انديشه مطهر
برخی روش‏های موثر تربیتی در قرآن

1. طرح استفهامی مسائل

یکی از روش‏های مؤثر تربیتی که قرآن در بسیاری از موارد از آن استفاده کرده، این است که مسائل را به صورت استفهامی طرح می‏کند و پاسخ آن را بر عهده وجدان‏های بیدار می‏گذارد وحس خودجوشی مردم را به کمک می‏طلبد تا پاسخاز درون جان‏شان بجوشد و همچون فرزندشان به آن عشق ورزند و آن را پذیرا گردند.
اصولاً از نظر روانی نیز ثابت شده که برای تعلیم و تربیت صحیح، باید حداکثرکوشش را به کار بُرد تا طرف مقابل مطالب را از خود بداند؛ یعنی احساس کند از درون خودش جوشیده، تا با تمام وجودش آن را بپذیرد و از آن دفاع نماید. (همان: 11: 185)

2. شخصیت دادن به افراد مورد تربیت

یکی از روش‏های اثرگذار تربیت، شخصیت دادن به افراد مورد تربیت است یا به تعبیر صحیح‏تر، شخصیت والا و ارزش وجودی آنها را به یادشان آوردن. در چنین شرایطی است که انسان احساس می‏کند پستی و انحطاط، لایق شأن او نیست و خود به خود از آن کناره‏ می‏گیرد. (همان: 19: 336)

3. توجه دادن به سرنوشت اقوام و امت‏های پیشین

از آنجا که یکی از اثرگذارترین وسایل تربیت و روش‎‏های انذار، توجه دادن به سرنوشت اقوام و امت‏های پیشین است، آیه 5 سوره تغابن، با نگاه اجمالی به زندگی آنها، انسان‏ها را مخاطب ساخته و می‏گوید: «آیاخبر کافرانی که قبل از شما بودند، به شما نرسیده است که چگونه طعم تلخ گناهان بزرگ خود را چشیدند و در آخرت نیز عذاب دردناک از آنِ آنهاست.» (همان: 24: 188)

منبع

مکارم شیرازی، ناصر و دیگران. 1376. تفسیر نمونه. تهران: دارالکتب الاسلامیه. چاپ شانزدهم.
هفدهم 2 1395 3:17
(0) نظر
برچسب ها :
همه معلم باشیم
دانایی را سقفی نیست و زمانی لذت‌بخش‌تر می‌شود که مانند رودی روان در زندگی ما و دیگران، اثربخشی داشته باشد. راکد ماندن و دانسته‌هایی را فقط به ظرف ذهن سپردن، هنری نیست و مرد هنر نمی‌سازد، بلکه آموختن آنچه اندوخته‌ایم، ما را به زلالی و دریا نزدیک می‌سازد. وقتی دیگران را از اندوخته‌های علمی خویش بهره‌مند می‌سازیم و خود نیز از آنچه آموخته‌ایم، بهره می‌بریم، تجربه‏ای متفاوت را درک خواهیم کرد. آنچه نیاز ماست، معلم دیدن در گام اول، و معلم شدن در گام دوم است. با این نگاه، همه می‌توانیم معلم باشیم و هر آنچه می‌دانیم و دیگران بدان نیازمندند، انتقال دهیم. روز معلم، بهانه‌ای است برای تمرین این فن و آماده شدن برای برون‏رفت از بن‌بستو پیله‌ای که دور دانش کشیده‌ایم. در منزل، محل کار، محیط عمومی جامعه و در لحظه و مکان، فرصتی برای معلم بودن هست که می‌توان آن را با هوشمندی به کلاسی سودمند تبدیل کرد. هر کدام از ما، خاطرات انبوهی از این نوع یادگیری داریم. پس چنین خاطره‌ای را در دل و جان دیگران نیز به یادگار بگذاریم تا همیشه باشیم.
شانزدهم 2 1395 20:7
(0) نظر
برچسب ها :
استفاده از فرصت ها

