مرحله 4: تجزیه و تحلیل و ارزیابی
توانمندیهای سازمانی، و مرحله 5: ارزیابی کمبودها و فرصتهای فناوری در
پرتو راهبرد سازمان. مسئول
هدایت حسابرسی فناوری بیشترگروههای موفق حسابرسی، از سه یا چهار حسابرس
باتجربه در مسائل فناوری تشکیل میشود. حسابرسی معمولا" از سطوح
مدیران اجرایی آغاز میشود و اعضای ذیصلاحیت
گروه مدیران اجرایی، موظف به نظارت بر حسابرسی میشوند.
اعضای گروه حسابرسی باید براساس شناخت موضوعات فناوری
انتخاب شوند؛ شناخت نوع فعالیت شرکت (بهویژه شناخت راهبرد و اولویتهای
سازمان)، و توانایی ادراک و تجزیه و تحلیل دادهها و همچنین
مصاحبه و مهارتهای ارتباطی در این زمینه بسیار با
ارزش است. |