از هشدارهای حضرت علی(ع) به والدین، استفاده از فرصت ها پیش از نابودی آنهاست. پدر و مادر مسئولیت پذیری که دغدغه تربیت فرزند خویش را دارند، از همه فرصت ها برای تربیت وی بهره می گیرند چه بسا در فرزند زمینه تربیت وجودداشته باشد، ولی پدر و مادر فرصت یا توان این مهم را از دست بدهند و در نتیجه، نتوانند آن گونه که دلشان می خواهد، به تربیت فرزندشان همت بگمارند.حضرت علی(ع) در این باره به فرزندش امام حسن(ع) می فرماید: «پسرم! هنگامیکه دیدم سالیانی از من گذشت و توانایی ام رو به کاستی رفت، به نوشتن [این نامه] وصیت برای تو شتاب کردم و ارزش های اخلاقی را برای تو برشمردم؛ پیش از آ نکه اجلم فرا رسد و رازهای درونم را به تو منتقل نکرده باشم و پیش از آنکه در نظرم کاهشی پدید آید، چنان که در جسمم پدید آمده است و پیش از آنکهدر تو زمینه پذیرش از میان برود.»این سخن حضرت علی(ع) به ما می آموزد که اگر برای ما زمینه کار خیری فراهمشد و وقت انجام دادن آن فرا رسید، کوتاهی و سهل انگاری نکنیم؛ زیرا ممکن است در آینده زنده نباشیم یا توان انجام این کار را نداشته باشیم. برای مثال، ممکن است بیماری و ناتوانی یا هزاران مانع دیگر، ما را از انجام وظیفه باز دارد. در حقیقت، حضرت علی(ع) در سخن خویش، چند مانع اساسی در راهتربیت فرزند را برای ما بازگو می کند: 1. فرا رسیدن اجل؛ 2. از دست دادن سلامت و قوت فکر؛ 3. از بین رفتن زمینه مناسب.
شانزدهم 2 1395 20:4
(0) نظر
برچسب ها :
حضرت علی(ع) و تربیت فرزند با کمترین هزینه
پدر و مادری که به موقع به تربیت فرزند بپردازند، زحمت و هزینه کمتری را متحمل خواهند شد؛ زیرا تربیت فرزند در دوران خردسالی و نوجوانی و حتی جوانی، بسیار آسان تر از تربیت او هنگام میان سالی است. پدر و مادر باید بدانند هر چه فرزندشان بزرگ تر شود تربیت او دشوارتر می شود؛ چرا که گذشت زمان، ریشه ویژگی های ناپسند را در دل آدمی استوارتر می سازد و در نتیجه، کندن این ریشه ها نیز سخت تر می شود. پس هر چه والدین، زودتر و به موقع زمام پرورش کودک ر ا در دست گیرند، هم آسان تر به هدف خویش دست می یابند و هم زحمت کمتری خواهند کشید و هزینه کمتری خواهند پرداخت. یکی از دانشمندان در این باره معتقد است: «معمولاً تربیت درست، از همان آغاز کودکی، برخلاف تصور خیلی ها چندان دشوار نیست. هر پدر و مادری می تواند از پس دشواری های این کار برآید و تربیت درستی به فرزندش بدهد، ولی تربیت دوباره، از زمین تاآسمان با این متفاوت است. اگر فرزندتان را بد بار بیاورید، اگر در تربیتشکوتاهی کنید، آن وقت باید خیلی چیزها را اصلاح کنید و از نو بسازید و این اصلاح و تربیت دوباره، کار چندان ساده ای نیست؛ چرا که همراه با زحمت و هزینه بیشتری خواهد بود. تربیت دوباره، قدرت، آگاهی و حوصله ای می خواهد کهاز حد توان خیلی از پدر و مادرها خارج است. اغلب، پیش می آید که خانواده از پس دشواری های تربیت دوباره برنمی آید، حتی بر فرض هم که تربیت دوباره به جایی برسد و شخص به کار و زندگی مشغول شود و همه از جمله پدر و مادرش بادیدن او خشنود شوند، در این میان، چیزهای زیادی از دست رفته است و اگر این فرد از همان اول، درست بار می آمد، از زندگی بهره بیشتری می برد و با توان و آمادگی بیشتری وارد جامعه می شد و در نتیجه، خوشبخت تر بود. [از اینرو،] به پدران و مادران توصیه می شود همیشه به خاطر داشته باشند که فرزندان خود را چنان تربیت کنند که مجبور نشوند چیزی را اصلاح کنند. باید همه چیز از همان اول درست انجام شود».1
حضرت علی(ع) با آگاهی از اهمیت به موقع تربیت فرزندان، از پدران و مادران می خواهد که پیش از آنکه کار تربیت فرزندانشان دشوار گردد و گرفتار انحراف وفساد شوند، به تربیت آنها همت گمارند و هیچ فرصتی را از دست ندهند. آن حضرت در نامه خویش به فرزندش امام حسن(ع)، در این باره چنین می فرماید: «پسدر تربیت تو شتاب کردم، پیش از آنکه دل تو سخت شود و عقل تو به چیز دیگری مشغول گردد، تا به استقبال کارهای بروی که صاحبان تجربه، زحمت آزمون آن را کشیده اند و تو را از تلاش و یافتن، بی نیاز ساخته اند».2
«بی گمان، دوران جوانی، زمان مناسبی برای موعظه و تربیت است؛ زیرا دل جوان مانند زمین بکر و کاشته نشده ای است که هنوز بذری در آن پاشیده نشده، و آمادگی کشتن را دارد. حال اگر در چنین زمینی علف های هرزه بروید یا قبلاً بذر دیگری در آن کاشته باشند، کشت بذر جدید در آن، بسیار دشوار است و هرگز مثل گذشته، سریع و کم زحمت رشد و نمو نمی کند. قلب جوان چنین حالتی دارد وصاف و پاک است و افکار و عقاید نادرست در آن رسوخ نکرده است و صفات ناپسند، هنوز در قلب جوان جوانه نزده یا اگر هم آلودگی دارد، خیلی سطحی است. به همین دلیل، برای تعلیم و تربیت، کاملاً آماده است، اما وقتی انسان پا به سن گذاشت، ایجاد تغییر در او خیلی مشکل است و زحمت و هزینه فراوانی خواهد داشت، مانند زمینی که علف های هرزه در آن روییده و بذرهای گوناگونی در آن کاشته اند و از انواع علف های هرزه و نباتات و گیاهان پر شده است که وقتی در آن زمین بذر گل بکارند، زود رشد نمی کند و چه بسا علف ها و نباتات روییده در آن زمین، مانع از رشد آن می شود».3
بنابراین، اگر در اثر سهل انگاری مربی، دل جوان به ناپاکی ها و ویژگی های ناشایست آلوده شود، اصلاح وی زحمتی دوچندان می طلبد؛ چرا که اولاً باید آن آلودگی ها را بزداید و ثانیاً با تلاشی پیگیر، معارف صحیح را به او بیاموزدو جایگزین عقاید انحرافی او کند».4بر همین اساس، حضرت علی(ع) به فرزندش امام حسن(ع) می فرماید: «پیش از آ نکه خواهش ها و دگرگونی های دنیا به تو هجوم آورند و پذیرش و اطاعت تو مشکلگردد، به تربیت تو اقدام کردم؛ چرا که قلب نوجوان مانند زمین کاشته نشده ای است که آماده پذیرش هر بذری است که در آن کاشته می شود».5

1. آنتوان ماکارنکو، آموزش و تربیت کودکان، ترجمه: محمدجعفر پوینده و سیمین کرمانی نژاد، صص 20 و 21.
2. نهج‌ا‌لبلاغه، نامه 31.
3. پند جاوید، ج 1، ص 144.
4. همان، ص 157.
5. نهج‌البلاغه، نامه 31.
شانزدهم 2 1395 19:59
(0) نظر
برچسب ها :
تعلیم مقدم است یا تربیت؟
در چهار مورد از قرآن مجید که مسئله تعلیم و تربیت با عنوان هدف انبیا با هم ذکر شده، در سه مورد (بقره: 151، آل عمران: 164 و جمعه: 2) تربیت بر تعلیم مقدم شمرده شده و تنها در یک مورد (بقره: 129) تعلیم بر تربیت مقدم شده است؛ با اینکه می‏دانیم معمولاً تا تعلیمی نباشد، تربیتی صورت نمی‏گیرد. بنابراین، آنجا که تعلیم بر تربیت مقدم شده، اشاره به وضع طبیعی آن است، و در موارد بیشتری که تربیت مقدم ذکر شده، گویا اشاره به مسئله هدفبودن آن است؛ چرا که هدف اصلی تربیت است و بقیه همه مقدمه آن است. (همان: 1: 458)
شانزدهم 2 1395 19:57
(0) نظر
برچسب ها :
حجاب در منظر شهید مطهری

استاد مطهری در آثار خود از جمله در کتاب «قیام و انقلاب مهدی(عجل‌الله‌تعالی)» نظر اسلام راجع به این که هم فرد اصالت دارد و هم جامعه را به خوبی تبیین می‌نمایند و بیان می‌دارند از آنجا که انسان موجودیاجتماعی است، تکامل او در دو جهت فردی و اجتماعی خواهد بود بنابراین رشد وتعالی فرد در جامعه و رشد و تعالی جامعه در فرد اثرگذار است. کوچک‌ترین نهادی که سازنده‌ی اجتماع است، خانواده می‌باشد که امروزه تزلزل جدّی آن دربرخی جوامع موجب تزلزل آن در جوامع گردیده است و طبق مفاهیم قرآن، سنت الهی وقتی بر امری جریان داشته باشد دیگر فرقی نمی‌کند که درباره‌ی ملل مسلمان باشد یا غیر مسلمان.

بنابراین وقتی بی‌عفتی در سرد شدن و از بین رفتن روابط خانوادگی مؤثر باشد اگر خدای ناکرده ما نیز همان راه غرب را در این زمینه دنبال کنیم حصولآن نتیجه برای ما نیز قطعی خواهد بود، همان طور که به صورت محدود در خانواده‌هایی از اطرافمان تا حدودی شاهد این سنت الهی بوده‌ایم. اما به راستی سؤال اینجاست که چگونه عفت و حجاب با روابط خانوادگی ارتباط پیدا می‌کند؟ تبیین دقیق این مسئله ما را به لایه‌های عمیق‌تری از این دستور اسلامی رهنمون خواهد شد.

مفهوم‌شناسی عفاف

عفاف و عفت نزد اهل لغت به معنای خودداری و خودنگهداری از هرگونه امر نازیبا و ناپسند است و قلمروش آن قدر توسعه دارد که تمام اعضای ظاهری بدن وتمام قوای باطنی را فرامی‌گیرد. آن قدر تحقق این موضوع برای شکل‌گیری انسانیت فردی و سعادت اجتماعی ضرورت دارد که برای رسیدن به این هدف عالی، قرآن برنامه‌ی تربیتی گسترده‌ای را ارائه می‌دهد. بنابراین تحقق عفاف در فرد و جامعه، یک برنامه‌ی تربیتی همه جانبه است که دارای مراحلی می‌باشد و تا ایجاد آن طبق دستور قرآن حتی لازم است فرد خود را به «استعفاف» و «تعفف» وا ‌دارد.[۱]

شانزدهم 2 1395 19:55
(0) نظر
برچسب ها :
اهمیت و وجوب تعلیم و تعلم
بی‏گمان منظور از «تفقه» در دین، فراگیری همه معارف و احکام اسلام، اعم از اصول و فروع است؛ زیرا در مفهوم تفقه همه این امور جمع است. بنابراین آیه 122 سوره یونس، دلیل روشنی است بر اینکه همواره گروهی از مسلمانان در مقام انجام یک واجب کفایی، باید به تحصیل دانش در تمام مسائل اسلامی بپردازند و پس از فراغت از تحصیل، برای تبلیغ احکام اسلام به نقاط مختلف، به ویژه به قوم و جمعیت خود بازگردند و آنها را با مسائل اسلامی آشنا سازند.
بنابراین، این آیه، دلیل روشنی است بر وجوب تعلیم و تعلم در مسائل اسلامی وبه تعبیر دیگر، هم تحصیل را واجب می‏کند، و هم یاد دادن را. پس اگر دنیای امروز به تعلیمات اجباری افتخار می‏کند، قرآن در چهارده قرن پیش علاوه بر آن، بر معلمان نیز این وظیفه را فرض کرده است.
مسئله مهم دیگری که از آیه می‏توان استفاده کرد، احترام و اهمیت خاصی است که اسلام برای مسئله «تعلیم» و «تعلم» قائل شده است؛ تا آنجا که مسلمانان را ملزم می‏سازد همه در میدان جنگ شرکت نکنند، بلکه گروهی بمانند و معارف اسلام را بیاموزند. (همان: 8: 193)
شانزدهم 2 1395 19:54
(0) نظر
برچسب ها :
علی(ع) و جلب اعتماد علمی و تربیتی از سوی فرزندان
از عواملی که فرزند را به پیروی از شیوه های تربیتی پدر و مادر علاقه مند می کند، اطمینان فرزند به آگاهی پدر و مادر درباره تربیت فرزند و توانایی آنها در این زمینه است. بنابراین، پدر و مادر باید اعتماد فرزندان خود را جلب و خیال آنها را درباره توانایی های خویش در زمینه تربیت آسوده کنند.
حضرت علی(ع) در نامه 31 نهج البلاغه، این گونه اعتماد امام حسن(ع) را به خویش جلب می کند: «پسرم! اگرچه من به اندازه پیشینیان عمر نکرده ام، ولی درکردار آنها نظر افکندم و در اخبارشان اندیشیدم و در آثارشان سیر کردم، تاآنجا که گویی یکی از آنها شده ام، بلکه با مطالعه تاریخ آنان گویا از اول تا پایان عمرشان با آنان بوده ام. پس قسمت های روشن و شیرین زندگی آنان را از قسمت های تیره آن شناختم و زندگانی سودمند آنان را با دوران زیان بارش شناسایی کردم. سپس از هر چیزی، مهم و ارزشمند آن را و از هر حادثه ای، زیباو شیرین آن را برای تو برگزیدم و ناشناخته های آ نان را دور کردم. پس [با دانشی فراوان و اندوخته هایی انبوه]، آن گونه که پدری مهربان نیکی ها را برای فرزندش می پسندد، من نیز بر آن شدم تا تو را با خوبی ها تربیت کنم».1
«در حقیقت، حضرت علی(ع) با بیان این سخنان می خواهد بگوید: اگر می خواهید کسی را تحت تربیت بگیرید، اول باید اعتماد علمی او را به خود جلب کنید، تا کسی که مورد تربیت قرار می گیرد، بداند که با چه کسی روبه رو است و آ یا اوقابلیت تربیت نمودن را دارد یا نه؟ اگر شنونده و متربی چنین اعتمادی به مربی خود داشته باشد، به حرف هایش توجه خواهد کرد، اما اگر نداند که با چه کسی روبه روست و چه کسی درصدد تربیت او برآمده و او را نصیحت می کند، به سخن او به طور دقیق گوش نمی دهد و دل نمی سپارد و از پندهای وی استفاده نمیکند؛ یعنی درست بودن آن را درک نمی کند و در مقام عمل نیز درست و دقیق بدان عمل نمی کند. حضرت علی(ع) در این سخنان، اندوخته ها، آگاهی ها و تجاربارزشمند خویش را به فرزندش گوشزد می کند تا مخاطب به ایشان به عنوان یک انسان عادی نگاه نکند، بلکه بداند کسی به ارشاد و راهنمایی وی روی آورده است که حاصل عمر همه گذشتگان را در اختیار دارد».2
«بنابراین، اولاً بدون آگاهی از راه و رسم تربیت، نمی توان به سازندگی و پرورش فرزند پرداخت. کودکان در مراحل مختلف رشد خود، به راهنمایی ما نیاز دارند و باید براساس ضوابط و مقرراتی، اقدام به اصلاح آنها شود و مربی بایدراه و روش های لازم را بداند؛ چراکه بدون آگاهی نمی توان به امر تربیت پرداخت. حتی گاه آگاهی نداشتن، موجب وارد آمدن آسیب هایی بر روان کودک می شود. ثانیاً آ نچه در اصلاح و تربیت کودک مهم است، این است که والدین باید نظر و اطمینان کودکان را به خود جلب کنند تا تصمیم های آنان درباره فرزندانشان مؤثر باشد. چه نیکوست که کودک نسبت به آگاهی و توانایی والدین،در امر تربیت اعتماد کنند و بدانند که والدین، خواهان خیر و سعادت او هستند و آنچه را انجام می دهند، به خاطر آسایش و خیر اوست. ضروری است که کودک درک کند والدین او افرادی هستند صمیمی، فداکار، آگاه و دارای تجربه کهدغدغه خوشبختی او را در سر دارند و به هنگام اوقات تلخی ها، قصد ندارند کهکودکشان را بیازارند و به او آسیبی برسانند، بلکه انگیزه شان از برخوردهایتندی که گاهی ممکن است با آنها داشته باشند، خدمت و تربیت آنان و به دنبالآن، رشد و تعالی آنان است. پس برای آنکه فرزندان، به همه رفتارهای والدین با آ نها خوش بین و برای تمام رفتارهای آنان، توجیه مثبتی داشته باشند، باید والدین، اعتمادسازی کنند و اطمینان آنان را به طور کامل به سوی خویش جلب نمایند».3

شانزدهم 2 1395 19:52
(0) نظر
برچسب ها :
علی(ع) و دغدغه تربیت فرزند
تا موضوع «تربیت فرزند» به دغدغه ای در ذهن پدر و مادر تبدیل نشود، نمی توانند فرزندان خویش را به درستی تربیت کنند. پدر و مادری که دغدغه تربیت فرزند ندارند، یا از تربیت فرزندان خویش باز می مانند یا تربیت فرزندان خودرا ناتمام می گذارند یا آنها را نادرست تربیت می کنند. بنابراین، باید پیشاز اقدام به تربیت فرزند، پدر و مادر در این باره، دغدغه ای وجود داشته باشد.
دغدغه تربیت فرزند، پدر و مادر را نسبت به فرزندان خویش مسئولیت پذیر می کند، آنها را به کسب آگاهی درباره تربیت فرزند وامی دارد و مانع از دست دادن فرصت ها برای تربیت فرزند می شود.
نامه 31 نهج البلاغه که راهکارهای تربیتی حضرت علی(ع) به فرزند بزرگوارش امام حسن(ع) است، نمونه ای آشکار از دغدغه آن حضرت درباره تربیت فرزند خویشاست. آن حضرت به دلیل دغدغه فراوان خویش در این باره، این نامه را در حال بازگشت از جنگ صفین و در میانه راه نوشته است. ایشان به تأخیر انداختن بیانتوصیه های تربیتی خویش به امام حسن(ع) را پس از رسیدن به خانه، نوعی از دست دادن فرصت و سهل انگاری در تربیت دانسته است. از این رو، در راه نامه ای را نگاشته و آن را پیش از بازگشت به خانه، برای فرزندش امام حسن(ع) فرستاده است. «آری، آن که می خواهد فرزندش نیکو ساخته شود، باید همیشه در صحنه تربیت حاضر باشد و این هشداری است که باید به والدین گفت که اگر امروزبه فرزندان خویش نرسیم، چه بسا امکان رسیدگی به طفل در فردا دیر خواهد شد.این جای تأسف است که اشتغالات مربیان و والدین به گونه ای شده است که اغلب، ارتباط آنها با فرزندان را سطحی و بی ریشه کرده است. پدرها تنها وقتیبه خانه می آیند که کودک خوابیده است و صبح ها به هنگامی سرکار می روند کهباز هم او خوابیده و یا خواب آلود است. عده ای از زنان یا مردان، می توانند با درآمد متوسطی زندگی کنند و از فرصت به جای مانده استفاده کرده، به پرورش فرزندان بپردازند. اما میل به داشتن زندگی مرفه و جاذبه های لوکس موجب می شود، وقت فراوانی را به کار در بیرون از خانه اختصاص دهند و در نتیجه، از تربیت فرزندان باز مانند. این خود، نشانه آن است که آنها از دغدغه چندانی نسبت به تربیت فرزندانشان برخوردار نیستند».1
نقل است پیش از آنکه سقراط را محاکمه کنند، از وی پرسیدند: بزرگ ترین آرزویی که در دل داری، چیست؟ گفت: «بزرگ ترین آرزوی من این است که به بالاترین مکان آتن صعود کنم و با صدای بلند به مردم بگویم: ای دوستان! چرا با این حرص و ولع، بهترین سال های زندگی خود را به جمع آوری ثروت می گذرانید، درحالی که آن گونه که باید و شاید، به تعلیم فرزندانتان همت نمی گمارید؛ فرزندانی که مجبور خواهید شد ثروت خود را برای آنها باقی بگذارید».2

1. علی قائمی، تربیت و بازسازی کودکان، ص 79.
2. محمود حکیمی، هزار و یک حکایت تاریخی، ج 2، ص 36.
شانزدهم 2 1395 19:50
(0) نظر
برچسب ها :
تربیت پذیر بودن فرزندان و اهمیت تربیت از دیدگاه امام علی(ع)
از دیدگاه حضرت علی(ع)، فرزندان انسان تربیت پذیرند و اگر پدر و مادر از شیوه ها و اصول تربیتی آگاه باشند، از این ویژگی و تربیت پذیر بودن انسان به خوبی بهره می برند و فرزندان خویش را در رسیدن به بالاترین درجه های علمی و معنوی یاری می رسانند. آن حضرت بر اساس اصل «تربیت پذیر بودن انسان»، یکی از حقوق فرزندان بر پدر را، تربیت شایسته فرزند می داند و می فرماید: «حقُّ الوَلَدِ ان یُحسِنَ اسمَهُ و یحسِنَ ادَبَهُ و یُعَلَّمَهُ القرآن؛ حق فرزند بر پدرش این است که نام نیکو برای او برگزیند و به خوبی ادب و تربیتش کند و به وی قرآن بیاموزد1 آن حضرت در کلامی دیگر فرموده است: «ما نَحَل والدٌ وَلَداً نحلاً افضَلَ مِن اَدَبٍ حَسَنٍ؛ هیچ پدری به فرزندش، موهبتی مانند تربیت نیکو نبخشیده است2 آن حضرت در سخنی در این باره، به فرزندش امام حسن(ع) می فرماید: «فبادَرتُکَ بالاَدَبِ قَبلَ ان یَقسُو قلبُکَ و یَشتَغِلَ لبّکَ؛ پیش از آنکه قلب تو دچار قساوت و اندیشه ات سرگرم [امور بیهوده] شود، به تربیت تو پرداختم».3
امام خمینی رحمه الله درباره اصل «تربیت پذیر بودن انسان» می فرماید: «این لطفی است از سوی خدای تبارک و تعالی به بشر، که قابل از برای این است که تربیت شود.4هیچ بیماری از بیماری های نفسانی نیست مگر اینکه انسان [در اثر تربیت] می تواند اصلاح کند؛ گرچه در نفس، ریشه کرده باشد و استوار شده باشد... .5 آن بچه ای که به دنیا می آید، قابلیت تربیت را دارد... .6جوان ها به ملکوت نزدیک تر و قلب آنها پاک تر است. اگر با گذشت سن، مجاهدهنکنند و تحت تربیت قرار نگیرند، هرچه جلوتر می روند، از ملکوت اعلی دورتر می شوند. بنابراین، [فرزندان] از اول باید تربیت شوند و از همان کودکی، تربیت درست شوند و بعد هم در هر جا که هست، یک مربی هایی باشند که انسان راتربیت کنند. انسان تا پایان عمر، نیازمند تربیت است... .7باید دانست که آن که دیکتاتور می شود، از همان آغاز دیکتاتور نبوده است، با تربیت های نادرست است که در انسان دیکتاتوری ظهور می کند. اگر تربیت بچهصحیح باشد، آن دیکتاتوری در او ظهور نخواهد کرد».8
امام خمینی رحمه الله در کلامی دیگر می فرماید: «از یاد نبریم که دل کودک مانند زمین خالی و آماده ای است که می تواند هر بذر یا گیاهی را در خود بپرورد و موجبات رشد و تکاملش را فراهم آورد. رفتار و گفتار درست یا نادرستپدران و مادران و چگونگی تربیت آنان در خانواده، به منزله بذرهایی است که در ضمیر کودک افشانده می شود، تدریجاً پرورش می یابند و رشد می کنند و در دوران بلوغ و جوانی، به رشد نهایی خود می رسند و بار می دهند. ثمره تربیت های خوب یا بد خانوادگی، تمایلات پسندیده یا ناپسندی است که در نهاد جوانانجای می گیرد. محصول تربیت های خانوادگی، سجایای اخلاقی یا صفات ناپسندی است که جوانان به آنها متخلق می شوند و بر اساس همان صفات، با مردم رفتار می نمایند. در آیین مقدس اسلام، تربیت صحیح فرزندان، یکی از وظایف مسلم والدین است و جزو تکالیفی است که مورد پرسش خداوند قرار می گیرد.9در حقیقت، جسم و جان طفل، به موازات یکدیگر ساخته می شوند. همان گونه که بدن کودک با تغذیه صحیح و مراقبت های بهداشتی، به سرعت رشد می کند و راه قوت و نیرومندی را می پیماید، روان فرزند و طفل نیز می تواند از تعلیم و تربیت صحیح، تغذیه کند و با قوت و سلامت روح، به کمالی که سزاوار آن است، برسد و برای یک زندگی خوب و سعادت بخش آماده شود. پدران و مادران نیز باید از فرصت گران بهای کودکی فرزندان خود و اصل تربیت پذیر بودن آنها به خوبی استفاده کنند و اساس سعادت و خوشبختی آ نان را برای همه دوران عمر، پی ریزینمایند».10

شانزدهم 2 1395 19:47
(0) نظر
برچسب ها :
تربیت پذیر بودن فرزندان و اهمیت تربیت از دیدگاه امام علی(ع)
از دیدگاه حضرت علی(ع)، فرزندان انسان تربیت پذیرند و اگر پدر و مادر از شیوه ها و اصول تربیتی آگاه باشند، از این ویژگی و تربیت پذیر بودن انسان به خوبی بهره می برند و فرزندان خویش را در رسیدن به بالاترین درجه های علمی و معنوی یاری می رسانند. آن حضرت بر اساس اصل «تربیت پذیر بودن انسان»، یکی از حقوق فرزندان بر پدر را، تربیت شایسته فرزند می داند و می فرماید: «حقُّ الوَلَدِ ان یُحسِنَ اسمَهُ و یحسِنَ ادَبَهُ و یُعَلَّمَهُ القرآن؛ حق فرزند بر پدرش این است که نام نیکو برای او برگزیند و به خوبی ادب و تربیتش کند و به وی قرآن بیاموزد1 آن حضرت در کلامی دیگر فرموده است: «ما نَحَل والدٌ وَلَداً نحلاً افضَلَ مِن اَدَبٍ حَسَنٍ؛ هیچ پدری به فرزندش، موهبتی مانند تربیت نیکو نبخشیده است2 آن حضرت در سخنی در این باره، به فرزندش امام حسن(ع) می فرماید: «فبادَرتُکَ بالاَدَبِ قَبلَ ان یَقسُو قلبُکَ و یَشتَغِلَ لبّکَ؛ پیش از آنکه قلب تو دچار قساوت و اندیشه ات سرگرم [امور بیهوده] شود، به تربیت تو پرداختم».3
امام خمینی رحمه الله درباره اصل «تربیت پذیر بودن انسان» می فرماید: «این لطفی است از سوی خدای تبارک و تعالی به بشر، که قابل از برای این است که تربیت شود.4هیچ بیماری از بیماری های نفسانی نیست مگر اینکه انسان [در اثر تربیت] می تواند اصلاح کند؛ گرچه در نفس، ریشه کرده باشد و استوار شده باشد... .5 آن بچه ای که به دنیا می آید، قابلیت تربیت را دارد... .6جوان ها به ملکوت نزدیک تر و قلب آنها پاک تر است. اگر با گذشت سن، مجاهدهنکنند و تحت تربیت قرار نگیرند، هرچه جلوتر می روند، از ملکوت اعلی دورتر می شوند. بنابراین، [فرزندان] از اول باید تربیت شوند و از همان کودکی، تربیت درست شوند و بعد هم در هر جا که هست، یک مربی هایی باشند که انسان راتربیت کنند. انسان تا پایان عمر، نیازمند تربیت است... .7باید دانست که آن که دیکتاتور می شود، از همان آغاز دیکتاتور نبوده است، با تربیت های نادرست است که در انسان دیکتاتوری ظهور می کند. اگر تربیت بچهصحیح باشد، آن دیکتاتوری در او ظهور نخواهد کرد».8
امام خمینی رحمه الله در کلامی دیگر می فرماید: «از یاد نبریم که دل کودک مانند زمین خالی و آماده ای است که می تواند هر بذر یا گیاهی را در خود بپرورد و موجبات رشد و تکاملش را فراهم آورد. رفتار و گفتار درست یا نادرستپدران و مادران و چگونگی تربیت آنان در خانواده، به منزله بذرهایی است که در ضمیر کودک افشانده می شود، تدریجاً پرورش می یابند و رشد می کنند و در دوران بلوغ و جوانی، به رشد نهایی خود می رسند و بار می دهند. ثمره تربیت های خوب یا بد خانوادگی، تمایلات پسندیده یا ناپسندی است که در نهاد جوانانجای می گیرد. محصول تربیت های خانوادگی، سجایای اخلاقی یا صفات ناپسندی است که جوانان به آنها متخلق می شوند و بر اساس همان صفات، با مردم رفتار می نمایند. در آیین مقدس اسلام، تربیت صحیح فرزندان، یکی از وظایف مسلم والدین است و جزو تکالیفی است که مورد پرسش خداوند قرار می گیرد.9در حقیقت، جسم و جان طفل، به موازات یکدیگر ساخته می شوند. همان گونه که بدن کودک با تغذیه صحیح و مراقبت های بهداشتی، به سرعت رشد می کند و راه قوت و نیرومندی را می پیماید، روان فرزند و طفل نیز می تواند از تعلیم و تربیت صحیح، تغذیه کند و با قوت و سلامت روح، به کمالی که سزاوار آن است، برسد و برای یک زندگی خوب و سعادت بخش آماده شود. پدران و مادران نیز باید از فرصت گران بهای کودکی فرزندان خود و اصل تربیت پذیر بودن آنها به خوبی استفاده کنند و اساس سعادت و خوشبختی آ نان را برای همه دوران عمر، پی ریزینمایند».10

1. نهج‌البلاغه، ترجمه: دشتی، حکمت 399.
2. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 625.
3. نهج‌البلاغه، نامه 31.
4. تعلیم و تربیت از دیدگاه امام خمینی رحمه الله ، تدوین: مجتبی فراهانی، ص 17.
5. همان، ص 16.
6. همان، ص 18.
7. همان، ص 21.
8. همان، ص 20.
9. محمدتقی فلسفی، جوان از نظر عقل و احساسات، ج 1، صص 264 و 265.
10. همان، ص 272.
شانزدهم 2 1395 19:46
(0) نظر
برچسب ها :
صفحه نخست پست الکترونیک وبلاگ تبیان
نوشته های پیشین
هفته سوم اردیبهشت 1395 هفته دوم اردیبهشت 1395 هفته اول اردیبهشت 1395 هفته چهارم فروردین 1395 هفته سوم فروردین 1395 هفته دوم فروردین 1395 هفته اول فروردین 1395 هفته چهارم اسفند 1394 هفته سوم اسفند 1394 هفته دوم اسفند 1394 هفته اول اسفند 1394 هفته چهارم بهمن 1394 هفته سوم بهمن 1394 هفته دوم بهمن 1394 هفته اول بهمن 1394 هفته چهارم دی 1394 هفته سوم دی 1394 هفته دوم دی 1394 هفته اول دی 1394 هفته سوم اردیبهشت 1394 هفته دوم فروردین 1394 هفته اول اسفند 1393 هفته اول دی 1393 هفته دوم آبان 1393 هفته چهارم مرداد 1393 هفته اول خرداد 1393 هفته چهارم آبان 1391 هفته اول آبان 1391
موضوعات
تربیت فرزند از دیدگاه امام علی(ع) (16) مقالات (15) اندیشه استاد (8) درباره استاد شهید مرتضی مطهری (7) حجاب در منظر شهید مطهری (6) عمومی (5) متن ادبی (4) اخلاق، عرفان و تربیت (4) استاد شهید از نگاه دیگران (4) کتابهای استاد (2) اصول اعتقادات (1) حقوق زن و نظام خانواده (1) دست نوشته ها شهید مطهری (0) گفتگو (0) انديشه استاد (0) تصاوير (0) دست نوشته ها شهيد مطهري (0) سخنرانی های استاد (0) تصاویر (0) ویژه نامه دیدار یار (0) بدون موضوع (43)
صفحه ها
فیدها
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 112340
تعداد نوشته ها : 108
تعداد نظرات : 0
X